تلويزيون به عنوان رسانه ملي و به سبب برخورداري از مخاطبان زياد به طور اجتناب ناپذير بحث هایی را در ذهن مردم و مفسران اجتماعي به وجود مي آورد و ظاهرا مهمترين مسئله مردم در مورد تلويزيون،حق انتخاب از ميان برنامه هاي موجود است. مردم عمدتا طالب برنامه هاي بهتر و آموزنده در زمينه هاي مختلف و تكراري هاي كمتر هستند.
مسئله كلي ديگردر مورد تلويزيون مدت زماني است كه صرف تماشاي آن مي كنيم، اغلب ما از اينكه وقت خود را در مقابل اين جعبه صرف مي كنيم و چيز چنداني هم دستگير مان نمي شود ناراحت هستيم. در حالي كه ديگر نگراني هاي اجتماعي خاص در خصوص تلويزيون در مورد تاثيراتي است كه تلويزيون مي تواند بر بينندگان بگذارد. اين نگراني در خصوص اين است كه اين همه وقت صرف تماشاي تلويزيون مي شود و هيچ اثري از آن باقي نمي ماند.
اما در مقابل بسياري نيز معتقدند كه تماشاي تلويزيون در بعضي از اوقات آثاري به جاي مي گذارد مثلا برخي از بينندگان ممكن است بگويند كه از تلويزيون چيز هاي زيادي ياد گرفته اند و تلويزيون موضوع هايي را براي آنها مطرح مي كند كه درباره آن فكر مي كنند و با دوستان و افراد خانواده در آن خصوص صحبت مي نمايند.
نگرانيهاي خاص مرم در مورد تلويزيون نامحدود است. اين نگرانيها بر مسائل اجتماعي مثل خشونت، تربيت ناشايست كودكان، اختلافات زن وشوهر وحتي عوامل گسترده فرهنگي مثل مادي گرايي، برنامه هاي سرگرمي و طنز، آگهي ها و محتويات آنهاو.....مي تواند باشد.
نگرانيهاي مردم غالبا در مورد آثار برنامه ها بر بينندگان است. كودكان همچون بزرگسالان، برنامه هاي پر تحرك را دوست دارند و تماشا مي كنند زيرا آنها از هيجان حاصله به شرطي كه از حد فراتر نرود خوششان مي آيد. اين مسلما بدان معنا نيست كه آنها مايل به درگيري خشونت آميز در زندگي واقعي هستند. كودكان خشونت واقع گرايانه و ناراحت كننده در تلويزيون دوست ندارند هر چند كه ممكن است گاهي اوقات آن را تماشا كنند، ليكن آنها تماشاي نقش خشونت را در تلويزيون خيلي دوست دارند.بايد سازندگان به اين امر واقف باشند و از تمامي جهات بيننده را در نظر داشته باشند.
يكي از مسائلي كه باعث نگراني بيننده مي شود بد زباني بويژه ركيك گويي و بي حرمتي است. بسياري از بينندگان اين را توهين شخصي تلقي مي كنند و در مورد آثار آن ناراحت و نگرانند. اما براي اجتناب از اهانت، زبان نمايشهاي تلويزيوني را تا چه حد بايد پاك و منزه كرد؛ زيرا در حال حاضر، ميزان بد زباني در تلويزيون كمتر از ميزان بد زباني در زندگي واقعي است.
بسياري از مردم احساس مي كنند كه كنترل برنامه هاي تلويزيون بايد سفت و سخت تر از ساير رسانه ها باشد،به دليل اينكه تلويزيون در خانه قرار دارد و كليه اعضاي خانواده آن را تماشا مي كنند.
تئاترهاي تلويزيوني، سريال هاي خانوادگي، برنامه هاي طنز، سريال هاي پر تحرك و فيلم هاي سينمايي بيشترين گرايش را جذب می کنند و نقش افراد طبقات بالاتر را كه در دنيايي با شكوه تر از دنياي اغلب بينندگان زندگي مي كنند، به نمايش در می آورند. اين نكته و همچنين اين فرض عمومي كه مجموعه ارزشهاي مسئولان پخش تا حدودي باريك بينانه است منجر به اين اتهام مي شود كه تلويزيون باعث افزايش اختلافات طبقاتي و قدرتي گروههاي مختلف جامعه مي شود.
بسياري از نگرانيهايي كه در مورد تلويزيون وجود دارد،به طور خاص به تماشاي تلويزيون توسط كودكان مربوط مي شود. چنين احساس مي شود كه تاثير پذيري كودكان از محتواي برنامه ها و همچنين تبليغات بيشتر از بزرگسالان است، همچنين اگر كودكان وقت زيادي را صرف تماشاي تلويزيون بكنند، اين كار پيشرفت آنها را كند خواهد كرد. كودكان و نوجوانان وقت زيادي را صرف تماشاي تلويزيون مي كنند هر چند معمولا آنها زودتر مي خوابند. اين مدت به طور متوسط كمي كمتر از مدت زماني است كه بزرگسالان به اين كار اختصاص مي دهند.
به طور كلي به نظر مي رسد كه تلويزيون به خودي خود مطالب چنداني براي بازيهاي خلاق و تخيلي ارائه نمي كند. اما در برخي موارد ممكن است تلويزيون وقت كودك را آنقدر اشغال كند كه باعث كندي وي در تواناييهاي خواندن، تشويق وي به انفعالي بودن و باقي ماندن وقت كمتري براي فعاليت هاي ديگر بشود، اما برنامه هاي آموزنده خوب مي تواند كودكان را با طيف گسترده اي از مردم، مكانها و ايده ها آشنا سازند. اين يك مورد خاص از تواناييهاي خارق العاده تلويزيون است كه به جاي تعميق شديد دانش بيننده، تماشاچي را با موضوع هاي مختلف به صورت سطحي آشنا مي سازد.
از اين رو تلويزيون مي تواند بينش و افق فكري كودكان را گسترش دهد و در صورتي كه به همراه يك بزرگسال براي توضيح و تفسير برخي مسائل مورد استفاده قرار گيرد،تلويزيون ممكن است منجر به درك بيشتر بشود. تلويزيون در اجتماعي شدن كودكان نقش مهمي دارد و اگر تا حدودي تماشاي تلويزيون تحت نظارت والدين باشد كودكان صاحب يك زندگي غني و پربار مي شوند.
نظر شما