پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۲۲ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰

غفلت از تأسیس احزاب در جامعه تسخیری

غفلت از تأسیس احزاب در جامعه تسخیری

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: یکی از مشکلات بنیادی جامعه­ های تسخیری، انتقال قدرت است که همیشه همراه با نوعی خشونت، تخریب و هیاهوست. قرار گرفتن جامعه در مسیر فعالیت احزاب، مشکل انتقال قدرت را حل کرده، بسیاری از پی­امدهای منفی انتقال قدرت را از بین می­‌برد.

دکتر سید یحیی یثربی استاد بازنشسته دانشگاه طی یادداشت هایی نکته ­های ضروری و قابل توجه برای مسئولان و مردم در­باره­ انتخابات یادآور شده است.

-غفلت از تاسیس احزاب

تنها راه رهايي از آشفتگي­ های اجتماعی و سیاسی، آن است كه هرچه زودتر به سامان‌دهي دو حزب جدي در جامعه اصرار ورزيم. در اين اصرار سه طرف گفتگو خواهيم داشت:

- يكي، دولت و افراد حاكم كه بايد با استدلال و منطق قانع شوند كه شرايط موجود از جهات مختلف به سود كشور نيست. لذا ما نيز بايد تجربه كشورهاي پيشرفته را ناديده نگرفته با ايجاد حزب‌هاي با محتوا و جدي به موضوع تدبير امور كشور و انتقال قدرت سامان بخشيم.

- دوم، مردم جامعه به خصوص افراد تحصيل‌كرده كه آنان را نيز از طريق رسانه‌ها با ضرورت و اهميت موضوع آشنا سازيم. اهميت دخالت جدي و علمي هر شهروندي را در سرنوشت جامعه‌اش بطور مستمر توضيح دهيم.

- سوم، اپوزيسيون را متوجه اين نكته سازيم كه به هرحال با درگيري‌ها و نالايق و خائن خواندن دست‌اندركاران جامعه، نه تنها كاري را از پيش نمي‌برند، بلكه بر مشكلات جامعه نيز مي‌افزايند.

بايد مدت‌ها با دقت و حوصله، به هر سه مخاطب ياد شده، با دلايل و شواهد عيني و روشن نشان دهيم و ثابت كنيم كه ما نيز مي‌توانيم مانند جوامع پيشرفته، به جاي تقسيم مردم كشور به مخالف و موافق، حق و باطل، خائن و خادم، اقتدارگرا و آزاديخواه، وطن پرست و غربزده و ده‌ها عنوان ادعايي و خلق‌الساعه ديگر! و نيز به جاي كوشش مستمر در جهت حذف و تحقير يكديگر؛ دست در دست هم نهاده در يك رقابت سالم و علمي، در جهت اعتلاي كشور و رفاه و سربلندي مردم‌مان با تمام توان بكوشيم تا آينده سرزمين‌مان را براي نسل‌هاي بعدي سرشار از امنيت، آسايش و سربلندي سازيم.

مسؤوليت گفتگو با اين سه گروه به عهده انديشمندان جامعه است. اگر انديشمندان كشور با حفظ استقلال حريم دانش و پژوهش، درصدد ايجاد تحول در جامعه باشند، ترديدي‌ نيست كه در فاصله زماني كوتاهي- با توجه به شرايط شهرنشيني، نرخ بالاي ‌باسوادي و سرعت و سهولت دست‌يابي مردم به اطلاعات - مي‌توانند تعاون را جانشين تنازع و عقيده و فهم را جانشين عقده و تعصب سازند. در نتيجه، فكر و فرهنگ ما نيز از حالت تسخيري ‌جامعه، به حالت تدبيري آن تحول يابد.

اين مسأله جاي ترديد نيست. بدون شك جامعه‌ ما اكنون از ظرفيت‌هايي برخوردار است كه با زمان انقلاب مشروطيت تفاوت و فاصله زيادي دارد. براي نمونه، شرايط انتخابات امروزي با شرايط صدر مشروطيت، از زمين تا آسمان متفاوت است. نظام ارباب و رعيتي حدود چهل سال است كه از بين رفته است و ميزان اطلاعات و سواد مردم به كلي فرق كرده است و تقريباً افكار عمومي ‌ارزش رأي مردم را باور كرده است. باوري كه تا سي سال پيش امكان نداشت.

از همه مهم‌تر اين‌كه، خوشبختانه در شرايط كنوني جهان، امكان دخالت قدرت‌هاي خارجي در سامان‌دهي قدرت و نظام سياسي كشورهاي جهان سوم بسيار كمتر شده است. اگرچه متأسفانه خام‌انديشي و كاستي در ظرفيت سياسي جامعه كه عامل اصلي عقب‌ماندگي‌هاست، همچنان با تفاوت‌هايي در اين كشورها ادامه دارد. هنوز هم در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، در جهت پيدايش رابطه صحيح «ملت - دولت» اقداماتي سنجيده و ثمربخش انجام نمي‌پذيرد. و همچنان گرفتار چرخه‌ «دولت- اپوزيسيون» مي‌باشند! و فرصت و امكانات خود را به زيان جامعه و به سود قدرت‌طلبان هر دو طرف (دولت، اپوزيسيون) تلف مي‌كنند.

بی­ تردید می­ توان با یک برنامه­ ریزی ناشی از تحقیق و کارشناسی، از بی­ فرهنگی­ ها و بی­ نظمی­ ها پرهیز کرد. اختلافات غالبا از هوا و هوس و تلاش­های تسخیری سرچشمه می­ گیرند. اگر هدف تدبیر باشد، اختلاف به حداقل می­ رسد و می­ توان آن را نادیده گرفت. اگر زمینی به چند نفر تعلق گرفت یا چند نفر با هم شرکتی دایر کردند، کارشان که براساس خردورزی و کارشناسی باشد، اختلاف مهمی پیش نمی­ آید، اما اگر هدف، سوء استفاده و تعدّی و تسخیر باشد، اختلاف یک امر طبیعی و اجتناب ناپذیر است.

این نکته را حتی در اوایل تلاش برای ایجاد یک جامعه­ تدبیری تشخیص داده بودند. میرزا حسین­ خان سپهسالار می­ گوید:«در طریق عقل، اختلاف نیست.»[1]  بنابراین اندیشمندان و متخصصان، اصول اساسی یک جامعه­ تدبیری را به اتفاق در برنامه قرار داده، همگی بر محور آن برنامه که به منزله­ تنه و متن است، تلاش می­ کنند. اما در روش اجرا و راه­های دست­یابی بهتر به اهداف آن تنه و متن، امکان دارد که پیشنهادهای مختلفی مطرح شود. این پیشنهادها را نیز در دو یا چند دست طبقه­ بندی کرده، اساس کار احزاب و گروه­های سیاسی قرار می­ دهند.

تاسیس احزاب عملا نتایج و آثار سودمندی خواهد داشت از جمله:

الف-کمک به رشد و تکامل برنامه

احزاب با تجزیه و تحلیل برنامه به مناسبت­های گوناگون و برای جلب حمایت و رای مردم و نیز با آزمون­های اجرایی و نقد و ارزیابی­­های متقابل از پیشنهادها و اعمال یکدیگر، زمینه­ رشد و تکامل متن و حاشیه­ برنامه را فراهم می­ سازند.

ب-­ رشد آگاهی مردم و پیوندشان با برنامه

چنان­که گفتیم احزاب هر یک به نوبه­ خود، به ناچار باید در مورد برنامه سخن گفته با تجزیه و تحلیل نظریه­ ها و  نقد و ارزیابی عملکردها و شرح میزان توفیق خودشان در اجرای متن و حاشیه، روزبه روز مردم را بیش­تر با برنامه آشنا کرده، خواسته­ های به حق مردم را شکل و سامان بخشند، تا به تدریج توده­ مردم بدانند که چه می­ خواهند و کدام هدف­ها رادنبال می­ کنند.

ج-مشخص شدن تعهدّات

با شکل گرفتن خواسته­ ها و مشخص شدن اهداف، قلمرو تعهدات دولتمردان نیز، از لحاظ متن برنامه و هم از لحاظ حاشیه، روشن و شفاف می­ گردد. در نتیجه هم آنان می­ دانند که باید چه بکنند و هم مردم می­ داند که از آنان چه می­ خواهند.

د- انتخاب مدیران شایسته

بدیهی است که هر حزبی برای جلب نظر مردم و به دست آوردن رضایت آنان، تلاش می­ کند تا از بهترین و شایسته­ ترین افراد در مدیریت­ها بهره­ گیرد و در تربیت چنین افرادی همت گمارد. در نتیجه نه افراد ناتوان جرئت داوطلب شدن را پیدا می­ کنند و نه مقامات به دلخواه خود و بر پایه­ وابستگی­های گوناگون می­ توانند افراد نالایق را به کار گیرند.

ﮬ-بروز شایستگی ها و ناشایستگی­ ها

 با توجه به این که عملکرد هر گروهی از طرف گروه مقابل، زیر ذرّه­ بین نقد و بررسی است و نیز با توجه به این­که هر حزبی عملکرد عوامل خود را دقیقا زیر نظر دارد، به آسانی می­ تواند میزان توفیق مدیران را ارزیابی کرده، شایستگی­ ها و نا شایستگی­ ها را تشخیص داده، و مردم را در جریان گذارد. خواه در سطح حزب و گروه و خواه  در مورد فرد و مدیران.

و- کمک به انتقال منطقی قدرت

یکی از مشکلات  بنیادی جامعه­ های تسخیری، انتقال قدرت است که همیشه همراه با نوعی خشونت، تخریب و هیاهوست. قرار گرفتن جامعه در مسیر فعالیت احزاب، مشکل انتقال قدرت را حل کرده، بسیاری از پی­امدهای منفی انتقال قدرت را  از بین می­‌برد. از جمله:

الف-نیاز مردم به کسب موقعیّت و تحصیل قدرت را از حالت یک نیاز فردی درآورده، در یک فعالیت جمعی، شکل داده و با شیوه­ منطقی کنترل می­ کند.

ب-شکست و پیروزی بیش از آنکه متوجه افراد شده و  با احساس آنان سرو کار داشته باشد و موجب شکست روحی و عکس­ العمل منفی بازندگان یا غرور و اظهار قدرت برندگان شود، متوجه حزب می­ گردد و بر حفظ حالت روحی افراد کمک می­ کند.

ج-­خشونت و برخوردهای غیرمنطقی، جای خود را به گفتگو و نقد و نظر داده، رابطه­ همه­ افراد جامعه­ را با یکدیگر رابطه­ عشق و محبت و  تعاون و مشارکت می­ کند. برخلاف رقابت در نظام تسخیری که بر حذف و تخریب استوار بود، رقابت در نظام حزبی و تدبیری بر نقد و تکمیل استوار می­ گردد.

-آدمیت، فریدون، اندیشه­ ترقی و حکومت قانون، تهران،ص147-145.[1]

کد خبر 2041667

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha