تركيه ، برون رفت از هويت ملي و ديني در قبال عضويت در اتحاديه اروپايي

دولت انگلستان از روز جمعه 10 تيرماه رياست دوره اي اتحاديه اروپا را بر عهده گرفت .اين كشور بنابر مسوليتش بايد در كنار معضلات تصويب قانون اساسي واحد اروپايي، بيكاري رو به گسترش در اين قاره ، مشكلات كسري بودجه كشورهاي عضو ، مهاجرتهاي درون قاره اي و برون قاره اي، مساله عضويت تركيه را نيز بايد  راهبري كند.

گفتگوهاي اتحاديه اروپا با تركيه بر طبق برنامه از پيش تعيين شده از 3 اكتبر( 11 مهر) آغاز خواهد شد. دو طرف در حالي به پاي ميز مذاكره خواهند نشست كه اروپاييان به دليل مخالفت شهروندانشان با گسترش بي رويه اعضاي اتحاديه ، كه تجلي اين مخالفت در عدم پذيرش قانون اساسي واحد اروپايي تجلي يافت ، با موضعي محتاطانه نسبت به عضويت تركيه در اتحاديه اروپا برخورد مي كنند.

آنچه كه از مفاد اين پيشنهادات بر مي آيد اصلاحات درخواست شده از موضوعات متعارف استانداردهاي اتحاديه اروپايي خارج شده و وارد حوزه هاي دخالتي شده است كه با هويت ملي اين كشور در ارتباط است.

تركها علاوه بر حل مسائل داخلي از قبيل لغو كامل شكنجه و بازداشتهاي غير قانوني ، اصلاحات قضايي به ويژه اجراي قوانين جديد و شفاف در سيستم دادگستري ، توسعه استانداردهاي زندگي، مبارزه با تروريسم ، رسيدگي به امور مهاجرت و آزادي اقتصادي ، جذب سرمايه هاي خارجي و آزادي بيان ، بايد در زمينه اختلاف خارجي اين كشور در خصوص جزيره قبرس نيز حل و فصل هايي انجام دهند.

 استاندارهاي ذكر شده از شرايط متعارف عضويت در اتحاديه اروپايي است .

آنچه كه در اين بين حايز اهميت است انگشت گذاري انگليس در اصلاح مسايلي است كه ريشه در هويت مردم ترك داشته و از 1300 سال پيش در فرهنگ اين كشور رسوخ پيدا كرده است. اصلاحات در زمينه مذهب و برابريهاي جنسيتي از جمله موارد گنجانده شده در پيش شرطهاي عضويت به اتحاديه اروپا است.

تا آنجا كه به مباحث هويتي مربوط مي شود مذهب به دليل قرار گرفتن در دايره تعلقات شخصي قابل دست اندازي نيست . در چارچوب مذهب دگرگوني تنها از ناحيه درون انسانها و با تغيير در مفاهيم ذهني در مواجهه با شرايط اجتماعي در يك پروسه زماني امكان پذير است.

علت اين امر آن است كه بريدن از تعلقات برابر است با زير سوال رفتن چيستي و كيستي فرد و رها شدن فرد در يك فضاي خالي  انگاره ها .

بر همين اساس شخص به آساني و در يك مقطع زماني كوتاه و بر اساس دستورات آمرانه بيروني به پذيرش آن تن نخواهد داد. بخصوص آنكه مذهب مورد نظر در حوزه جهان بيني اسلام  واقع شده باشد كه يك جهان بيني محافظه كار است و مردماني كه در دايره اين جهان بيني رشد يافته اند به وضوح اين امر را به اثبات رسانده اند.

كشور تركيه خود نمونه بارز در اين زمينه محسوب مي شود . تركيه در اوايل قرن بيستم با پذيرش سكولاريسم مفاهيم جديدي را به داخل شبكه معنايي تعلقات خود وارد نمود اين بدان معني است كه گرچه سكولاريسم به معناي عام بخصوص توسط نخبگان جامعه پذيرش شد . اما دين اسلام همچنان حضور خود را در حوزه جمعي جامعه حفظ كرد.

انگليسي ها عملا با پيش كشيدن خواسته ها در سطح كلان و بعضا غير معقول ، سعي كرده اند بر سر راه عضويت تركيه سنگ اندازي كنند. كشورهاي اروپاي غربي اگر چه ده كشور جديد با فرهنگها و استانداردهاي زندگي متفاوت با اروپاي غربي را مورد پذيرش قرار دادند. اما جوامع اين دسته از كشورها همگام با نظام سياسي حاكم حداقل در چارچوب پذيرش ايدئولوژي ليبراليسم - دموكراسي اختلاف نظري نداشتند.

اين در حالي است كه در كشور تركيه اگر نظام ليبرال دموكراسي غرب به عنوان ايدولوژي مورد پذيرش قرار گيرد در بافت سنتي جوامع تركيه بخصوص مناطق جنوب و شرق تركيه تحقق آن غير ممكن و يا در يك فاصله زماني بيش از 50 سال قابل تصور است.

كشور تركيه هم اكنون از يك بحران هويتي در درون كشور خود رنج مي برد. زماني كه دو قوم در يك كشور ارجحيتي نسبت به يكديگر نگذارند نمي توان سخن از بحران هويت به ميان آورد اما در حالي كه اكثريت ترك خود را در مقام ارجحيت نسبت به كردها مي دانند و سالهاي متمادي نزاع و كشمكش بين اين دو قوم جاري است. به پيش كشيدن پاي يك بحران هويتي فراگير يعني اصلاحات مذهبي خارج از توان پاسخگويي مردم و مسوولان اين كشور است.

لذا تركها براي عضويت در اتحاديه اروپا بايد مدت زمان طولاني پشت دروازه هاي اتحاديه اروپايي منتظر و يا اينكه به خواسته هاي اروپايي ها تن دهد و با پذيرش مفاهيم جديد تحميل شده از طرف اروپايي ها هويت ملي خود را در چارچوب خواست و نظر اروپايي ها تعريف كنند كه در اين صورت معناي آن برون رفت از هويت ملي و مذهبي خود خواهد بود.