به گزارش خبرگزاری مهر، نویسندگان این کتاب با هدف تبیین اصل ضرورت، نوع نیاز، کیفیت و زمان مراجعه به مربی و شناختن مدعیان دروغین و کمبضاعت، مباحث خود را در شش فصل کلیات، ضرورت مربی، ویژگیهای مربی، وظایف و کارکردهای مربی، وظایف متربی و اطاعت از مربی ویک خاتمه طرح کردهاند.
فصل اول این کتاب به بیان کلیات و مفاهیم اختصاص دارد. در فصل دوم اصل ضرورت مربی به جهت نقشآفرینی فراوان او در فرایند تربیت و تسهیل مسیر رشد، اثبات و به ابهامها و تردیدها پاسخ داده شده است و در نهایت تأکید شده که نیاز به مربی در شرایط و مراحل مختلف یکسان نیست. بدین ترتیب مربی مورد نیاز در قدمهای آغازین با مربی مراحل نهایی متفاوت است. آنچه مبتدی نوپا برای حرکت نیاز دارد به سرعت و سهولت بیشتری قابل دسترسی است، زیرا آموزشهای اولیه را میتوان از مربیان درجه دو و سه نیز دریافت کرد. بر پایه این نگاه مربیان در یک خوشه تربیتی طبقهبندی خواهند شد.
فصل سوم به ویژگیهای مربی و بیان شایستگیهای علمی، عملی و اخلاقی او اختصاص دارد. در این فصل استمداد از خدا، استمرار اقدام و عمل و تلاش و جستجوی روشمند برای احراز صلاحیتها قبل از مراجعه به مربی و بعد از آن به عنوان راهکارهای احراز این صلاحیتها و دستیابی به مربی شایسته پیشنهاد شده و جایگاه کشف و کرامت در این مقام تبیین شده است.
در فصل چهارم وظایف و شئون عام مربی در پیشگیری، درمان و رشد و نیز کارکردهای ویژه مربی در تربیت معنوی بیان شده و این مسئله تشریح شده است که مربی چند گونه آگاهی در اختیار متربی میگذارد؛ مربی مقاصد و کمالات و همچنین ارزشها و تکالیف را مینمایاند، خطرات و موانع را گوشزد میسازد، اولویتها را در مقام تزاحم روشن میکند و علائم تشخیصی را معلوم میسازد.
همچنین با تذکر و موعظه، تشویق و دلگرم سازی، ایجاد تمرکز، امیدبخشی، ارائه الگوهای موفق، الزام و عتاب و فراهم کردن حلقه صالحان به متربی انگیزه حرکت میدهد. نقاط قوت و کاستیها و رذائل اخلاقی او را تشخیص میدهد، مشکلات کلیدی او را مییابد و میتواند به خوبی در این موارد ریشهیابی کند. پس از آن با ارائه راهکارهای موردی و مصداقی،، یعنی برنامه متناسب، با ویژگیها و شرایط متربی، او را به سوی سلامت اخلاقی و سپس کمال و تعالی سوق میدهد.
علاوه بر این او را در مسیر حرکت وانمیگذارد و مشفقانه همراهی میکند؛ یعنی با نظارت مستمر بر اجرای صحیح برنامه، و مطالبه و ارزیابی فعالیتهای متربی در جریان حرکت او قرار میگیرد و هرگاه متوجه تصمیم یا روش نادرستی از ناحیه او شد، تذکرات لازم را به او میدهد و یا در بسته دستورات خود تغییرات لازم را اعمال میکند.
مربی باید روال تربیت را به سوی استقلال متربی راهبری کند و از وابستگی دائم او به خود بکاهد. اگر قرار باشد فرایند تربیت تا ابد زیر نظر مربی ادامه داشته باشد، جریان تربیت با خطر جدی مواجه خواهد شد؛ چرا که مربی همواره همراه متربی نیست. بنابراین لازم است جریان تربیت به سمتی هدایت شود که ضرورت مراجعه به مربی آرام آرام کم شود و متربی بتواند مسیر رشد را مستقلاً طی کند.
در آموزههای اسلامی علاوه بر بیان معارف والای اخلاقی بر نقش الگو در تربیت نیز تأکید شده است. الگو تجسم عینی کمالاتی است که انسان در پی آن است. مربی علاوه بر معرفی الگوهای مناسب، خود نیز در جایگاهی است که خواسته و ناخواسته، با رفتار و گفتار در مقابل دیدگان متربی قرار دارد و بر جان الهامپذیر او اثر میگذارد. هرچه محبت و ارادت متربی به او بیشتر باشد، الگوبرداری از رفتار و شخصیت او بیشتر و تأثیرات او در جان متربی عمیقتر است.
مربی در تربیت معنوی علاوه بر این همه، مراحل سلوک را برای متربی تبیین و وقایع شهودی را تفسیر میکند و با دعا و حمایت معنوی از او، او را در مسیر سلوک مدد میرساند.
فصل پنجم به وظایف متربی اختصاص دارد. متربی قبل از مراجعه به مربی باید با ملاکهای صلاحیت او آشنا شود، شور و اشتیاق درونی در خود ایجاد کرده باشد، برای دستیابی به مربی شایسته علاوه بر استمداد از خدا و اعتصام به او، تلاش کند، و صداقت عملی خود را در طلب معنویت نشان دهد. بعد از مراجعه به مربی نیز باید همت و تلاش شخصی خود را بهکار گیرد، حدود مراجعه را رعایت کند، رازدار باشد، عتاب مربی را تحمل کند و برای او دعا کند و از او الگو گیرد.
این اثر در فصل ششم به بحث اطاعت از مربی پرداخته است. اگر ضرورت یا فایده فراوان مربی را پذیرفته باشیم، باید اذعان کنیم که حدی از اطاعت برای این منظور ضروری است. بدون اطاعت، فایدهای برای مربی تصور نمیشود؛ زیرا معنای لزوم مراجعه به مربی، مرجعیت مربی است. مرجعیت مربی نیز مستلزم اطاعت است. اگر لازم باشد به استاد مراجعه شود، لازم است از او اطاعت هم شود و اگر بنای اطاعت نباشد مراجعه لزومی ندارد.
بر این اساس اطاعت از مربی به عنوان یک اصل مسلم اولیه که در مقام شک نیز باید بدان رجوع کرد بسیار روشن و مورد اتفاق است؛ اما در این زمینه سؤالاتی مطرح است؛ «آیا ملاکی برای سنجش اوامر مربی وجود دارد؟»، «آیا مربی وظیفه دارد دستورات خود را مستدل سازد و توضیح دهد یا متربی نباید از مربی انتظار توجیه و توضیح داشته باشد؟»، «اگر مربی دستوری داد که به خطا بودن آن اطمینان داریم، آیا به اطمینان خود عمل کنیم یا به سخن استاد گوش دهیم؟»، «اگر مربی بر خلاف شرع دستوری دهد، آیا متربی موظف به اطاعت است؟»، «اگر مربی دستوری داد که تصور میکنیم با عزت نفس ما سازگار نیست، چه باید کرد؟»، «اگر دستورات مربی عقلگریز باشد، یعنی عقل حکم روشنی به نفع یا به خلاف آن صادر نکند آیا باز هم متربی موظف به اطاعت است و باید به مربی اعتماد کند؟».
از طرفی بدون اطاعت، اهداف تربیتی محقق نمیشود و از طرفی مربی معصوم نیست و اطاعت از او ممکن است به هلاکت دین و جان متربی بینجامد. پس لازم است حد و مرز اطاعت روشن گردد. در این فصل پاسخ این پرسشها به تفصیل ذکر شده است.
کتاب «نقش مربی در تربیت اخلاقی ـ معنوی» اثری است از محمد عالمزاده نوری، حسن بسلیکی و حسین مرادی که به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قطع رقعی، در 320 صفحه و با قیمت 85 هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما