پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۴:۲۳

گزارش مهر/

اهالی روستای قدیمی در هیاهوی شهر به دنبال هویت روستایی خود می گردند/ خرم آباد؛ روستايي در دلِ شهر!

اهالی روستای قدیمی در هیاهوی شهر به دنبال هویت روستایی خود می گردند/ خرم آباد؛ روستايي در دلِ شهر!

سیرجان - خبرگزاری مهر: روستای قدیمی خرم آباد این روزها دیگر هیاهوی روزگار پر رونقش را ندارد و در حالی درختان سر به فلک کشیده اش به دلیل بی آبی در حال خشک شدن هستند که هر روز شهرکی جدید با آپارتمانهای سر به فلک کشیده از دل روستا قد می کشند.

به گزارش خبرنگار مهر، صداي بوق قطار مي‌آيد. مثل اين‌كه لوكوموتيوران متوجه شده كه به آبادي نزديك مي‌شود. همگي پشت ديوار كوتاه و پر از شاخ و برگ‌ و تيغ‌دار درختان دبستان مي‌ايستيم تا گذر قطار را به نظاره بنشينيم. جيغ مي زنيم. مي خنديم. بالا و پايين مي‌پريم و برايش دست تكان مي‌دهيم. معلمان دبستان بيرون از سالن مي‌آيند تا از هياهوي بچگي ما لذت ببرند.

اينك سال‌ها از آن دوران گذشته است. دبستان ما با آن درختان سنجد تنومند و خميده، و باغچه‌ كوچكي كه آقادرويش، مستخدم مدرسه‌مان آبياري و مواظبتش مي‌كرد تبديل به خرابه‌اي شده است.

و  اكنون بهشت كودكي ما، تبديل به مأمني براي افغاني‌ها شده است.  ديگر صداي جيغ و هياهوي بچه ها به گوش نمي رسد. ديگركسي نيست خط‌هاي شش خانه وسط حياط مدرسه را پررنگ كند.

اما اين روزها درختان اكاليپتوس، اطراف ريل قطار را پوشانده‌اند، ديگر قطار از لابلاي درختان هرس ‌نشده ديده نمي‌شود، نمي‌دانم آن‌جا اوضاع امنيت چگونه است.

خرمی آبادی ها در قلب شهر محروم هستند

صحبت از خرم‌آباد است. روستايي در همين نزديكي‌ها. جايي كه مسافتش تا مركز شهر سیرجان بسيار اندك است. تا فلكه سنايي فقط پنج دقيقه.  شايد بتوان گفت؛ خرم آباد روستايي است در دل شهر!

خشكسالي، باغات اطراف خرم‌آباد را خشكانده است، ديگر صداي  شرشر آب قنات در قلعه‌ شيخ به گوش نمي‌رسد. ديگر اثري از درخت در باغات ديده نمي شود. صاحبان باغهاي بزرگ، زمين‌هاي‌شان را تغيير كاربري داده و به جاي درخت، آهن از زمين سر به آسمان برافراشته و كم كم سر و كله‌ شهرك‌ها پيدا شد، هر كدام با نامي.

شهرك‌‌ها همچنان، دست از پيش‌روي در بيابان‌هاي اطراف برنداشتند و در كوتاه زماني  شهرك‌هاي نوپديد، ظاهر شده و خرم آباد را صدف‌وار در ميان خود پوشاندند.

ولي خرم آباد همچنان «دِه» باقي ماند. بدون هيچ تغييري!!

امروزه اگر از شهرك‌ها گذر كني اهالي آن‌جا را مي‌بيني كه سبد به دست براي خريد به ده مي‌آيند!

رونق ساخت و ساز شهری در روستا

شهرك‌هاي خيابان كشي شده‌ اطراف خرم‌آباد، جدول‌هايشان رنگ آميزي شده و درختاني سرسبز را در خود جاي داده اند. هر از چند گاهي جاروي پاك‌بانان نارنجي‌پوش خيابان‌هايش را نوازش  مي‌دهد. خيابان‌هايش نام‌گذاري، كوچه‌هايش طرح ترافيك، منازلش پلاك‌گذاري، و كودكانش پارك آن‌جا را از خود مي‌دانند و جوانانش در كتابخانه محل مطالعه مي‌كنند. خيابان اصلي‌اش پر است از مغازه‌هاي مصالح ساختماني  و دفتر املاكي.

اينجا همه چيز در يك چشم بر هم زدن اتفاق مي افتد. مثلاً در اندك زماني، اسكت فلزي تبديل به خانه‌اي چند طبقه مي‌‌شود.

با وجود بروز اين تحولات در اطراف خرم‌آباد، متاسفانه اين محله هنوز نتوانسته هم‌رنگ جماعت شود و بافت روستايي‌اش را همواره حفظ كرده است.

 خيابان اصلي‌ خرم آباد همچنان دست نخورده باقي مانده است. خانه‌هاي غير موازي و جلو عقب رفته،  خيابان و كوچه‌هاي كم عرض  و پر پيچ، و حتي مسجدي كه  در طرح است!!

مدتي پيش براي رفاه حال اهالي خرم آباد يك دستگاه خط واحداختصاص دادند، اما خط واحدش پر است از مردم  شهرك‌ها، به خرم آباد كه مي‌رسد حتي جايي براي ايستادن در آن نيست.

راه روستا از پل هوایی می گذرد

 اين‌جا خرم‌آباد است. محله‌اي كه براي رسيدن به‌ آن، بايد از پل هوايي‌اش گذشت و به چهارراه يا پنج‌راه كارشناسي نشده‌اي رسيد، كه درست در انتهاي شيب پل پديد آمده و با پيچ  بسيار تندش حادثه‌هاي بسيار زيادي را رقم زده  است.

اي كاش كارشناسان در زاويه اين شيب تجديد نظر مي‌كردند. شيبي غيراستاندارد كه ديدِ راننده را بسيار محدود كرده است و بارها تصادفات خونين را در اين جاده رقم زده است. تا آنجا كه اگر براي اولين بار از سمت خرم‌آباد به طرف سربالايي پل روانه ‌شوي و لحظه‌اي  نتواني اتومبيلت را كنترل كني خطر سقوط از پل تهديدت مي‌كند و اگر شانس بياوري و  خطر سقوط را كه رد كني به نرده‌هاي محافظ پل برخورد خواهي كرد.

در همين رابطه محمد زيدآبادي-معاونت فني شهرداري سيرجان اين موضوع را كه "اين سه راهي، تقاطع مطالعه نشده‌اي است" را تأييد مي كند و مي گويد: بهسازي اين تقاطع در دستور كاري امسال يا سال آينده قرار دارد.

زيدآبادي در ادامه مي افزايد: منتظريم كه مشاوران ترافيكي، مطالعات تكميلي را انجام دهند تا بتوانيم طرح جامع و استانداردي را اجرا كنيم.

اصلاح مشکلات روستا شاید وقتی دیگر

معاون فني شهرداري مي گويد:روال قانوني كار بدين صورت است كه پس از مطالعات بايد طرح اصلاح هندسي اين تقاطع حادثه خيز، توسط متخصصين مشاوره‌ ترافيكي تاييد، سپس تامين بودجه و پس از آن اين طرح اجرايي شود.

مشاوره...تأييد...تأمين‌بودجه...اجرا، چقدر مراحل طاقت فرسايي دارد. براي عبور از اين مراحل چند موتورسوار ديگر بايد كشته شود؟ امسال يا سال آينده!!!

يعني چند تصادف خونين ديگر بايد اتفاق بيفتد؟ چند كروكي بايد توسط پليس كشيده شود؟...

...و اين خرم آباد است كه  فرياد مي‌زند كه من هم هستم محله‌اي قديمي‌تر و با اصالت‌تر.

فرياد مي زند كه حق تقدم با من است پس مرا هم آباد كنيد.

خرم آباد همچنان فرياد مي‌زند تا شايد از لابلاي ساختمان‌هاي بلند و سر به فلك كشيده‌ي شهرك‌ها دادش به جايي برسد. اما...!

......................................

گزارش: لیلا گلزاری
 

کد خبر 2048503

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha