حاشيه هاي اين ديدار را خبرنگار سياسي "مهر"،به رشته تحرير در آورده كه بخش هايي از آن را از نظر مي گذرانيم.
- امروز هيچ چيز غير عادي نبود و من نيز بعنوان خبرنگاري كه در اغلب ملاقات هاي مردمي هفتگي ايشان در شهرداري تهران حضور داشتم احساس نمي كردم كه در كنار رييس جمهور يك كشورايستاده ام خانواده هاي شهدا هم انگار نه انگار كه با رئيس جمهور احمدي نژاد صحبت مي كنند گرم و صميمي ، بازار ماچ و بوسه ها و تبريك ها داغ بود و از هر سوي سالن به طرف رييس جمهور با فرياد يا نغمه هاي كودكانه فرستاده مي شد و از سوي ديگر دكتر احمدي نژاد به احساسات حاضران در سالن پاسخ مي داد.
-جمعيت چنان دور دكتر احمدي نژاد حلقه زده بودند كه خبرنگاران فرصت نزديك شدن به ايشان را پيدا نمي كردند . براي من باور كردني نبود كه خانواده هاي شاخص ترين شهداي انقلاب اين همه درد دل نگفته داشته باشند وبرخي ها با حجب و حيا و صورت شان سرخ و سفيد مي شد تا مطلبي را در گوش رييس جمهور بگويند، ولي رييس جمهور با تبسم خود به اضطراب آنها خاتمه مي داد .
-به مانند سفرهاي تبليغاتي ايام انتخابات باز هم سيل نامه ها و گلايه ها به سوي احمدي نژاد سرازير شد و به نظر مي رسد ايشان در سمت رييس جمهور بايد براي حل مشكلات مردمي به جاي دهها سازمان و دستگاه هزينه بر، يك سازمان عريض و طويل ارتباط با مردم ايجاد كرده و از اين بعد ملاقات مردمي خود را به صورت هفتگي در استانها و شهرستانها برگزار كند.
- يكي از اعضاي خانواده هاي شهدا با كنار زدن جمعيت خود را به دكتر رساند و با دادن گوشي موبايل به ايشان ، گفت پسرم پشت خط است مي خواهد با رييس جمهور صحبت كند احمدي نژاد هم با روي خوش گوشي را برداشته و چاق سلامتي با آن طرف خط كرد و احتمالا پس از قطع مكالمه پسرك كفش پوشيده و در محله جار زده كه با رييس جمهور تلفني صحبت كرده ام!؟
- بسياري از خانواده هاي شهداي هفتم تير در صحبت هايشان خواسته هاي يكساني را مطرح مي كردند كه از جمله آنها بي توجهي مسئولان نسبت به بهسازي مقتل اين شهدا بود. مادر يكي از شهدا از دكتر احمدي نژاد خواست تا در معماري اين مكان از تخصص فرزندان واطرافيان شهداي هفتم تير استفاده شود چون آنها تمام وجود و احساسشان را به كار مي گيرند.
- درگرما گرم خوش و بش كردن دكتر احمدي نژاد با خانواده ها ، ناگهان كودك خردسال سه يا چهارساله با برداشتن ميكروفن جايگاه كه روشن مانده بود گفت احمدي نژاد دوستت دارم!!!
- امروز محافظان هم با اخلاق بهتري با جماعت خبرنگار و عكاس مدارا كرد.
- برخي از عوامل اجرايي و هماهنگي خانواده هاي شهدا كه براي بازگشت عجله داشتند و براي اينكه خانواده ها دست از سر رييس جمهور بردارند فرياد مي زدند آقايان و خانمها بيرون سالن شربت مي دهند ، اتوبوس در حال حركت است بياييد برويد و در پاسخ به اين فرياد ها يكي از جوانان حاضر در جلسه گفت اگر بگوييد بيرون پول هم مي دهند ، ما نمي روييم، حرف هاي زيادي داريم.
مادر يكي از شهدا كه سن و سال زيادي هم داشت با كنار زدن جمعيت خود را به آقاي احمدي نژاد رساند و به اصرار از دكتر شماره تلفن منزل يا محل كارش را خواست و هر چقدر هم رييس جمهور مي گفت مادرم فعلا جاي ثابتي نداريم تا به شما شماره بدهم، مادر شهيد دست بردار نبود تا اينكه شماره همراه يكي از اطرافيان دكتر را نوشت . بعد هم با خوشحالي به ديگران موضوع را گفت و در مدت كمتر از چند دقيقه تعداد زيادي از خانواده ها براي گرفتن شماره تلفن به طرف دكتر احمدي نژاد هجوم بردند.
به نظر مي رسد قرار نيست گروه حفاظت رييس جمهور نفس راحت بكشند در اين سمت هم بايد فشارها و ازدحام جمعيت زيادي را تحمل كنند.
نظر شما