اتهامات و شبهاتي كه در نامه بنياد شهيد و امور ايثارگران متوجه خبرگزاري مهر و گزارشهاي مربوط به وضعيت اسفبار جانبازان و ايثارگران شده، عبارت است از:
1 – استفاده از عنوان مجعول و ساختگي «خبرنگاران صدا و سيما» در مراجعه به منازل مسكوني جانبازان واقع در شهرك قائميه اسلامشهر
2 – درخواست از جانبازان جهت بيان مشكلاتشان، با وعده اقدام براي حل آنها
3 – وارونهنمايي حقايق و تحريف و تغيير نقل قولهاي مصاحبه شوندگان
4 – مراجعه جانبازان مذكور به بنياد شهيد و امور ايثارگران، گلايه از خبرگزاري مهر، نگارش تكذيبيه و درخواست انتشار آن
5 – اغراق و بزرگنمايي مسايل و مشكلات جانبازان و نسبت دادن آن به بنياد شهيد و امور ايثارگران
7 – حذف وظايف انجام شده از سوي نهادهاي مسئول
8 – سياهنمايي فعاليتهاي نهادهاي خدمتگزار و انقلابي ( بنياد شهيد و امور ايثارگران )
9 – ضربه به نظام مقدس جمهوري اسلامي و ترجيح دادن غرضورزيهاي شخصي يا گروهي بر مصلحت نظام
واما پاسخ تفصيلي «مهر» در پنج بخش چنين است :
الف ) قبل از هرچيز توجه به اين نكته ضروري است كه همه موارد نامه بنياد شهيد و امور ايثارگران بر محور جانبازاني استوار است كه خبرنگاران گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر با آنان گفتگو كردهاند. دقت به عبارت «جانبازان» و كاربرد آن در اين نامه نكات كوچك اما مهمي را روشن ميسازد.
در نامه مذكور آمده است كه خبرنگاران «مهر» به منازل مسكوني جانبازان مراجعه كردهاند و . . .
و بعد در فراز ديگري گفته شده: عليهذا جانبازان ياد شده طي مراجعه به بنياد . . .
و باز در فرازي ديگر آمده است: لازم به ذكر است تصوير تكذيبيه جانبازان مذكور جهت انتشار از سوي خبرگزاري، ارسال ميگردد.
همانطور كه مخاطبين محترم اطلاع دارند، 9 خبر شامل 9 گفتگو با 9 جانباز از مجتمع جانبازان شهرك قائميه توسط گروه دفاع مقدس "مهر" منتشر شد. بعبارت ديگر جانبازاني كه در نامه بنياد شهيد و امور ايثارگران بر آنها تأكيد شده است 9 نفر هستند. حال آنكه:
اولاً : پيرو آنچه گفته شده است كه: «تصوير تكذيبيه جانبازان مذكور جهت انتشار از سوي خبرگزاري، ارسال ميگردد»، فقط و فقط تصوير 2 تكذيبيه ارسال شده است و نه تصوير 9 تكذيبيه.
ثانياً : در فراز ديگري از همين نامه عجولانه و عاري از هرگونه دقت نظر آمده است: «همچنين اصل تكذيبيه و فيلم مصاحبه با دو تن از اين جانبازان . . . جهت ارائه به افكار عمومي در اين اداره كل نگهداري ميشود»!
- آيا منظور بنياد اين است كه اصل تكذيبيه و فيلم مصاحبه بقيه جانبازان نيازي به نگهداري در آن اداره كل ندارد؟ آيا منظور بنياد اين است كه همين دو مصاحبه بر اساس« مشت نمونه خروار»براي اثبات ادعاهاي بنياد كفايت ميكند؟ يعني آيا واقعا همه جانبازان مذكور( توجه داشته باشيد يعني 9 نفر ) همگي به بنياد مراجعه كردهاند و خواستار تكذيب مطالب مطروحه در خبرگزاري مهر شدهاند و لكن بنياد تنها اظهارات دو تن از آنها را دريافت كرده است؟ يا اظهارات همه را گرفته و فقط اظهارات دو تن را نگه داشته است؟
اينكه در نامه بنياد آمده است«تصوير تكذيبيه جانبازان مذكور جهت انتشار از سوي خبرگزاري ، ارسال ميگردد» و بعد فقط و فقط تصوير 2 تكذيبيه ضميمه نامه ميشود، آيا مفهومش اينست كه جانبازان مذكور را بنياد فقط دو نفر ميداند؟ يعني آيا 9 گفتگوي «مهر» را با 9 نفر از جانبازان كه پشت سرهم منتشر شد و فهرستشان در انتهاي هر خبر«مهر» بعنوان اخبار مرتبط لينك شده است، را نديده است؟
واقعيت اين است كه هيچيك از احتمالات فوق وجود ندارد.
پاسخ اين سؤالات و در واقع چهار مورد اول شبهات و اتهامات روابط عمومي بنياد شهيد به "مهر" ذيلاً مشخص ميشود:
ب ) گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر پس از دريافت اين نامه و ضمائم آن مجدداً به مجتمع جانبازان شهرك قائميه و منازل مسكوني جانبازان مراجعه نمود تا صحت و سقم اداعاهاي مذكور را بررسي كند. و نيز تأييد تصوير تكذيبيههاي ارسالي را (جهت انتشار) از دو جانباز مورد نظر دريافت نمايد. كه در حاشيه اين بررسي به نكات جالب توجه و نيز موارد بسيار سوال برانگيزي نيز برخورد كرد.
ابتدا به سراغ 7 جانبازي مي رويم كه در نامه بنياد و ضمائم آن سخني از آنها به ميان نيامده است :
گروه دفاع مقدس«مهر» تصوير خبر منتشر شده هريك از اين عزيزان را در اختيارشان گذاشت و آنها ضمن مطالعه متن خبر، پس از نگارش تأييديه، ذيل صفحات خبر مربوط به خود را امضا كرده و بر صحت آن گواهي دادهاند. متن اظهارات، متن و تصوير تأييديه و امضاي اين عزيزان بدين شرح است :
1 - جانباز مسعود اخگري / تيتر خبر منتشر شده : «نميدانم آينده بچههايم چه ميشود»
مهر:آيا اين مطالبي را كه از قول شما در خبرگزاري مهر منتشر شده است، تاييد مي كنيد؟
- بله حتي امضا مي كنم. تنها چيزي كه ننوشته ايد اين است كه من گفته بودم هر موقع كه مي روم بنياد اسلامشهر آقاي... بر مي گردد به من مي گويد: «اخگري برو پرونده ات بسته است.»
مهر:آنروز كه ما با شما مصاحبه كرديم خودمان را با چه عنواني معرفي كرديم؟
- گفتيد از خبرگزاري مهر آمده ايد و كاملا يادم هست و ما خيلي از شما راضي هستيم.
مهر : نگفتيم از صدا و سيما آمدهايم؟
- حتي از شما سوال كردم كه در تلويزيون پخش مي شود شما گفتيد نه ما از تلويزيون نيستيم و از خبرگزاري مهر آمديم.
مهر: ما به شما گفتيم مشكلاتتان را حل ميكنيم؟
- نه گفتيد فقط مشكلاتتان را به گوش مسئولين و مردم مي رسانيم.
مطالب فوق مورد تأييد اينجانب است
2 - جانباز سيد علي ابراهيمي / تيتر خبر منتشر شده : «ابراهيمي جانباز 35 درصد: براي معاش خانوادهام كنار خيابان بساط ميكنم»
مهر: آنروز كه ما آمديم گفتيم از كجا آمده ايم؟
- گفتيد از خبرگزاري مهرآمده ايد.كساني كه اين تهمتها را به شما زده اند هم آبروي خودشان را بردند هم آبروي ما را. ما از حقمان دفاع ميكنيم. الان اين حركت ممكن است اميدي باشد تا اينهمه حقمان ضايع نشود.
مهر:آنروز كه آمديم با شما مصاحبه كرديم آيا قول حل مشكلاتتان را به شما داديم؟
- كار شما خبر گرفتن و منتشر كردن هست . سني از ما گذشته. بچه كه نيستيم كه شما سرمان كلاه بگذاريد. و نه ما دروغ مي گوييم.ما مشكلات ديگري هم داريم. آنها را هم مطرح كنيد.
مهر: حتماً. ما تنها ميتوانيم صداي شما باشيم. تا گوش شنوا چقدر باشد!
بسمه تعالي مطالب فوق مورد تأييد انجانب سيد علي ابراهيمي فرزند سيد ابوطالب ميباشد
و تمام حرفهايي كه زدهايم عيناً چاپ گرديد والسلام
3 - جانباز حسين اختياري / تيتر خبر منتشر شده: «اختياري جانباز 35% : اين كارت جانبازي مدرك جرم ما شده است»
مهر:آقاي اختياري اين مطالبي است كه ما از زبان شما منتشر كردهايم. آيا تاييد مي كنيد؟
- بله من مصاحبه را قبلا ديده ام و عين واقعيت است و يك كلمه جابجا نشده است و همه درست است. بله تاييد مي كنم و چيزي را هم كه گفتهام عين حقيقت بوده. پرونده ام را دربياورند ببينند.
مهر: آن روز كه ما با شما مصاحبه كرديم گفتيم از كجا آمده ايم؟
- گفتيد از خبرگزاري مهر آمده ايد.
مهر:ما به شما از طرف خودمان قول حل مشكلاتتان را داديم ؟
- نه شما گفتيد منعكس مي كنيد. باز هم ميگويم اين حرفهايي كه زده ام عين واقعيت است و اگر مي خواهند بروند پرونده ام را بيرون بكشند و ببينند آيا من چيزي از آنها گرفته ام يا نه.
والله اين حرفها گفتن ندارد اما ببينيد جانباز را به چه كارهايي وادار مي كنند براي گرفتن يك مقدار پول. از جانباز مي پرسند شهرك چه خبر است بياييد به ما اطلاع بدهيد و هر چه بخواهيد ما با شما راه مي آئيم!
كليه مطالب فوق صحيح ميباشد و مورد تأييد اينجانب ميباشد علي حسين اختياري
4 - فرزند جانباز ابراهيم جامهبزرگي / تيتر خبر منتشر شده: «كساني كه كمكاري ميكنند ، تيشه به ريشه اين نظام ميزنند»
مهر: آنروز كه آمديم گفتيم از كجا آمدهايم؟
- از خبرگزاري مهرگفتيد آمدهايد.
مهر : آيا قول حل مشكلاتتان را به شما داديم؟
- شما گفتيد مطالبتان را منعكس مي كنيم. اصلا خبرنگار غير از انعكاس خبر چكار مي تواند بكند؟! الان رئيس جمهور آقاي خاتمي هم بيايد بگويد من مشكلاتتان را حل مي كنم همه مي خندند چون ديگر كسي نمي تواند مشكل حل كند، به اين سادگي ها نيست.
مهر : شما مصاحبه خودتان را خوانده ايد؟
- بله حتي مسئولين بنياد مي گفتند ما مي خواهيم تكذيبيه بزنيم شما همكاري مي كنيد؟من گفتم هنوز مطالعه نكردم اگر ديدم حرفي غير از حرف خودم نوشته اند، شخصا شكايت مي كنم و هيچ مشكلي ندارم و مي دانم چه گفته ام.آنها هم با اين حرف من فكر كردند من عقب نشيني كرده ام.سايت مهر را كه ديدم با آن تيتر كه زده بوديد خانواده ام مي گفتند زيرآبت را زده اند با اين حرفها اخراجت مي كنند.
بعد بنياد با من تماس گرفت و گفتم كه مصاحبه ام را در سايت ديده ام و هرچه گفته بودم را نوشته اند. فقط من نكتهاي درباره علت برخورد كارمندان بنياد با جانبازان گفته بودم كه آنرا ننوشته بوديد. اينكه بنياد بايد به كارمندانش هم رسيدگي كند. بايد به مشكلات زندگي آنها هم رسيدگي شود تا وقتي مقابل جانباز قرار ميگيرند، بتوانند با او خوب برخورد كنند.
بسمه تعالي مطالب فوق مورد تأييد ميباشد كه درد دلي ساده بود جامه بزرگي
5 - جانباز 35% ؛ سعيد صيادي / تيتر خبر منتشر شده : «جانباز سعيد صيادي: مشكلاتمان را به گوش مسئولين برسانيد»
مهر : ما زماني كه براي مصاحبه خدمت شما آمديم ، گفتيم از كجا آمدهايم ؟
- گفتيد از خبرگزاري مهر
مهر : نگفتيم از صدا و سيما آمدهايم ؟
- نه. خبرنگار صدا و سيما حداقل يك دوربين فيلمبرداري همراهش هست. من معتقدم يا آدم يك حرفي را نمي زند و اگر زد بايد پايش بايستد. اگر شيله پيله اي در كارش باشد خودش رسوا مي شود و اگر شيله پيله اي در كار نبود چه دليلي دارد عقب نشيني كند. مشكلاتي كه گفتم در زندگي ام حقيقتا هست و شما هم از نزديك ديديد. مدام در شهرك درگيري و ناامني است و اگر امنيت داشته باشد مگر ما مريض هستيم كه اين حرفها را بزنيم.
حتي از بنياد با من تماس گرفتند گفتند حرفهاي شما تحريف شده، ما مي خواهيم تكذيبيه درست كنيم . شما همكاري مي كنيد؟ كه گفتم: من هنوز مصاحبهام را مطالعه نكردهام. اگر ديدم حرفهايي كه خودم گفته ام را نوشته اند كه تكذيب نمي كنم و اگر غير از آن چيزي كه من گفتم چيزي اضافه تر نوشته اند خودم مي روم و مي گويم فلان قسمت را نگفته ام اصلاحيه اش را بزنند.
اي كاش بنياد هم مثل شما عمل ميكرد. مگر شما خبرنگاران كه بلند شديد آمديد از نزديك شهرك جانبازان را ديديد، ما به شما گفتيم بياييد؟ چرا فردي كه مسئول مستقيم جانبازان و خانواده شهدا هست اين كار را نمي كند؟!
كليه مطالب فوق مورد تأييد اينجانب ميباشد
6 - جانباز حسن كوهي / تيتر خبر منتشر شده: «جانباز حسن كوهي: از سال 83 مشكلات دارويي هم به مشكلات ديگرمان اضافه شد»
مهر: اين مطالبي را كه از قول شما در سايت «مهر» منتشر شده است، ديدهايد؟ تاييد مي كنيد؟
- بله قبلا ديده ام و تاييد مي كنم.
مهر: آنروز كه آمديم گفتيم از كجا آمده ايم؟
- از خبرگزاري مهر آمديد.
مهر: آيا قول حل مشكلاتتان را به شما داديم يا گفتيم مسائلتان را منعكس مي كنيم؟
- گفتيد منعكس مي كنيد.
ما حرفي كه زده ايم پايش مي ايستيم.
مطالب فوق مورد تأييد اينجانب حسن كوهي ميباشد
7 - جانباز غلامرضا شفيعي / تيتر خبر منتشر شده: «اين حرفها ديگر قديمي شده! ما امروز ياد گرفتهايم كه نگوئيم جانبازيم»
مهر: آنروز كه آمديم شهرك آيا گفتيم از صدا و سيما آمده ايم؟
- من نمي دانم شما چرا اين سوال را مي پرسيد. چه فرقي ميكند؟
مهر: آخر بنياد مدعي شده است كه ما خودمان را خبرنگار صدا و سيما معرفي كرده ايم .
- نه ! گفتيد از خبرگزاري مهر هستيد.
مهر: بعضي از دوستان صحبتهايشان را تكذيب كردهاند.
- آن به اين جهت است كه من جانباز كه در حاشيه تهران زندگي مي كنم با يك حقوقي كه به من مي دهند، شدهام ارباب رجوع اداري و مستمري بگير! اگر تكذيب نكنم، اگر در طول سال و ماه اتفاقي برايم بيفتد و احتياج به وام داشته باشم مي گويند نداريم يا اگر بدهند با هزار منت و خواهش و تمنا! اگر جانبازي كه آمده نقايص را گفته، و بيان كرده كه بنياد چه كارهايي را بايد انجام مي داده و انجام نداده و تكذيب نكند، زير سوال ميرود!
مطالب فوق مورد تأييد اينجانب ميباشد رضا شفيعي
ضمناً متذكر ميشود صداي مصاحبههايي كه پيش از اين منتشر شده است و نيز اصل مدارك فوق و همچنين صدا و فيلم گفتگوهاي جانبازان مذكور در تأييد اخبار منتشر شده همگي در خبرگزاري «مهر» جهت ارائه به هر مرجع ذيصلاحي نگهداري ميشود.
ج ) از مطالبي كه در بخش «ب» نقل شده و بر اساس آنچه گذشت ، نتايج ذيل حاصل ميگردد:
1 - معلوم ميشود كه همة اين هياهو، سم پاشي و شبهه آفرينيهاي بنياد شهيد تنها مربوط به دو تن از اين عزيزان است . بعبارت ديگر نه تنها جانبازان مذكور به بنياد شهيد و امور ايثارگران مراجعه نكردهاند و از خبرنگاران خبرگزاري مهر گلايه نكردهاند و خواستار تكذيب مطالب مطروحه در سايت «مهر» نشدهاند و تكذيبيه ننوشتهاند، بلكه هيچكدام از ادعاهاي پوچ و بياساس بنياد شهيد و امور ايثارگران را نيز تأييد نكرده و علاوه بر اين بر صحت تمامي اخبار و گزارشهايي كه با نام آنها از سوي خبرگزاري منتشر شده است، گواهي دادهاند.
2 - خبرنگاران«مهر» هيچگاه از عنوان مجعول و ساختگي «خبرنگاران صدا و سيما » استفاده نكردهاند. و ديگر لازم به توضيح نيست كه كفايت حدود و اختيارات خبرنگاران خبرگزاري براي تهيه گزارشهاي مذكور و نيز توجه و عنايت جانبازاني كه در نهايت لطف و صفا و با گشاده رويي از خبرنگاران ما استقبال ميكنند، نياز به استفاده از هر عنوان مجعول و ساختگي را مرتفع ميسازد.
3 - خبرنگاران«مهر» مطلقا در مراحل انجام وظيفه خود جانبازان را با اين وعده دروغ فريب نداده اند كه« مشكلاتتان را مطرح نماييد تا نسبت به حل آن اقدام شود» .
4 - هيچ وارونهنمايي در حقايق صورت نگرفته و هيچكدام از نقل قولهاي مصاحبه شوندگان، مورد تحريف و تغيير قرار نگرفته است.
5 - همچنين معلوم ميشود كه بنياد شهيد و امور ايثارگران نهايت تلاش خود را بكار گرفتهاست تا همه اين جانبازان را مجبور به تكذيب گفتههايشان كه در «مهر» منتشر شده است، نمايد. لكن در اين تلاش ناكام و ناموفق مانده، در نتيجه سعي نموده تا در اقدامي هوچيگرانه، با دو نمونهاي كه در اختيار داشته، كليه اخبار و گزارشات «مهر» را زير سؤال ببرد.
د ) و اما دو جانبازي كه تصاوير تكذيبيه آنها به همراه نامه بنياد منتشر شد؛
جانباز حسن حسني نائيني / تيتر خبر منتشر شده: «جانباز 30% ؛ مسافركش موتوري»
جانباز محمد جعفرپور / تيتر خبر منتشر شده: «جعفرپور جانباز 40% : تا اتفاقي نيفتد، سراغ جانباز نميآيند»
ماجراي تكذيبيه اين دو جانباز بسيار شرمآور، تلخ و ناگوار است. پيش از اين مطالبي در حد شايعه پيرامون اين موضوع از گوشه و كنار شنيده بوديم. لكن پذيرش آنها بسيار سخت بود و يا حد اقل ما از باور آنها ميگريختيم. اگرچه برخورد جانبازاني كه حاضر به مصاحبه نميشدند و با ترس و واهمه از هرگونه گفتگويي سر باز ميزدند، احتمال صحت اين مطالب را قوت ميبخشيد. در اينجا ضمن خودداري از هرگونه اظهار نظر فقط به طرح مستندات موجود اكتفا ميكنيم.
1 - گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر بعد از دريافت نامه بنياد ضمن ديدار با جانباز حسن نائيني و با ارائه تصوير خبري كه با نام وي منتشر شده و نيز تصوير تكذيبيهاي كه ضميمه نامه بنياد شهيد بود، نظر ايشان را جويا شد.
جانباز حسن نائيني ذيل تصوير خبر منتشر شده چنين نوشت:
كليه مطالب فوق مورد تأييد اينجانب است / اين برگهها مورد تأييد بنده ميباشد.
و نيز ذيل تصوير تكذيبيهاي كه ضميمه نامه بنياد شهيد و امور ايثارگران به «مهر» ارسال شده بود، نوشته است :
«اين مطالب با دوره كردن من و استرس جانبازي كه دارم و گفتن نظام و مسئولين را بردي زير سؤال نوشتم و اين مطالب فوق را قبول ندارم. بازهم ميگويم ما مخلص نظام و مقام رهبري ميباشيم.»
2 - اما ماجراي اين تكذيبيهها چه بوده است؟
جانباز حسن نائيني در اين باره به خبرنگاران«مهر» گفت: ( توجه:عباراتي كه داخل [ ] قرار دارد به صحبتهاي جانباز حسن نائيني اضافه شده است)
« چند روز بعد ازاينكه با شما مصاحبه كردم به بنياد مراجعه كردم و آقاي ... به من گفت: «برو نائيني من ديگر با تو كاري ندارم. چرا رفتي در سايت صحبت كردي؟» گفتم: « من جانبازم. مگر دروغ گفتم؟ هشت سال است كه با موتور مسافركشي ميكنم.» گفتند: بيا تكذيب كن! گفتم: تكذيب نمي كنم.
رفتم تو اتاقش گفتم: « شما با من كار نداريد، من با شما كار دارم. »چند تا از جانبازان هم آنجا بودند. گفتند ما مي بينيم، بنده خدا زمستان و تابستان سوار موتور كار مي كند. گفتم: حاج آقا حالا چه كار كنم؟"گفت: «فردا برو پيش ... (مسئول حالت اشتغال).» من فكر كردم ميخواهند محبتي بكنند. حتما حرفهاي مرا در خبر ديدهاند و [تاكنون از وضع من] اطلاع نداشتهاند.
فردا رفتم ديدم سر راه آقاي ... مرا ديد و مرا سوار ماشينش كرد و گفت برويم شهر ري، جعفرپور هم آنجاست. رفتيم دفتر شهر ري كه يك ساختمان چهار طبقه هست كه با پله مي رويم اما براي خودشان آسانسور دارند.
آنجا ما را دوره كردند. و هر كسي هم يك چيزي به ما مي گفت. يكي ميگفت: چرا اين حرفها را زدي؟ يكي ميگفت : تو چرا مركز را زير سوال نبردي؟ چرا شهر ري را گفتي؟ [و... ] گفتم: بابا اين دفتر من هست. اين اداره مربوط به من جانباز هست.
گفتند بايد تكذيب كنيد! گفتم:آقا مگر دروغ گفته ام؟ گفتند : حقوقتان را قطع مي كنيم. چرا شما گفتيد كه هشت سال است كه با موتور مسافركشي ميكني؟!
دوربين و خبرنگار از خودشان آوردند و از ما سوال كردند. دوباره آقاي ... همان سوالها را پرسيد. اما دوربين و صدا را طوري تنظيم كردند كه تصوير و صداي آقاي ...ضبط نشود. آنجا از من سوال كردند كه چرا گفتي تا مدتي با شمع خانه را روشن مي كرديد؟ من گفتم مگر دروغ بود كه اوايل آمدنمان به اين شهرك هيچ امكاناتي از آب و برق و تلفن نبود و بعد از مدتي خود بچه هاي جانباز اقدام كردند؟
گفتند چرا در سايت اينترنت رفتي؟ تو جانباز و نظام و رهبري را زير سوال بردي!
من گفتم: نه نظام را زير سوال بردم نه جانباز را. من خودم جانبازم.
مرا دوره كردند و مجبور شدم بگويم كه هرچه بگوييد مينويسم. يكي هم آنجا به نام ... مدام در گوش من مي گفت: اين را بنويس آنرا بنويس و من كاملا گيج شده بودم.
شب آمدم خانه، به خانمم گفتم من به مولا حالم گرفته است. گفت چرا؟ گفتم: وجدانم ناراحت است. من خودم اين بندههاي خدا[خبرنگاران مهر ] را آوردم تو خانه. بنياديها مرا دوره كردند و چيزي كه نبايد ميگفتم را نوشتم. چون دورهام كرده بودند. اينجا خبرنگار را بده كردم. الان آنها هم ميگويند چرا نائيني حرفهاي خودش را زده زيرش؟!
مي گفتند تو نظام را زير سوال بردي. من هم زير برگه نوشتم من مخلص نظام و رهبري و جمهوري اسلامي هستم.
همسرم سوال كرد تكذيب يعني چه؟ گفتم : يعني اينكه حرفهايي كه گفتي بگو نگفتم! همسرم گفت : تو تنها حقت را ميخواهي و به كسي توهين نكردهاي.
حتي به خانمم گفتم: حقوقم راقطع مي كنند. گفت: به جهنم ولي روي حرفت بايست.
ما جانبازيم آقا وحالمان خوش نيست. وقتي دوره مان بكنند چه كار مي توانيم بكنيم؟ طرف را دوره ميكنند خانهاش را از چنگش درميآورند، آنوقت حال و روز ما كه [ديگر] معلوم است! مرا تحت فشار گذاشتند. وحشت ما را گرفته بود. از استرس و نگراني تكذيب كرديم. تو دلمان را بدجور خالي كردند. جعفر پور را با همسرش آورده بودند و او را بد جوري دوره كردند تا تكذيب كند. جعفر پور و همسرش را كه خيلي ناراحت كردند.
زماني كه شما را ديدم گفتم كه شما از ما هستيد. بياييد خانه من، مطالب ما را منعكس كنيد.»
مهر: شما هنوز هم براي ما بسيار عزيز و محترميد و ما نميخواهيم مشكل يا ناراحتي در اين مورد براي شما ايجاد شود. شما هر برخوردي بكنيد باز هم براي ما عزيز هستيد. مايل نيستيم يك وقت بخاطر ملاحظاتي اين حرفها را بزنيد. هيچ اشكالي ندارد. اگر واقعا فكر ميكنيد ما حرفهاي شما را تغيير دادهايم، يا حتي اگر به هر دليلي الان دلتان ميخواهد چيزهايي را كه منتشر شده تكذيب كنيد، از نظر ما هيچ اشكالي ندارد. مطمئن باشيد ما ناراحت نميشويم. دلمان ميخواهد هرطور كه دوست داريد عمل كنيد. يك وقت احساس نكنيد كه مجبور هستيد.
- من اين مطالبي را كه منتشر كردهايد تاييد ميكنم و مجبور نيستم. من هنوز سر حرفم هستم كه اين مطالبي كه منتشر شده حرفهاي خودم هست.
مهر: ما حتي تكذيبيه شما را كه بنياد فرستاده است آوردهايم. ببينيد و اگر تأييد كنيد و مايل باشيد، منتشر ميكنيم. ما نمي خواهيم با اجبار باشد. هر طور كه مايل هستيد.
- من همه آن چيزي را كه در سايت مهر منتشر شده است را تاييد مي كنم و همه حرفهاي خودم هست. اما مسئولين بنياد جنوب شرق طوري برخورد كردند و مرا دوره كردند كه مجبور شدم تكذيب كنم. حتي به من گفتند كه شما چرا در محوطه خبرنگار را راه مي دهيد؟! گفتم: خبرنگار از ماست و درِ خانه هايمان بروي خبرنگاران باز است.
مهر: آيا واقعا قبول داريد كه ما از خبرگزاري مهر آمديم؟
- بله. خنده دار اين است كه ميگويند: چرا خبرنگار را در خانه تان راه داديد. اينها چه حربه هايي بودند كه نفوذ كرده اند؟ اينها را چه كسي آورده تو مجتمع؟! گفتم: حاج آقا در خانه ما بروي خبرنگار باز است.
به من مي گويند ما دنبال حالت اشتغال تو بوديم.تو الان با موتور مسافركشي مي كني كار غير قانوني مي كني! مي گويم چه كار كنم از ديوارمردم بروم بالا؟! دزدي كنم؟! قاچاق فروشي كنم؟! الان جانبازي هست كه قطع پاست اما براي خرجي زن و بچه اش با ماشين مسافركشي مي كند. مگر ما كار خلاف شرع مي كنيم؟ من مجبورم با ريه خراب و [با كمك] اسپري مسافركشي كنم.
مهر: ما تنها مي توانيم صداي شما باشيم و اخبار را منتشر كنيم و دعا كنيم كه هر چه زودتر مشكلاتتان حل شود.
مجدداً متذكر ميشود صداي مصاحبههايي كه پيش از اين منتشر شده است و نيز اصل مدارك فوق و همچنين صدا و فيلم گفتگوي مذكور در تأييد اخبار منتشر شده و حتي صدا و فيلم اظهارات خبرنگار مهر خطاب به جانباز حسن نائيني همگي در خبرگزاري «مهر» جهت ارائه به هر مرجع ذيصلاحي نگهداري ميشود.
3 - گفته ميشود كه محمد جعفرپور نيز در چنين شرايطي و البته بدتر، مجبور به تكذيب گفتههايش شده است. چراكه اولا وي از مصدوميت اعصاب و روان بيشتري برخوردار است و ثانيا به همراه همسرش در جلسه مذكور حضور داشته است. مصاحبههايي در خبرگزاري مهر موجود است كه وضعيت محمد جعفرپور را تشريح ميكند.
خبرنگاران گروه دفاع مقدس وقتي به منزل جانباز محمد جعفر پور رفتند، كسي در را باز نكرد. بگفته برخي شاهدان احتمالا وي در منزلش حضور داشته و از باز كردن در خودداري نموده است. آنها معتقد بودند كه با توجه به وضعيت اعصاب و روان و شرايط روحي وي، برخورد بنياد موجب شده است كه ايشان دچار ترس و نگراني شديد شده و از هرگونه گفتگو و مصاحبهاي گريزان است.
4 - به هر حال خبرنگاران «مهر» موفق نشدند با جانباز محمد جعفرپور ملاقات و گفتگو كنند. اما اظهارات برخي دوستان و همسايگان جانباز وي كه البته «مهر» از بيان نام آنها بدليل مطالب فوق اجتناب ميكند، بدين شرح است:
- اين بنده خدا سه تا بچه دارد و در يك سوئيت زندگي مي كند. قرار بوده كه خانه جعفر پور كه الان سوئيت هست را به جايش خانه يك خوابه بدهند.اما وقتي مصاحبه اش منتشر شد بهش گفتند ديگر تعلق نمي گيرد.
- بنده خدا تقصير ندارد. با سه تا بچه در يك سوئيت زندگي مي كند. حتي در زمستان از نداري مجبور شد چندين ماه آواره خيابانها بود. چون از لحاظ اعصاب و روان مشكل دارد.حدود يكماه هست كه سر زن و زندگي اش آمده. بنياد به او گفته ما بوديم كه تو را سر زندگيت آورديم. اين بنده خدا اگر اين دفعه شكست بخورد ديگر فنا مي شود. واقعا مي ترسد همين حقوق و آب باريكه را ازش بگيرند. و از آنطرف تهديدش هم مي كنند.
- حتي من و ...[ اسم چهار تن از دوستان جانباز محمد جعفرپور] با هم بوديم و گله كرديم كه چرا تكذيب كردي؟
جعفرپور گفت ما را بردند و دوره مان كردند. حتي آقاي ... قبلا گفته بوده يك ميليون وام به او مي دهند تا خانه يك خوابه بگيرد. اما بعد از مصاحبه ] گفتند[ به او تعلق نمي گيرد. براي همين خوف دارد كه اين وام بلا عوض را به او ندهند.
متن، صدا و فيلم، نام و مشخصات مصاحبههاي فوق جهت ارائه به مراجع صلاحيتدار در خبرگزاري مهر نگهداري ميشود.
5 - مدارك و شواهدي در دست است كه برخي مديران بنياد شهيد و امور ايثارگران اين روش ناپسند و غيراخلاقي را در مورد تعداد ديگري از جانبازان نيز به كار گرفته اما از حصول نتيجه ناكام مانده است. و تنها در مورد جانبازاني موفق شده است كه به لحاظ مصدوميت اعصاب و روان از آسيبپذيري بيشتري برخوردار بوده و در نتيجه در برابر فشارهاي روحي وارده، زودتر واكنش نشان دادهاند. گزارشهاي مشابه بزودي از سوي خبرگزاري مهر منتشر خواهد شد.
ه ( در ادامه بررسي نامه بنياد شهيد و امور ايثارگران و ارائه پاسخ «مهر» ذكر نكات ذيل ضروري است:
1 - بنا بر آنچه گذشت، در همينجا متذكر ميشود، خبرگزاري«مهر» براي جلوگيري از هرگونه آسيب مادي و معنوي ايثارگران عزيز، شبيه آنچه به سر اين چند نفر آمد، من بعد از ذكر نام و مشخصات جانبازان عزيز در اخبار و گزارشهاي مربوطه معذور بوده و به شدت اجتناب مينمايد. لكن كليه اسناد و مدارك، صدا و نام و مشخصات مصاحبه شوندگان هر گزارش در خبرگزاري مهر جهت ارائه به مراجع صلاحيتدار نگهداري ميشود. همچنين به همه همكاران مطبوعاتي و رسانهاي توصيه ميشود اين نكته را مورد توجه و دقت قرار دهند.
2 - با توجه به عبارت« طي بررسيهاي انجام شده مشخص گرديد ...» در نامه بنياد شهيد و امور ايثارگران، ذكر اين نكته ضروري است كه بنياد بايد دقت بيشتري در بررسيهايي كه انجام ميدهد، لحاظ كند. اميدوار بوديم با انتشار پاسخ«مهر» به جوابيه اول، متوجه شود كه گزارشاتي كه از سوي زيرمجموعههاي بنياد به ردههاي مافوق ميرسد، فاقد هرگونه ارزش و اعتباري است. چرا بنياد درباره اتهامهايي كه در جوابيه اول خود به جانباز سيد هاشم محسنپور حسيني زده بود و پاسخ مستند «مهر» پوچ و بياساس بودن آنها را برملا ساخت، سكوت كرد؟!
3 - براستي چرا بنياد از مجموع گزارشهاي متعددي كه درباره جانبازن طي اين چندماه در خبرگزاري مهر منتشر شد تنها به يكي پاسخ داد؟ آيا اين به معني صحت بقيه گزارشها نيست؟ آيا شيوه برخورد بنياد در جوابيه اول و نيز نامه اخير بيانگر آن نيست كه اگر كوچكترين خدشهاي به يكي ديگر از گزارشهاي مربوط به وضعيت اسفبار ايثارگران وارد بود، بنياد ساكت نمينشست؟ خوب است نگاهي هرچند گذرا به گزارشهاي منتشر شده قبلي بياندازيم. جانبازي را كه در خيابان فاطمي تهران واكس ميزد، بخاطر بياوريم. گلايههاي دردناك خانواده جانباز و آزاده شهيد فرهاد نيك بخش را مرور كنيم. مسائل و مشكلات گروهي از جانبازان كرج كه دادخواهي به «مهر» آورده بودند را بخوانيم. زندگي جانباز اعصاب و روان با همسر و فرزندش را در يك زيرزمين شش متري نمور احساس كنيم. و قضاوت نماييم آيا خواسته او كه فقط و فقط بستري شدن در يك آسايشگاه را طلب ميكرد تا مبادا هنگام بروز حملات عصبي به همسر و فرزندش آسيبي برساند، خواسته واقعا بزرگ و زيادي است؟ آيا در بيان اين مشكلات اغراق و بزرگنمايي صورت گرفته است؟
4 - چرا در هيچ بخشي از نامه بنياد و ضمائم سفارشي آن، به نكات مورد اعتراض و مواردي كه در جوابيه اول بنياد زير سؤال قرار گرفت، كوچكترين اشارهاي نشده است. برفرض محال كه تمامي ادعاهاي بنياد شهيد در نامه مذكور صحت ميداشت. آيا اين دليلي براي صرف نظر از معضلات موجود و ناديده گرفتن آنها ميتوانست باشد؟ آيا اينكه مثلا خبرنگاران خبرگزاري مهر از عنوان مجعول و ساختگي«خبرنگاران صدا و سيما» استفاده كرده باشند، نافي بياخلاقي بنياد شهيد و امور ايثارگران در وارد آوردن تهمت به جانباز سيد هاشم محسن پور حسيني است كه منكر ديدار مكرر رئيس بنياد منطقه از وي شده بود. يا نافي شبهه آفريني بنياد در مورد اين جانباز است كه مشكل مسكن وي را ناشي از اختلافش با سازمان آب ذكر كرده بود؟ يا نافي مشكلات بهداشتي و درماني جانباز حسيني است كه بنياد معتقد بود به سبب وجود بيمه تكميلي وهمگاني مشكل خاصي در اين خصوص وجود ندارد؟
5 - اگر«مهر» در گزارشات خود اقدام به وارونهنمايي حقايق و سياهنمايي فعاليتها كرده است، مجتمع جانبازان شهرك قائميه كه از بين نرفته است. هركه كوچكترين شك و ترديدي دارد، ميتواند در همين لحظه به منطقه مراجعه كند و مشكلات و معضلات و مصائب و سختيهاي اهالي جانباز اين شهرك را از نزديك ببيند و بررسي كند.
6 - اين بسيار تأسفبار است كه وقتي از جانبازان مذكور سؤال ميشود آيا پس از انتشار گزارشها، مسئولين بنياد شهيد و امور ايثارگران به ديدنتان آمدهاند و يا در جهت رفع مشكلاتتان اقدامي صورت گرفتهاست يا نه؟ با پاسخ منفي مواجه شده و بعد معلوم ميشود كه اگر حركتي هم از سوي بنياد در واكنش به گزارشهاي منتشر شده صورت گرفته، نه در جهت رفع مشكلات كه در جهت ايجاد خفقان و سركوب آنها انجام گرفته است.
7 - در جائيكه بنياد در برخورد با يك رسانه خبري چنين بيمهابا دست به هر اقدامي بدور از هرگونه ملاحظات اخلاقي ميزند، و براي توجيه عملكرد خود از وارد كردن هيچ تهمت و افترايي كوتاهي نميكند، ديگر حال و روز جانبازان و ايثارگران مشخص است. هرچه باشد يك رسانه خبري حداقل از اين امكان برخوردار است كه صداي خود را بگوش افكار عمومي برساند. اما جانبازان وايثارگران چه؟
8 - آيا امروز با انتشار اين اخبار مشخص نگرديد كه برخي مسائل بسيار سياهتر و تاريكتر از آن چيزي است كه در گوشه و كنار مطرح ميشود و آنچه«مهر» پيش از اين منتشر كرده، از هرگونه سياهنمايي به دور و صرفا با اميد طرح مشكلات جانبازان عزيز و احتمالا فرياد رسي به تقاضاهاي اندك آنها بوده است؟
9 - اين روش هوچيگرانه مدتهاست زايل شده است كه هركس از كوتاهي و قصور نهادي انتقاد كرد، مصلحت نظام را بهانه كرده و انتقاد او را ضربه به نظام مقدس جمهوري اسلامي و نتيجه غرضورزيهاي شخصي يا گروهي دانسته و با تخطئه او، از زير بار مسئوليت شانه خالي كنيم. فراموش نكنيم كه سال گذشته سالي بود كه از سوي مقام عظماي ولايت و رهبر فرزانه انقلاب سال پاسخگويي مسئولين به مردم نام گرفته بود. اگرچه بسياري از شنيدن هر سؤال و بيان هر پاسخي گريختند و يا در قالبهاي تشريفاتي به سؤالهاي از پيش تعيين شده پاسخ دادند. پس اگر ما خود را براستي دلسوز نظام ميدانيم و مصلحتش را ارجح ميدانيم، عمل به فرمايشات دلسوزترين فرد اين ملت، كه رهبر جانباز همين نظام است، حداقل كاري است كه بايد بكنيم. بفهميم سخنان ولي فقيه در درجه اول براي عمل كردن است، نه براي قاب كردن و به ديوار آويختن و يا در سربرگ نامههاي اداري نگاشتن.
10 - علاوه بر اين بايد به اين نكته مهم نيز توجه داشت كه اين بيان مسائل و مشكلات و ضعفهاي يك نهاد يا سازمان نيست كه به نظام مقدس جمهوري اسلامي ضربه ميزند و برخلاف مصلحت نظام و انقلاب است، بلكه وجود چنين مشكلاتي است كه موجب ضربه به نظام و به خطر انداختن مصالح آن است. مسائل و مشكلاتي كه يا در نتيجه قصور ما رخ داده است و يا از قبل بوده و بخاطر قصور، كوچكنمايي و سادهانگاري ما همچنان لاينحل ماندگار شده است. سكوت دربرابر اين كوتاهيها - از سوي يك رسانه خبري–، خصوصا زماني كه پاي ولينعمتان اين انقلاب و فرزندان رنجديده و دردكشيده آن در ميان باشد عين خيانت به نظام، مردم و انقلاب است.
11 - و نيز بنياد شهيد و امور ايثارگران در كارنامه خود، و خبرگزاري مهر و نيز مسئولين و دستاندركاران هر دو نهاد چه سابقه خصومت و دشمني يافته است كه گزارشهاي مهر را در نتيجه غرضورزيهاي شخصي يا گروهي دانسته است؟ آيا صرف استفاده از چنين تعبيري براستي تأسفبار نيست؟
12 - مفهوم اين عبارت در نامه بنياد واقعا چيست؟ « ... با اغراق و بزرگنمايي، مسايل و مشكلات اين عزيزان را به بنياد شهيد و امور ايثارگران نسبت داده و... »
نكته اول اينكه اگر اين مسايل و مشكلات به بنياد شهيد و امور ايثارگران ارتباط پيدا نميكند، پس به چه نهاد و سازماني بايد آنها را نسبت داد؟ آيا واقعا بنياد گمان كرده است كه سازمان آب بايستي جانبازان را اسكان دهد؟!
نكته دوم اينكه بنياد شهيد و امور ايثارگران چه وقت ميخواهد بپذيرد كه مشكلات و مسائل واقعاً بزرگند و نيازي به بزرگنمايي ندارند؟ مسئولين بنياد حداقل اكنون كه ميبينند تمامي گزارشاتي كه از زيرمجموعههاي خود در تكذيب اخبار«مهر» دريافت كردهاند، بياساس بوده بايد دست از كوچك شمردن معضلات و ساده انگاري مشكلات بردارند و بپذيرند كه هيچ اغراق و بزرگنمايي صورت نگرفته است.
13 - آيا انتشار مسائل و مشكلات و معضلات زندگي ايثارگران بي حرمتي به شأن والاي جانبازان است يا توهينها و برخوردهاي دهشتناكي كه در برخي دفاتر زيرمجموعه بنياد شهيد و امور ايثارگران با جانبازان ميشود؟ نمونههاي تأسفباري از همين توهينها و برخوردها در اخباري كه طي روزهاي آينده از سوي خبرگزاري «مهر» منتشر خواهد شد، قابل ملاحظه است. شأن والاي جانباز با كنگرههاي گوناگون تجليل و در بوق و كرنا كردن برخي خدمات ارائه شده حفظ نميشود.
نبايد گمان كرد كه ميتوان معضلات و مشكلات و قصور و كوتاهيهاي خدمت خود را با زياده روي و افراط در حركتهاي تبليغاتي پنهان نمود. اينكه بنياد شهيد و امور ايثارگران در فاصلهاي كمتر از شش ماه دو كنگره براي تجليل از ايثارگران برگزار ميكند و ظرف چند ماه اقدامات انجام شده و خدمات ارائه شده خود را در بوق و كرنا ميكند، موجب نميشود كه معضلات و مشكلات فراوانِ فراروي، ناديده گرفته شود.
14 - «مهر» همچنان كه بارها و بارها مكرراً عنوان كرده است، به هيچوجه منكر خدمات ارائه شده از سوي نهادهاي خدمتگزار نظام از جمله رده اي از مديران خدوم بنياد شهيد و امور ايثارگران نيست. شايد رجوعي دوباره و مطالعه پاسخ مهر به جوابيه اول بنياد – خصوصا بند چهارم و پنجم آن - پاسخي باشد براي اين فراز از نامه بنياد كه: « ... با حذف وظايف انجام شده از سوي نهادهاي مسئول، تعمداً به سياه نمايي فعاليتها پرداخته و... »
فراموش نكنيم كه اگر در راستاي وظايف خود خدمتي انجام ميدهيم، صرفا انجام وظيفه كردهايم و نبايد از اين مسئله غرّه شده و به خود بباليم. بلكه بايد همواره سعي در اصلاح ضعفها و كاستيهاي خدمت خود داشته باشيم. اينكه در مواجهه با هر انتقادي مدام دم از وظايف انجام شده بزنيم، منت گذاشتن بر سر ولينعمتاني است كه بايد منتشان را بكشيم. اگركاري بيش از حد وظايف خود انجام داديم، آنگاه ميتوانيم به خود بباليم.
15 - به هرحال سياست روابط عمومي بنياد شهيد و امور ايثارگران در جوابيه اول ، وارد كردن اتهام به يك جانباز و خلاف واقع خواندن اظهارات وي بود و در نامه كنوني وارد كردن اتهام به خبرگزاري مهر و زير سؤال بردن صحت گزارشهاي مربوط به جانبازان. بايد ديد در گام بعدي، بنياد چه رويه و روشي را درپيش خواهد گرفت. آيا دست از تعصب سيستمي و اداري خود برداشته و خواهد پذيرفت كه در كنار خدماتي كه ارائه شده است، قصور و كوتاهي و ضعفهاي بسيار مهم و فراواني نيز وجود دارد و ايثارگران معضلات و مشكلات بسيار جدي و عديدهاي نيز دارند كه بايد هرچه سريعتر به آنها رسيدگي كند؟ يا اينكه باز سياست فرار رو به جلو را انتخاب كرده و با اتخاذ روشهاي نامتعارف و ناپسند به توجيه ضعف عملكرد خود پرداخته و سعي در پنهان كردن معضلات در حركتهاي تبليغاتي خواهد كرد.
نظر شما