"سعيد سهيلي" مي گفت: فيلم "شمقدري" نسبت به فيلمهاي انتخاباتي ديگر، بيشتربه نامزدي كه موضوع فيلم بود، شبيه شده بود و براي همين هم موفق ظاهرشد. "جواد اردكاني" (فيلم ساز) و "شهاب ملتخواه" ( فيلم نامه نويس ) هم نظر خودشان را مطرح مي كردند. "جواد اردكاني" توي چنين جمع هايي، زياد حرف نمي زند و اصلا ضبط را كه روشن كردم، بلند شد و از اتاق رفت بيرون. او، اما قواره "مستند" را در فيلم شمقدري، عامل موفقيت آن مي دانست. شهاب ملتخواه هم پر ازسوال بود، اما ترجيح داد پرسشهايش را خصوصي تر با شمقدري درميان بگذارد. اما "بهمن دان" ماند و ما سوالاتمان را مطرح كرديم . در حالي كه سعيد سهيلي هم با صداي زنگ تلفن همراهش، ازتله ضبط صوت دررفت!
بهمن دان پيش ازشروع مصاحبه، دونكته شنيدني را مطرح كرد: يكي اينكه از تاثير فيلم شمقدري برمردم محروم قشم، كه او در آن ايام آنجا بود، حرفهاي هيجان آوري داشت و ديگر اينكه مي گفت، درچند انتخابات گذشته، پاي صندوق، روي برگه راي تنها يك ضربدر (x ) حك مي كرده، اما اين بار درمرحله اول و دوم نوشته است : "دكتراحمدي نژاد"! حالا مصاحبه ما دو نفر با شمقدري را پيش روي داريد. خدا كند خواندني باشد. "ناصر علاقبندان"
جواد شمقدري- سازنده فيلم تبليغاتي دكتر محمود احمدي نژاد
* تاثيرفيلم شما برملت چقدربود؟
- اين سوال را من نبايد جواب بدهم.
* ارزيابي شخصي خودتان چيست؟
- جور ديگري به اين بحث مي پردازم. با توجه به شناختي كه ازدكتر احمدي نژاد داشتم، واين شناخت دردو سه هفته اول كه كاررا شروع كرديم ، كامل ترشد ، ارزيابي من اين بود كه هر كسي، هرايراني اي قادرباشد آقاي دكتر را دقيق بشناسد ، محال است به كس ديگري راي بدهد، مگراينكه با خودش بجنگد و به او راي ندهد . چون دراحمدي نژاد ويژگيهايي ديدم كه با گذشت 27 سال ازپيروزي انقلاب، وجود آن خصوصيات، دريك مديرارشد، منحصربه فرد بود. اين ويژگيها را اوايل انقلاب درافراد زياد مي ديديم . اينها خصيصه هايي بود كه انقلاب براي ملت ايران آموخته بود كه سمت نگاهشان به سوي آسمان باشد و نه به زمين . اما اينك زميني ديدن همه چيز، يك مسئله عادي شده است. ومن ديدم كه دكتراحمدي نژاد با وجود موقعيت شغلي سطح بالا وبا اينكه حق دارد ازرفاه فوق العاده اي بهره ببرد ، ازاين نوع زندگي كردن چشم پوشيده است. او به عمد، خود را محروم كرده و شرايط زندگي يك كارمند درسطح متوسط را برگزيده است . ودرآن مقطع فكركردم اگرمردم اين خصيصه را درك كرده و ازآن آگاهي يابند ، به اين آدم، علاقه مند خواهند شد ومن ابزارسينما را براي انتقال اين "حقيقت" دراختيار داشتم .
* شما با يك خطرهم مواجه بوديد . وآن اينكه چنين آدمي با ارتقاي رفاه براي آحاد جامعه ميانه اي نداشته باشد .
- بله. و براي همين مراقب بودم كه اين سوال كه او مي آيد براي اينكه ثروت را توزيع كند، پاسخ دقيق بدهم ، واين پاسخ درفيلم، عنايت جدي دكتر احمدي نژاد به عدالت است. درعين حال تاكيد او براينكه هرگز روا نيست وقتي بخشي ازجامعه نان شب هم ندارند ، مديرجامعه از رفاه درزندگي برخوردارباشد. او نمي پسندد كه مهماني شبانه يك مديردر ويلايي در كنار دريا ده ميليون تومان هزينه ببرد. درايران ، برخي مديران درسالهاي گذشته به يك طبقه تبديل شدند، طبقه اي كه رقابت دردنيا طلبي را مشي خود قراردادند . و اين روند درمسابقه اي بي رحمانه ادامه پيدا كرد وتشديد شد وتشويق هم شدند .
* چطورشد كه دوربين شما به خانه آقاي احمدي نژاد رفت ؟
- مردم از زندگي دنيا طلبانه مديران كم وبيش آگاهي داشتند، اما كمتركسي مطلع بود كه مديريت انقلابي هنوزهم وجود دارد .وحالا ما فرصت ومجالي مناسب پيدا كرده بوديم حالامي توانستيم به انگيزه ساختن فيلم انتخاباتي دكتراحمدي نژاد اين نوع زندگي را منعكس كنيم وآن را تبليغ كنيم ونشان بدهيم كه مردم به چنين مديريتي درنظام اسلامي اقبال نشان مي دهند .
اين بهترين موقعيت بود كه مشي مديريتي انقلابي را دوباره دراذهان زنده كنيم .
* پيش از شروع همكاري با آقاي احمدي نژاد شما از وضعيت زندگي او اطلاع داشتيد؟
- نه.
* پس، فيلمنامه چطورشكل گرفت. اصلا چطورشد كه همكاري با او را دردستوركار خود قرارداديد؟
- اين را مي دانستم كه آقاي احمدي نژاد از سلامت فكر وانديشه برخورداراست وهمچنين ويژگيهايي دراو ديده بودم كه به ويژگي هاي خودم خيلي شبيه بود. جالب است بدانيد كه پس از مطرح شدن بحث نامزدي او، اين من بودم كه پيشنهاد دادم فيلم تبليغي اورا بسازم.
* اين پيشنهاد كي مطرح شد؟
- پس از فروردين .
* شناخت قبلي اي كه در ابتداي مصاحبه به آن اشاره كرديد ، مربوط به همكاري شما با شهرداري تهران است؟
- نه! اين موضوع هم حكايتي دارد. من از زمان دانشجويي دردانشگاه علم وصنعت او را مي شناختم .
* قبل از شما، كس ديگري براي ساختن فيلم تبليغاتي آقاي احمدي نژاد اعلام آمادگي نكرده بود؟
- وارد اين محدوده نشويم بهتراست .
* از زمان دانشجويي تان و دانشگاه علم و صنعت بگوييد.
- درسال 59 اين دانشگاه علم وصنعت بود كه حركت انقلاب فرهنگي را شروع كرد. شناخت محدود من از آقاي احمدي نژاد، مربوط به همان سال 59 بود. اما سال 64 كه دانشگاه بازگشايي شد. شناخت بيشتري از او پيدا كردم. من او را يك روشنفكرمذهبي ولايي پايدارمي شناختم ، اما حقيقتا ازجزئيات زندگي اش اطلاعي نداشتم. شنيده بودم كه اوغذايش را از خانه مي آورد. اما اين مسئله را جدي نگرفته بودم . پس از شروع كار روزي، درساعت 3 بعدازظهر، جلسه اي با او داشتيم و محل جلسه هم يكي از مناطق شهرداري تهران بود. حدود ساعت چهار شد كه يكي ازمحافظان، ساك آقاي احمدي نژاد را آورد كه غذاي او درآن بود. بيشتر كه با او همراه شدم، به زندگي ومنش او آگاهي بيشتري پيدا كردم . خانه او را قبلا نديده بودم و حتي نمي دانستم ماشينش چيست. مسئله ديگرهم كفشهاي او بود. وقتي وارد جايي مي شديم ، مي ديديم كه كهنه ترين كفش، مال اوست! حتي مي خواستم بگويم كفشتان را عوض كنيد، اما فرصتي پيش نيامد. بنابراين وقتي در تبريز، كفش دكتر گم شد و يكي از محافظان، با خوشحالي اين خبررا داد و گفت: حالا مي توانيم براي دكتر،كفش نو بخريم!، ديدم كه اين موضوع عين سوژه است. تا مدتها ابا داشتم كه به خانه اش بروم ، ولي مخاطبان دكتر در ديدارها، اين ايده را به من دادند. درسفرهايي كه داشتيم ، در اكثر جلسات پرسش و پاسخ، خيليها سوال مي كردند كه خانه شما كجاست؟ چه ماشيني سوارمي شويد؟ چگونه زندگي مي كنيد؟ و...؟ دانشجويان ما، به جاي پرسيدن ديدگاه سياسي او، از اين سوالها مي كردند. يعني بحث فقروغنا به جايي رسيده كه دانشجوي ما اول مي پرسد توچقدرعيدي مي گيري وپايه حقوقت چقدراست (!) او درواقع مي خواهد بداند سطح زندگي رئيس جمهورش با بدنه اصلي جامعه چقدرتفاوت دارد؟ يعني او دارد زندگي خانواده خودش را كه درتنگدستي به سرمي برد با مديرارشد، مقايسه مي كند. لذا جهت طرح من كم كم عوض شد .
* طرح شما درابتدا درچه جهتي بود ؟
- طبيعي بود كه مي خواستم شخصيت او را معرفي كنم، اما بيشتر از جنبه ديدگاههاي فكري و سياسي. اما ديدم علايق مردم سمت و سوي ديگري دارد .
* طرح فيلمنامه شما كي و چگونه شكل گرفت؟
- تقريبا سه هفته پس ازهمراهي با او درسفرهايي كه به سراسر كشورداشتيم، دراين مدت با ايده هاي مختلفي درگيربودم ، يادداشتهاي مختلفي داشتم كه الان هم وجود دارد و نهايتا پس ازاين سه هفته ايده كلي كار و مسير فيلم را پيدا كردم.
* چقدر روي منابع آرشيوي حساب كرده بوديد ؟
- خيلي كم ، كمتراز دو يا سه درصد.
* شما با سوژه اي مواجه بوديد كه شخصيت اول فيلمتان بود و بايد به او نزديك مي شديد. آيا اين كار آسان بود و دكتر با شما راه مي آمد؟
- او در برابر دوربين، حجب وحياي خاصي داشت. زياد با دوربين دوست نبود ودوربين را بيگانه مي ديد. احساس كردم دوربين حجابي است كه نمي گذارد به كشف خلق وخوي و روحيات زيباي ايشان دسترس پيدا كنيم. براي حل اين مشكل خودم دوربين را دست گرفتم و ضمنا تلاش هم نمي كردم كه عناصر فني كار را زياد رعايت كنم . بدين ترتيب صداقت و صلابت كار بيشتر تضمين مي شد. شايد اگريك فيلمبردار حرفه اي بود، مي خواست به نورپردازي برسد. و ازعناصر زيبايي شناسي بهره مي برد. البته اينها به زيباتر شدن كادرها كمك مي كرد، اما محتواي داخل كادرافت مي كرد. لذا من از خيرمسائل فني دربعضي پلانها گذشتم وپرهيزكردم از اينكه به دكت رقالب بدهيم كه جلوي دوربين چه كار بكند يا چه كارنكند. ما بايد خودمان را با موضوع تطبيق مي داديم، اگر چه با افت تكنيكي و تصويري رو به رو مي شديم . احساس كردم درشرايط ديگر تصاويرمعنا ومفهومي ديگرپيدا خواهند كرد كه مي ارزد . والبته اين اولين كاري بود كه من خودم دوربين به دست گرفته بودم. درسفرها هميشه من با دوربين كنار او بودم ، وكم كم ديگراوحضورمن ودوربين را حس نمي كرد . همين الان صحنه هايي داريم كه اومسائل خصوصي را به دوربين من گفته است كه البته از بعضي از اين صحنه ها نيازي نديديم استفاده كنيم .
البته درمواردي مثل ديدارهاي مردمي درشهرداري يا شبيه آن، با 3 دوربين فيلم برداري كرديم كه گروه هم حرفه اي بود وحتي صحنه آرايي هم كرديم . نزديك به ده ساعت، ازديدارهاي مردم فيلم گرفتيم كه ازبخشي ازآنها استفاده كرديم .
* اشاره كرديد به يادداشتها وايده هايي كه قبل از پيدا كردن طرح نهايي با آنها درگير بوديد . شما فيلمنامه تان را از درون مردم پيدا كرديد وآن را تنظيم كرديد. تا رسيدن به اين مرحله چه فرايندي طي شد ؟
- خيلي هم خالي الذهن نبودم. من برآن بودم كه يك رئيس جمهور مردمي را در فيلمم منعكس كنم و مي دانستم اين كليد موفقيت فيلم خواهد بود. اما اينكه اين را با چه لوكيشن وموقعيتي نشان بدهيم، بايد پيدا مي كرديم. دراولين طرح و برنامه اي كه براي او نوشتم، پيشنهادهايي دادم كه بايد درچه موقعيتهايي قراربگيريم .مثلا نوشتم كه يك روزبايد برويم بازارچه شهرك گلستان تا كنش و واكنشهاي شهردار و مردم را بگيريم. رئيس جمهورمردمي بايد بتواند با مردم ديالوگ برقراركند. حتي با كساني كه در شهرك غرب براي خريد به بازارچه گلستان مي روند. يا نوشته بودم يك روز برويم كوه ازاين موضع كه دكتر ورزشكارهم هست. اين يادداشتها را زماني تنظيم كرده بودم كه هنوز از كار او تعريفي نداشتم . درطول سفرها برخي ازخواستهاي قبلي من خود به خود تامين مي شد. وقتي رفتيم نمايشگاه كتاب تهران وآن صحنه هاي مواجهه جوانان با دكتر پيش آمد ، ايده هايم با قالبي بهترازآنچه فكرمي كردم، تامين شد . بعد ازنمايشگاه كتاب ديگرنيازي به بازديد ازبازارچه گلستان وجود نداشت . اتفاقا اززيباترين صحنه هاي فيلم همان صحنه هاي نمايشگاه كتاب بود كه جوانها و مراجعه كنندگان به نمايشگاه با او ديالوگ برقراركردند و90 درصد ايده هاي اوليه من درقالبهاي ديگري كه درحوزه كاري اوتعريف مي شد، تامين شد .
* آقاي شمقدري بودجه اين فيلم چقدرشد وچطورتامين شد؟
- هزينه اين فيلم بالاي چهل ميليون تومان بود و تا اين لحظه، تامين نشده است. البته تا الان دريك مورد 3 ميليون تومان و در مورد ديگر، 5 ميليون تومان، كمك مردمي به من داده شده است.
* دستمزد خودتان چقدراست؟
- جزوهمان هزينه هاست. البته من دستمزد زيادي نخواستم. الان هم اگر پول دادند، مي گيريم و اگرهم ندادند، نمي گيريم. اميدواريم ازمحل كمكهاي مردمي هزينه فيلم تامين شود. اين 8 ميليون تومان هم كه گرفتم ،واقعا از ناحيه كمكهاي مردمي بود. دريكي ازسفرها يك آقايي دست كرد توي جيبش و پول داد. و من گزارش اين دريافت و پرداخت را به ستاد اعلام كردم.
* اين فيلم را 35 ميلي متري ساختيد كه اين قدرهزينه اش زياد شد؟
- نه، "دي وي كم" گرفتيم. ما نزديك به دوازده "سي دي" فيلم ، شامل نماهنگ و سخنراني توليد كرديم كه هزينه هركدام از آنها درحد 2 ميليون تومان بود. علاوه براينها، سه تيزر داشتيم و پنج برنامه راديويي وهمچنين چهار برنامه تلويزيوني داشتيم. 1500"سي دي" اصلي هم تهيه كرديم و ضمنا نزديك به چهل ساعت هم روي فيلم مرحله دوم انتخابات كاركرديم . چون زمان اين فيلم 45 دقيقه شد. اين را هم بگويم كه تاكنون به حدود سي نفردستمزد پرداخت كرده ام .
* شما از كار گروه سينمايي ستاد انتخاباتي آقاي احمدي نژاد راضي هستيد ؟
- من محصول كار را معجزه مي دانم . اين حجم كار واين كيفيت دروقت محدود معجزه بود. تمام مراكزي كه ابزار قدرت مثل پول ، رسانه و... را دراختيارداشتند، عزم آن داشتند كه دكتراحمدي نژاد پيروزنشود . اما در روي ديگر، مردم بودند با دست خالي وايمان قوي. و خدا عنايت كرد و مردم مظلوم پيروز شدند .
* نقش سينما را درانتخابات با همه شواهد وقرايني كه اينك دراختيار ماست، چگونه ارزيابي مي كنيد ؟
- اين حادثه نشان داد كه سينما چقدرمي تواند درسرنوشت يك ملت وسعادت آنها -يا حتي خداي نا كرده درضلالت آنها- تاثيرگذارباشد . فضاي انتخابات ازاين جنبه ثابت كرد كه اگرما درجامعه خود بتوانيم سينما را صادقانه و با دانش وجمع آوري همه تجربه هاي مفيد به خدمت بگيريم ، قادرخواهيم بود نه فقط درجغرافياي ايران، بلكه منطقه، كارهاي بسياربزرگي به انجام برسانيم . آنچه رخ داد، ثابت كرد كه اينكه هنرمندان متعهد بارها اعلام كردند هنرانقلابي به عقب رانده شده، سخن درستي بوده است. ما بارها گفتيم كه عده اي آمدند و رابطه انقلاب را با هنر بريدند، و حالا اين واقعيت براي جامعه آشكار و قابل لمس شده است. اگراين پيوند برقرارشود حادثه بزرگي ممكن است رخ بدهد . شايد خيليها براي اين مسائل اهميتي قايل نباشند . اما فيلم انتخاباتي آقاي احمدي نژاد نشان داد كه هنر چقدرمي تواند موثرباشد و قادراست فضاي جامعه را تغييردهد. ثابت شد كه سينماي انقلابي مي تواند در برابرقدرت مسلط، مظلومانه اما موثر بايستد . من بايد يادآوري كنم كه اين فيلم را حاصل كار شخص نمي دانم ومعتقدم لطف ومعجزه خداوند با ماهمراه شده بود. لذا موفقيت فيلم نبايد به حساب من گذشته شود. چون اراده الهي پشتيبان آن بود. من متحيرم كه چرا برخي امروز نداي الهي را دريافت و درك نمي كنند. من به آنها توصيه مي كنم كه اينك پس ازحماسه سوم تير بياييد و به خداي مردم ايمان بياوريد. خدايي كه حامي محرومان ومستضعفان است. چرا به اين خدا ايمان نمي آورند؟ چرا به جاي اينكه درپيشگاه خدا سرتسليم فرود بياورند، همچنان در ورطه تكبر وتبختردرمانده اند ؟
* در جاهايي از فيلم به خانه آقاي احمدي نژاد رفتيد، اما در مقاطعي هم دوربين شما به دفتر شيك و گران قيمت شهردار تهران رفت. براي اين كار تعمد ودليلي داشتيد ؟
- روزاول كه به خانه او رفتيم ، رفتيم كه لوكيشن ببينيم و حتي مصاحبه با دكتررا هم درخانه او بگيريم. البته دكترهم مايل نبود به خانه اش برويم. به هرحال او را راضي كرديم و اولين بار فقط هدف ما ديدن لوكيشن بود. اما درعين حال با دوربين روشن وارد خانه شديم. صحبتي كه با پسر دكتركرديم هم، درهمان روزبود و كاري في البداهه بود. قرار بود كار ما درخانه او فرداي آن روزشروع شود، اما وقتي همان بازديد اول تمام شد، احساس كردم دوربين ما نبايد توي اين خانه زياد ماندگارباشد، چون درغيراين صورت، ازاثري كه قراراست برمخاطب بگذارد كم خواهد شد . ضمنا ممكن بود به اين مسئله كه دكتر با رفاه براي مردم مخالف است، دامن زده شود، درحالي كه نبايد كسي با زندگي مرفه مخالف باشد . و دكترهم مخالف نيست . زندگي شيك و مدرن چيزبدي نيست. بحث برسراين است كه اين امكان بايد براي همه فراهم باشد و مديرجامعه هم تا وقتي براي همه رفاه نيست، بايد ازرفاه وتجمل دوري جويد . پس ما بايد تضاد ايجاد مي كرديم . و بنابراين دوربين نبايد مدت زيادي درخانه دكترمي ماند. خلاصه تصميم گرفتيم بخش مصاحبه با دكتردرخانه اوانجام نشود و نتيجه آن شد كه مصاحبه در دفتر كار شهردارتهران انجام شد. اوهم ايده ما را پذيرفت . البته بعضي از دوستان دكترمخالف بودند ومي گفتند فضاي دفتراشرافي است، لابد مي دانيد كه كرباسچي دفتربسيارشاهانه اي براي شهردار،ساخته است. آنها معتقد بودند مصاحبه با دكتردراين فضا ممكن است به شخصيت اولطمه بزند . به هرحال مصاحبه دردفترانجام شد. يك مصاحبه سه ساعته كه اساس كار ما را تشكيل داد .
* چرا خودتان روي صندلي مصاحبه كننده نشستيد، نه فرد ديگري؟
- درباره اينكه چه كسي مجري باشد، خيلي بحث كرديم و يك فهرست هم آماده شد. با بعضي از آنها هم صحبت كرديم، اما نيامدند .
* از آنها نام مي بريد ؟
- نه، آنها نيامدند .
* آدمهاي شناخته شده اي بودند ؟
- بعضي مجري تلويزيون بودند. بعضي بازيگر بودند و...
* چطور شد كه جواد شمقدري به عنوان مصاحبه كننده انتخاب شد ؟
- دراين مرحله يعني بعد ازنه گفتن بعضي افراد آن فهرست، تصميم گرفتيم مصاحبه كننده چهره اي ناآشنا باشد و با دكترهم نزديك باشد و سرانجام به گزينه بنده رسيديم. بخشهايي از آن مصاحبه خيلي جذاب است ومي شود بعدها از آن استفاده كرد، اما درفيلم براساس محدوديت زماني و ضوابطي كه داشتيم ،حداكثراز پانزده دقيقه مصاحبه استفاده كرديم .
* يك موضوع كه درمصاحبه مطرح شد، بحث حقوق دكتراحمدي نژاد بود. پيش از پخش فيلم دراين زمينه مسائلي مطرح مي شد. مثلا اينكه اساس اين موضوع رياكاري است و اومي تواند حقوقش را بگيرد و درخفاء بين فقرا تقسيم كند. اما دكترپاسخ جالبي به اين سوال داد . شما از اين فضاسازيها درحين طراحي سوالها آگاهي داشتيد؟
- بله! حتي ما مي دانستيم كه برخي ازنخبگان هم ذهنيتهايي دراين باره دارند. من درعين حال، حدس مي زدم كه اوحتما دراين زمينه ودرباره اينكه با حقوق يك كارمند دارد زندگي مي كند، اما شهردارتهران است، از سوي پسرش وخانواده اش مورد سوال قرارگرفته است و حتما پاسخي براي اين كارش دارد. البته درمورد پاسخ دكتر حدسهايي هم درذهن داشتيم . اما پاسخ او انصافا مرا غافلگيركرد. لابد به ياد داريد كه دكتر گفت : اين اقدام من يعني نگرفتن حقوق ميليوني ماهانه، يك اعتراض است. شيوه زندگي كردن من فريادي است برسرهمه كساني كه درموضع مديران جامعه گرفتارتجمل شده اند. همه كساني كه فكرمي كنند بيت المال ارث پدري آنهاست و به فكرمردم محروم نيستند . اين بيان تكان دهنده بود. همه بچه هاي پشت صحنه منقلب شده بوديم و من بغض كرده بودم و اين بيان درانتهاي فيلم روي مخاطب ما تاثيرجاري گذاشت .اين بيان نشان داد كه واقعا ما چقدرازمردم غافل ايم . يك نكته را مايلم اضافه كنم وآن هم بحث مقايسه او با شهيد رجايي است. من شاهد بودم كه درهمه سفرها به تمام نقاط كشور،اين مردم بودند كه خود جوش شعارهاي "بوي رجايي آمد" و"رجايي زمانه .." را سر مي دادند . به اعتقاد من مردم درواقع مطالبات خود را مطرح مي كردند . يعني ما مديرصادق وخدمتگزارمي خواهيم. وجالب است بدانيد كه دكتراحمدي نژاد قصد داشت درانعكاس اين واقعيت مانع كارمن شود ومقايسه اي بين ايشان وشهيد رجايي نشود، اما من بايد مطالبات مردم را كه با اين زبان و روش مطرح مي شد، منعكس مي كردم و به ياد آوردم كه روزاول شرط كرده ام بگذاريد من كار خودم را انجام بدهم. البته دكتر در پاسخ به سوال من درهمين زمينه درفيلم حرف خودش را زد و گفت: اين ظلم به رجايي است كه احمدي نژاد با اومقايسه شود .
* يك سوال دارم كه گمان مي كنم پرسش جامعه هنري درشرايط موجود هم باشد . شما دو- سه ماهي در موضع دوست و ضمنا فيلمساز والبته عضو ستاد انتخابات با دكتراحمدي نژاد زندگي كرديد . اساسا او چگونه نگاهي به هنرمندان دارد . منظورم تعامل او با جواد شمقدري نيست كه دلبستگي اش به نظام ثابت شده و جدي است و دوست دكتراحمدي نژاد است و فيلم او يكي ازعوامل پيروزي احمدي نژاد درانتخابات بوده است . ازنگاه جواد شمقدري، محمود احمدي نژاد با هنرمندان سينما چه خواهد كرد؟
- دكتر گزينه هاي مختلفي دراختيارداشت كه با فيلمسازان مختلف كاربكند وآزادي عمل داشت. حتي يك فيلمساز براي او يك كاري هم كرد. اما چون خودش تكذيب كرد، من اسم او را نمي آورم. آقاي احمدي نژاد حتما بر اساس تصوراتي من را انتخاب كرد. اين مسئله راهم بد نيست عرض كنم كه من طي دوسال كه او شهردارتهران بود، توقع داشتم براي ساختن فيلم سينمايي اي كه قراربود درشهرداري بسازم كمك كند. اما او كمك نكرد. رابطه كاري ما درمقطع انتخابات هم براساس يك باور ديگري بود، نه اينكه ما ارتباطات خاصي باهم داشته باشيم .من هنوزهم نتوانسته ام آن فيلم سينمايي را بسازم. درمقطع انتخابات ما به يك باورمشترك رسيده بوديم .
سياستهاي كلي او را شنيده ايم هدف او در همه عرصه ها تعامل با همه روحيه ها وسليقه هاست . البته قطعا چارچوب تعريف شده اي هم براي كارش دارد . و اولويتهايي هم دارد كه بايد بيان كند. اما من پيش بيني مي كنم كه ميدان عمل براي قاطبه هنرمندان دردولت احمدي نژاد وسيع ترخواهد شد. معتقدم حوزه كار وفعاليت براي اكثريت افراد جامعه هنري گسترده ترمي شود وممكن است براين اقليت بسياراندكي كه تعداد انگشت شماري هستند فضا بسته ترشود، آن هم نه اينكه بسته شود. دردولتهاي قبل، عده اي روي حساب زد و بندهايي، ازفرصتهاي بيشتري استفاده مي كردند وعده اي محروم بودند . او كه شعارعدالت مي ده،د عدالت ايجاب مي كند اين شرايط عوض بشود. يعني كساني كه محروم بوده اند، حالا فرصتهاي برابر داشته باشند. ضمن اينكه او درعرصه هنري به دنبال توليد انبوه است. الان شصت فيلم درسال توليد مي شود. مي توان توليد را براساس توسعه روش هاي نمايش افزايش داد. مثلا توليد را سه برابركرد. اين دويست فيلم براساس تعريف دكتر بايد به بازارجهاني عرضه شود. مگرهاليوود وباليوود وسينماي مصر و... چه كارمي كنند ؟ ما درشرايط كنوني عرصه جهاني را برسينماي ايران بسته ايم. وبايد اين عرصه گشوده شود . ما اگر دراروپا وامريكا بازارنداشته باشيم، درافريقا، آسياي ميانه و آسياي دور كه بازارداريم . "طوفان شن " در زمان خودش درآفريقا بازارداشت وهزار تا سي دي اين فيلم دربازارسياه آفريقا منتشرشده بود. اما دريغ ازوجود يك آدم دلسوزدرمعاونت سينمايي كه به فكر نمايش اين فيلم باشد! "مريم مقدس" دركشورهاي مسيحي آفريقا زمينه نمايش دارد، اما صدا وسيما هم كوتاهي كرد. ما كي به بازارفيلم آفريقا رفته ايم ؟ به ياد دارم كه زماني فيلم "بايكوت " درآسيا وآفريقا بازارداشت. اما كسي توجهي نكرد. البته واقعيت اين است كه عده اي اساسا با توسعه سينماي انقلاب مخالف بودند. بسياري ازشبكه هاي تلويزيوني جهان مي توانند بازارسينماي ايران باشند. اگر يك فيلم ايراني الان به ده شبكه فروخته شود، به راحتي پول خودش را برمي گرداند .
* فارغ از اينكه ممكن است شمقدري همان سيف الله داد دولت خاتمي دردولت احمدي نژاد باشد ، به هرحال درمقطع كنوني شايد شما حلقه وصل سينماگران با دكتر احمدي نژاد به شماربياييد و اين تلقي يك نگراني هم با خود همراه دارد واينكه شمقدري با سينماگراني كه اختلاف ديدگاه دارد چه خواهد كرد. دراين زمينه توضيحي داريد ؟
- من كه با هيچ سينماگري مخالف نيستم . ممكن است با بعضي ديدگاهها ونگرشها مخالف باشم. اما به نظرمن همه مي توانند فيلم بسازند. خوب قطعا همه افراد جامعه هم مثل من فكرنمي كنند. خودخواهانه است كه گفته شود همه مثل من فكركنند. اين نه امكان پذيراست، نه شدني و نه به درد بخور. اما من حق دارم رويه خودم را درست بدانم و پاي آن بايستم . براي همين هشت سال دردولت آقاي خاتمي نتوانستم فيلم بسازم به سر كسي منت نمي گذارم و از كسي هم طلبكارنيستم. من اتفاقا از كساني كه هرلحظه رنگ عوض مي كنند بدم مي آيد. من مي گويم چه خوب است هركس اعتقادي داشته باشد و پاي آن بايستد. من به اين گونه افراد احترام مي گذارم. اصلا فيلم نسازند كساني كه نان را به نرخ روزمي خورند، اما كسي كه باوري دارد استحقاق دارد فيلم بسازد، حتي اگرما با باوراو مخالف باشيم. اتفاقا رويكرد احمدي نژاد كه طرفدارتوليد انبوه وجذب بودجه بيشتراز بخشهاي مختلف براي عرصه سينماست، به همه سينماگراني كه باورخودشان را دارند، احتياج دارد. حتي اگرآن باور با باورما انطباق نداشته باشد. ضمنا ارتباط سينماگران با دولت احمدي نژاد در معاونت سينمايي تعريف مي شود و من اين وسط كاره اي نيستم .
* تا الان اين طور بوده كه به بعضي سينماگرهاي خاص ميدان عمل ويژه داده مي شده ارتباط دولت با چنين سينماگراني تا حدي ذهنها را به ارتباط اين سينما گرها با دولت درمقطع انتخابات سوق مي دهد شما پيش بيني مي كنيد كه اين شرايط دردولت جديد عوض خواهد شد ؟
- دردولت آقاي خاتمي تعاملات ومحدوديتهايي وجود داشته وانتقاد به آن سيستم وارد است. وقطعا دردولت جديد قانونمندي قاعده كارخواهد بود.
الان حوزه كارتعريف شده است. اينكه در دولت آقاي خاتمي اين حوزه محدود بوده، مبنايي غيرقانوني داشته و قطعا آقاي احمدي نژاد رعايت قانون را مبنا قرارخواهد داد.
* امكان دارد شما در دولت جديد گرفتار كار اجرايي بشويد؟
- ساختن فيلم انتخاباتي آقاي احمدي نژاد برمبناي يك رسالت بزرگ بود كه درآغاز اين مصاحبه، آن را تشريح كردم .اما درشرايطي كه آقاي احمدي نژاد منتخب مردم شده ، فصل تازه اي شروع شده و ما تازه ريل عوض كرده ايم وهمه بايد درعرصه جديد كمك كنيم. از لحاظ شخصي ، علاقه من فيلم ساختن است والان يك سريال و يك فيلم سينمايي آماده كاردارم، اما اگراحساس شود به كمك من احتياجي هست كه اين كمك با ساختن فيلم منافات دارد، خودخواهي است كه به علايق شخصي خود بپردازم .
* من اطلاع دارم كه روابط شما با آقاي كلهر بسيارنزديك و به صورت استاد - شاگردي است . درهمين مصاحبه هم از او نام برديد. مردم هم با او بعد از مناظره اي به نمايندگي از سوي آقاي احمدي نژاد درشبكه دو آشنا شدند و اين اواخرهم حرفهاي تازه او بعد ازانتخابات، درروزنامه ها انعكاس وسيعي داشت. آقاي كلهر در ساختن فيلم شما چقدر نقش داشت و اگراطلاعي داريد، در دولت آينده چه نقشي خواهد داشت ؟
- آقاي كلهرازاستادان اصلي ما درسينماست. نه فقط من، بلكه طيف زيادي ازهم سن و سالهاي من كه درسينما فعال اند و افراد مطرحي هم هستند، ازشاگردان آقاي كلهرند. ما بخشي يا همه دانش سينمايي خود را مديون او مي دانيم. آقاي كلهردردولت شهيد رجايي مسئوليت معاونت سينمايي وزارت ارشاد را داشت و ضمنا به طور شخصي با شهيد رجايي دوستي زيادي داشت. درسال 61 درفيلم " صداي پاي نور" كه مستندي درباره عمليات فتح المبين وبيت المقدس بود و در زمان خود بسيارمطرح ومورد توجه محافل داخلي وخارجي قرارگرفت، آقاي كلهردرمراحل مختلف، مشورتهاي ارزنده اي به ما داد. درمورد فيلم "آفتاب عشق" كه درباره رحلت حضرت امام بود، هم همين طور. براي فيلم آقاي احمدي نژاد هم ابتدا من طرحم را بردم پيش او و نظرهايي داد كه آنها را به كار بستيم و درمرحله تدوين هم ده ساعت پاي كاربود. كلهردرستاد آقاي احمدي نژاد هم فعال بود. اينكه درآينده، دردولت چه پستي داشته باشد، بستگي به او و آقاي احمدي نژاد دارد. اما به هرحال آقاي كلهردرمقام يك كارشناس فرهنگي وهنري، جزوشخصيتهاي منحصربه فرد است و حيف است كه از او استفاده نشود. و درعين حال، اين طورهم نيست كه ديدگاههاي او دقيقا همان ديدگاههاي آقاي احمدي نژاد باشد .
* فيلم شما با چه محدوديتهايي از سوي آقاي احمدي نژاد، ستاد انتخاباتي و مشاوران او وستاد انتخابات درصداوسيما مواجه شد ؟
- خوشبختانه سرعت عمل اجباري درتوليد وعرضه اين كار،اين فرصت را ازخيليها سلب كرد كه دخالت يا اعمال نفوذ كنند. اما براي من مهم بود كه نظرمثبت آقاي احمدي نژاد را داشته باشد. فيلم را برديم و او نظر داد . و يكي دوتا ازنظرها را به نفع كار ديدم و از آنها استفاده كردم . دكتر نظر قاطع درباره حذف بعضي قسمتها داشت. اما من موافق نبودم واو به هرحال پذيرفت. درمورد ستاد انتخابات درصدا وسيما هم بايد بگويم كه اين شورا عدالت را درمورد ما رعايت نكرد. آنها اصلاحيه اي روي كارما دادند كه همان ايراد دركارهاي ديگران هم حداقل درسه فيلم بود و اصلاحيه نخورده بودند. آنها ايراد گرفتند كه براساس يكي ازمواد قانون انتخابات، اعلام نظر شخصيتها در تائيد نامزدها به شرطي مجاز است كه بدون ذكرعنوان و مسئوليت آنها باشد و ما از يكي از مشاوران جوان شهردار تصوير داشتيم كه براساس فيلم مان اصلاحيه خورد. جواني كه هيچ كس اورا نمي شناخت. و آنها او را يك شخصيت قلمداد كردند و ما بايد زيرنويس عنوان آن جوان را حذف مي كرديم . و خود تصوير،بدون زيرنويس به درد ما نمي خورد، اما در فيلم ديگران، چنين ايرادهايي وحتي ايرادهاي جدي تر،اصلاحيه نخورد.
نظر شما