هر فردی برای داشتن روابط درست و منطقی در خانواده و اجتماع باید بداند زن و مرد تفاوت هایی دارند که باید در نوع برخوردها آنها را مدنظر قرار داد. توجه به این تفاوت ها به ویژه در روابط زوجین و پایداری کانون خانواده خیلی موثر است. ساده ترين راه حل توجه به تفاوت هاي زن و مرد بررسي جنبه هاي مختلف روانی دو جنس مي باشد.
زن و مرد نه تنها به لحاظ بيولوژيک و آناتومي با هم متفاوت هستند، بلكه در زمينه هاي رواني نيز با هم اختلاف دارند. مثلا مشخص است كه زن ها در مقايسه با مردها غريزي تر هستند و به عشق و روابط بيشتر اهميت مي دهند و در برخورد با استرس واكنش هاي متفاوتي را به نمايش مي گذارند. آنها در ضمن در روابط زناشويي خود شكايات و مسائل متفاوتي دارند اينكه مي خواهند اين تفاوت ها را به مسائل فرهنگي نسبت دهند. در بررسي تفاوت هاي زنان و مردان، تصور و اشتباه است اگر بگوييم كه هر مردي در توصيف مربوط به مردها و هر زني درتوصيف مربوط به زنها مي گنجد.
در زندگي حقيقي همه مردها مثل هم نيستند، همان طور كه همه زنها هم مانند يكديگر نيستند. به همين دليل ايجاد يك تصور كليشه اي از مردها و زن ها، به شكلي كه تمام مردها و زن ها را در بر گيرد اقدامي اشتباه است. هر مرد "حقيقي" داراي كيفيات ويژگي هاي مردانه و هم زنانه است. يك زن "حقيقي "هم داراي كيفيات ويژگي هاي زنانه و هم مردانه است.
بسياري از زنان روزگار ما مي خواهند مانند مردها رفتار كنند، آنها مترصد عشق و احترام بيشتر هستند و در جريان آن ارزشهاي زنانه خود را منكر مي شوند. جنبش به ظاهر طرفداري از زنان به اشتباه به زن ها توصيه مي كند كه رفتارهاي مردانه داشته باشند، به همين دليل زنها تا حدود زيادی ارزش ها و كيفيات زنانه خود را منكر شده اند.
يكي از مشكلات عمده زنها در روابطشان اين است كه نيازهاي خود را فراموش مي كنند و جذب نيازهاي همسرشان مي شوند. يكي از دشواري هاي زنان در روابط زناشويي اين است كه احساس خويشتن خود را حفظ كند و در ضمن به نيازها و خواسته هاي ديگران برسد. بزرگترين دشواري يك مرد اين است كه بر خودمحوري خويش غلبه كند. در حالي كه زنها ميل به انبساط دارند مردها ترجيح مي دهند كه خودشان را عقب بكشند و حالت انقباض بگيرند.
توجه داشته باشيم كه مردها ميل به مركز دارند به همين دليل است كه مردها اغلب در كار ارتباط با زنها با دشواري روبه رو هستند. معمولا وقتي مردي مي خواهد حرف بزند، موضوع صحبت خود را بارها و بارها در ذهنش مرور مي كند و بعد حرف مي زند، اما زنها عكس اين رفتار را دارند. آنها به راحتي موضوع مورد نظرشان را به زبان مي آورند.
درست همان طور كه مردها براي انديشيدن به يك موضوع ترجيح مي دهند موضوع صحبت خود را با ديگران در ميان بگذارند و درباره آن بحث كنند وقتي زني درباره موضوع مورد نظرش حرف مي زند هميشه نمي داند كه به كجا خواهد رسيد، اما اعتماد مي كند كه به جايي كه در نظر دارد برسد. بسياري از مواقع، مردها به اين دليل كه از اين تفاوت ها آگاه نيستند از زنها ناراحت مي شوند آنها ناخواسته در اين جريان طبيعي مربوط به جنس مونث دخالت مي كنند يا به نظرشان مي رسد كه دارند وقت را هدر مي دهند. اما مرداني كه از اين موضوع اطلاع دارند به گونه اي داوري نشده به سخنان همسرشان گوش مي دهند و در مقام حمايت از او بر مي آيند.
رفتار انقباضي مردها زنها را به شدت سر درگم مي كند. براي زن درك اين مطلب دشوار است كه چگونه ممكن است شوهرش او را تا اين حد دوست داشته باشد و بعد ناگهان اقدامي به شدت خودمحورانه انجام دهد. از آنجايي كه با اين تغيير آشنا نيست موضوع را شخصي به دل مي گيرد. زن متوجه نيست كه چگونه ممكن است مردها جز به خودشان به كس ديگري فكر نكنند. وقتي مرد مي خواهد زنش را خوشحال كند به او كاملا مي رسد اما وقتي فكر مي كند كه او خشنود شده به موضوع ديگري توجه مي كند مثلا به موضوعي در ارتباط با شغلش فكر مي كند و بعد تمام فكر و ذكرش را متوجه آن مي كند.
وقتي مردها زير فشار قرار مي گيرند بيشتر متمركز مي شوند و بيش از هر زمان از ياد ديگران بيرون مي روند در نتيجه اين رفتارشان در نظر ديگران خودمحورانه به چشم مي آید. در بيشتر موارد آنها نه خود شيقته و نه خودخواه هستند، اما ممكن است كه اين گونه به نظر برسند. آنها جذب كارشان مي شوند و به هيچ مطلب ديگري توجه نمي كنند در بسياري از موارد موضوعي كه نظر آنها را به خود جلب كرده كاملا نوعدوستانه و يا در ارتباط با ديگران است. درك اين مطلب براي زنها دشوار است زيرا وقتي زنها در شرايط استرس قرار مي گيرند انبساط پيدا مي كنند بيشتر به ديگران مي رسند و به خصوص به عزيزانشان توجه دارند.
وقتي مردي با دشواري شغلي روبرو مي شود به نظر مي رسد كه اصلا فراموش كرده خانه و خانواده اي دارد. او تمام فكر و ذكرش را متوجه حل مسئله اي كه پيش آمده مي كند، اما اين در حالي است كه به خانواده اش توجه دارد و مي خواهد مشكل را از ميان بر دارد. زني كه سر كار خسته مي شود و فكر مي كند كه به خانواده اش به قدر كافي نرسيده است ناراحتي اش دو چندان مي شود و وقتي كه زن تحت فشار قرار مي گيرد انبساط پيدا مي كند و حال آنكه شوهرش در خود فرو مي رود و منقبض مي شود.
در خود شدن خود به خود يكي از ويژگي هاي مردان است. در اين شرايط مرد براي اينكه تمركز بيشتري داشته باشد هشياري اش را منقبض مي كند. زنها به اشتباه فكر مي كنند اگر مردي آنها را دوست بدارد بايد منبسط شود حال آنكه اين واكنش زنانه است. زن بايد بداند كه طرز واكنش مرد با تعادل ويژگي هاي مردانه و زنانه در او ارتباط دارد و اين هرگز معياري براي عشق و توجه او نيست. زني كه اين را درك كند وقتي بي اعتنايي شوهرش را ببيند رنجيده خاطر نمي شود، بلكه از مهارت هاي خود استفاده مي كند تا به هنگام نياز توجه او را به خود جلب كند.
نظر شما