به گزارش خبرنگار مهر، به همت خانه شهریاران جوان هفتمین سلسله نشستهای آزاداندیشی با عنوان شجره طیبه انقلاب اسلامی از نگاه نسل چهارم با موضوع نااهلان انقلاب کیستند؟ با سخنرانی علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی عصر امروز در خانه اندیشمندان علوم اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست مطهری با بیان اینکه برای شناخت نااهلان انقلاب اسلامی ابتدا باید یک ارزیابی از انقلاب اسلامی در این چند سال داشته باشیم، گفت: برای ارزیابی باید به شعارها و اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی توجه کنیم و نتیجه گیری کرد که این آرمانها در چه وضعیتی قرار دارند. آیا ما به اهداف خودمان رسیدیم و یا نرسیدیم؟ یا در برخی به اهداف خود رسیدیم و به برخی نرسیدیم.
وی با اشاره به اینکه عدالت، آزادی و استقلال جزء شعارهای مهم ما بوده است، افزود: استقلال هم به استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی و استقلال اقتصادی قابل تقسیم است. باید درست و منصفانه ارزیابی کنیم و نخواهیم که با تعصب اظهار نظر کنیم تا به طور منطقی و عقلانی به جواب برسیم. آیا در استقلال سیاسی موفق بودیم یا نبودیم؟ شاید در دنیا کشوری را پیدا نکنیم که مانند ایران از نظر سیاسی مستقل باشد و وابسته به کشورهای بزرگ و ابرقدرت جهان نباشد. در گذشته سفیرهای آمریکا، انگلیس و شوروی برای ما تصمیم می گرفتند و بالاترین مقامهای کشور از آنها حساب می بردند.
مطهری با بیان اینکه طبیعتا نمی توان گفت کشوری از نظر اقتصادی مستقل است، بیان کرد: جهان، جهان مراوده است و استقلال سیاسی از این نظر مد نظر ما نیست. اما از این نظر که خودمان برای اقتصادمان تصمیم می گیریم و برنامه های اقتصادی خودمان را داریم و خودمان تصمیم می گیری چه چیزی وارد کنیم، چه چیزی صادر کنیم، چقدر وارد کنیم، چقدر صادر کنیم و .... دارای استقلال سیاسی هستیم. اما در زمان رژیم گذشته حتی میزان تولید گندم سالانه و واردات آنرا کشورهایی مانند آمریکا برای ما مشخص می کردند.
وی در ادامه سخنانش با تأکید بر اینکه اگر استقلال سیاسی را به معنای ایده آل مدیریت اقتصادی بگیریم که مد نظر ما هم نیست، اظهار داشت: ما همواره دچار فراز و نشیب بودیم.
مطهری تصریح کرد: از نظر استقلال فرهنگی از خودباختگی فرهنگی که در زمان رژیم به صورت گسترده وجود داشت، دور شدیم اما نمی توانیم ادعا کنیم که در نقطه مطلوبی قرار داریم و رگه های خودباختگی فرهنگی در سبک زندگی، سینما، صدا و سیما و زندگی مردم وجود دارد. در زمان رژیم شاه در شمال تهران وضعیت به گونه ای بود که خود غربی ها می گفتند ایرانی ها از نظر بی حجابی از ما جلوتر رفتند.
این نماینده مجلس در ادامه سخنانش به بحث آزادی پرداخت و گفت: آزادی به دو نوع تفکر و بیان تقسیم می شود. انسان چون تفکر دارد این قوه اش باید آزادی باشد. به دنبال آزادی تفکر، آزادی بیان ایجاد می شود. وجود هر قوه در انسان، منشأ وجود حق است. قوه تفکر نشان دهنده حق بیان است. انسان قدرت یادگیری دارد بنابراین حق تحصیل دارد. اگر ادعا کنیم آزادی بیان در کشور ایده آل بوده درست نیست. در اوایل انقلاب اسلامی وضع خوب بود. دوران جنگ به خاطر شرایط حساس جنگ قابل اظهار نظر نیست. دوره سازندگی چندان مطلوب نبوده است. در دوره اصلاحات نمره قایل قبولی می گیرد. در دولت نهم هم در حد قابل قبولی بود اما بعد از سال 88 آزادی بیان وضعیت قابل قبولی را ندارد. سخت گیریهایی وجود داشته و هنوز هم دارد اما به نظرم لازم نیست.
وی با بیان اینکه نقطه افتراق ما با غربی ها در خصوص بحث آزادی اجتماعی است، تصریح کرد: ما در بحث آزادی بیان مشترک هستیم، اما ما اهانت به دیگران و انبیاء الهی را جایز نمی دانیم اما آنها این را هم جزو آزادی می دانند. آنها در حوزه آزادی اجتماعی می گویند که تا زمانی آزادیم که مزاحم دیگران نباشیم اما اسلام می گوید که آزادیم تا آنجایی که مصلحت ما و مصلحت جامعه اقتضاء می کند. در آزادیهای اجتماعی محدودیتهایی وجود دارد که در دنیای غرب وجود ندارد. کارنامه ما در مجموع شاید مطلوب بوده اما گاهی سختگیریهایی هم بوده است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه شعار دیگر ما عدالت بود، افزود: اسلام جامعه بدون تبعیض را قبول دارد. جامعه بدون تفاوت که امکان تحقق ندارد و اسلام هم آنرا می پذیرد. استعداد بیشتر و تلاش بیشتر باعث تفاوت می شود اما این تفاوت هم نباید منجر به اختلاف طبقاتی وحشتناک شود. در این زمینه هم نمی توانیم مدعی باشیم که به هدف خودمان رسیدیم که به عدالت قضایی و عدالت اقتصادی دست پیدا کردیم. قانون در برابر اغویا ضعیف و در براب ضعفا، قوی است. برخی افراد پرونده هایی دارند که قوه قضائیه جرأت نمی کند وارد شود.
وی با اشاره به اینکه امام(ره) عدالت، آزادی، استقلال و ... را در زیر لوای اسلام مطرح می کردند، گفت: معمولا می گویند حفظ انقلاب از خود انقلاب سخت تر است. در گذشته هم می گفتند که کشورداری از کشورگشایی سخت تر است. معمولا در طول تاریخ اتفاق افتاده است که انقلابهایی منحرف شدند، مثلا انقلاب مشروطه به استبداد رضاخانی انجامید. همچنین می گویند که انقلاب فرزندان خود را می خورد، معمولا افراد فرصت طلبی می آیند و انقلاب را منحرف می کنند و میدان را به دست می گیرند. منتها به قول شهید مطهری انقلاب فرزند خور نیست، این غفلت سران و راهبران انقلاب است که فرزندان راستین انقلاب به حاشیه می روند و فرصت طلبان انقلاب را به دست می گیرند.
مطهری با تأکید بر اینکه به دلیل اصل ولایت فقیه امکان انحراف انقلاب کمتر وجود دارد، گفت: البته باید برداشت درستی از ولایت فقیه داشته باشیم. نباید به گونه ای اصل ولایت فقیه را تفسیر کنیم که آزادی بیان و استقلال نهادهای مختلف و دموکراسی از بین برود. وزیر یا رئیس جمهور خطایی می کند می خواهیم استیضاح کنیم و یا سؤالی بپرسیم بعضیها در مجلس می گویند باید از ولی فقیه سؤال کنیم. این که استقلال مجلس را زیر سؤال می برد ما باید کار خود را انجام دهیم اما اگر موقعی رهبری وارد شدند و تذکری دادند و مطلبی را فرمودند ما باید اجرا کنیم.
وی با بیان اینکه امام می فرمودند که نگذارید این انقلاب به دست نااهلان بیفتد، گفت: نفوذ اندیشه های بیگانه، تجددطلبی افراطی و از دست دادن خلوص و رخنه فرصت طلبان باعث می شود که انقلاب منحرف شود. برای شناخت نااهلان باید تفکر آنها را شناخت. باید ملاک هایی داشت که تفکر گروه ها را بشناسیم. مثلا امروزه تفکری در دولت وجود دارد که به جریان انحرافی مشهور است. اینکه چنین جریانی وجود دارد تردیدی نیست اما اینکه تشکیلات و حزب بزرگی در سراسر کشور بنام جریان انحرافی وجود دارد را قبول ندارم.
نظر شما