خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: مجید سرسنگی، مدیر عامل خانه هنرمندان ایران و رئیس تماشاخانه ایرانشهر حدود سه دهه است که در زمینههای اجرا، تدریس، ترجمه و تحقیق و مدیریت تئاتر فعال است. وی با توجه به تجربیات خود توانسته در مدت کمتر از دو سالی که مدیریت تماشاخانه ایرانشهر و خانه هنرمندان ایران را برعهده دارد، طرح ایجاد و ساخت سالن سوم این تماشاخانه و همچنین بهرهبرداری حداکثری از امکانات تئاتری خانه هنرمندان ایران را تحقق بخشد.
سرسنگی مدرک دکترای تئاتر دارد و در عرصه نمایش، تئاتر و در فعالیتهای هنری هم حضور داشته است. وی همچنین حضور در جهاد دانشگاهی را در سابقه کاری خود دارد. سرسنگي پیش از این در زمان ریاست محمدرضا عارف در دانشگاه تهران، مسئول روابط عمومی این دانشگاه بود و پس از حضور عارف در وزارت پست و تلگراف و تلفن، به همراه وي به این وزارتخانه رفت و روابط عمومی این وزارتخانه را به عهده گرفت. پس از آن سرسنگی برای ادامه تحصیلات خود به انگلستان رفت و بعد از بازگشت به ایران به سمتهایی چون معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری تهران، مشاور هنری شهردار تهران، دبیر بیست و ششمین جشنوراه تئاتر فجر و ... را برعهده گرفت.
برای مروری بر اهم فعالیتهای مدیریتی وی در خانه هنرمندان و همچنین برنامههای پیشرو، نقاط ضعف و قوت این نهاد فرهنگی و ... از وی دعوت کردیم که ساعاتی را مهمان گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری مهر باشد. در بخش نخست نشستمان با وی بیشتر درباره اساسنامه خانه هنرمندان، تغییراتی که به واسطه حضور وی در این اساسنامه ایجاد شده است، سیاستها و برنامههای وی، تعهد وی به قولهای مدیران پیشین، بدبینی هنرمندان به مدیران فرهنگی به دلیل نبود ثابت در سیستم مدیریتی صحبت کردیم.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم نشست ما با سرسنگی است که وی در این بخش درباره روند کاری خانه هنرمندان، تماشاخانه ایرانشهر و مواردی که باعث شده خانه در کانون توجهات قرار گیرد و اختلافهایی که به نظر میرسد بین او به عنوان مدیر عامل خانه هنرمندان و مدیران هنری وزارت ارشاد وجود داشته و دارد، سخن گفت.
* نکتهای که در مورد خانه هنرمندان وجود دارد دیده نشدن برخی از برنامههای آن است؛ برنامههایی که در هیاهوی رسانهای گم میشوند. این مساله چقدر به خود خانه هنرمندان و سیستم اطلاعرسانی آن بازمیگردد؟ گرچه همانطور که از نام خانه هنرمندان ایران مشخص است این مکان خانهای برای هنرمندان ایران است که در چارچوب نظام و در داخل کشور مشغول به فعالیت هستند ولی عدهای همین تعریف و کارکرد را هم برای خانه برنمیتابند.
- اینجا خانه همه هنرمندان ایران است نه خانه یک قشر خاص و دقیقا به همین دلیل آدمهایی با سلایق مختلف برای ارائه هنریشان یا برای استفاده و بهره گرفتن از فعالیتهای این نهاد به خانه هنرمندان میآیند.
آنهایی که سعی دارند بگویند خانه هنرمندان فقط محلی برای قشر خاصی از هنرمندان است نگاه درستی به این مکان ندارند. ما زمانی به لحاظ وضعیت ظاهری مراجعان این نهاد را رصد کردیم و نتیجه این بود که بسیاری از خانوادههای مقید با حجاب چادر نیز از این فضا استفاده میکنند و به این مکان میآیند.
این نهاد خانه هنرمندان ایران در جمهوری اسلامی است. اساسنامه را وزارت فرهنگ و ارشاد تصویب کرده است بنابراین هرکسی که در چارچوب قوانین ایران شهروند محسوب میشود و آزادانه کار میکند، میتواند از این نهاد استفاده کند. این خانه زیر پرچم نظام و منطبق با سیاستهای کلان و فرهنگی نظام است. ممکن است در روش اجرا نهادهایی مثل وزارت ارشاد، خانه هنرمندان و حوزه هنری با هم متفاوت باشند اما سیاست اصلی همه آنها یکی است ولی متاسفانه میبینیم کتابی را که ارشاد مجوز میدهد و در خانه هنرمندان رونمایی میشود برخی دیگر از دوستان به ما خرده میگیرندکه چرا فلان کتاب را رونمایی کردید؟
* یعنی فصلالخطاب شما برای میزبانی برنامههای هنری داشتن مجوز از وزارت ارشاد است؟
- سکاندار فرهنگ کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ وزارتی که متعلق به نظام جمهوری اسلامی ایران است. ما برای انجام تمام کارهایمان از تئاتر گرفته تا نمایش فیلمهایمان از ارشاد مجوز میگیریم اما متاسفانه برخی اوقات به گونهای انعکاس مییابد که گویی ما دور خودمان دیوار کشیدهایم و هر کار دوست داریم انجام میدهیم.
خانه هنرمندان توانسته فضایی را فراهم کند که مخصوصا نسل جوان بتوانند آزادانه حضور داشته باشند و عوض اینکه جوانان را به سمت فضاهای غیر رسمی که دیگر هیچ نظارتی هم بر آنها نمیتوانیم داشته باشیم سوق دهیم، کارهای هنری ببینند.
یکی از شاخصههای خانه هنرمندان این است که ما هیچ تعارضی با آن چیزی که در نظام فرهنگی ایران است نداریم و اگر هم در این جریان موردی پیش آمده کاملا اتفاقی بوده است.
اگر کاری رخ داده که خلاف عرف بوده خطای ما بوده که در هر جایی ممکن است خطا اتفاق بیافتد و اگر لازم باشد ما پوزش هم می خواهیم. همین چند ماه پیش در یکی از روزنامه های اصولگرا و معتقد به فرهنگ دینی اشتباها کاریکاتوری چاپ شد. پس خطا در هر کجا ممکن است پیش بیاید و نکته مهم این بود که مدیر مسئول مربوطه با احترام به شعور مخاطب از آنها عذرخواهی کرد.
در هر جایی ممکن است اشتباه رخ دهد. در خانه هنرمندان هم اشتباه رخ میدهد.
در این مملکت باید فضاهایی داشته باشیم که جوانان در زیر چتر فرهنگی نظام رفت و آمد داشته باشند و از برخی فضاهای زیر زمینی و آپارتمانی دور شوند. فشار بیش از حد به برخی اماکن فرهنگی که مورد وفاق جوانان است باعث میشود جوانان از اماکن دیگری که دیگر بر آنها نظارت هم نیست برای گردهمایی استفاده کنند.
* در ابتدای صحبتمان درباره هنر دینی و هنری که با پدیده انقلاب اسلامی رو به رو شد هم صحبت کردید. شما چه معیارهایی برای هنر دینی و انقلابی قائل هستید؟
- پیرو صحبتهای شما پیرامون هنر انقلاب و هنر دینی در ایران باید گفته شود که این مفاهیم در ایران هنوز به تعریف مشخصی نرسیدهاند. به طور مثال یک تئاتر ممکن است از منظر یک شخص دینی باشد و از منظری دیگری غیر دینی. همین موضوع در مواردی بهانهای شده است برای تاختن به خانه هنرمندان ایران. به عقیده من کافیست که عینک خود را عوض کنیم.
تعریف من در حوزه هنر دینی تعریفی کاملا متفاوت است. الان به گونهای شده که اگر مدیری بخواهد خود را مسلمان نشان دهد باید سالی چند کار دینی انجام دهد. این بدترین نوع کار است. اتفاقا یکی از مسائلی که هنر دینی را با معضل روبهرو کرده همین برخوردهای صوری با هنر دینی است. ولی من به عنوان مدیر عامل خانه هنرمندان این کار را نکردم، خیلی از کارهای دینی که میکنیم به کسی نمیگوییم زیرا معتقدیم کار شاقی نکردهایم بلکه وظیفهمان بوده است. در یک فرهنگ دینی و نظام اسلامی همه چیز باید از معرفت دینی نشات بگیرد. ما به عوض اینکه شکلی و صوری با هنر دینی برخورد کنیم معرفتی با این هنر برخورد میکنیم.
در یک مملکت اسلامی باید به گونهای برخورد کنیم که هر آنچه در تئاترمان هست هر آنچه که در موسیقی، هنرهای تجسمی و سینمای ما است معرفت دینی با خود داشته باشد نه اینکه فقط تیتر دین داشته باشد.
* این معرفت چگونه حاصل میشود؟
- از هنرمندان نشات میگیرد. از آن جایی که من گفتم باید انسانسازی شود، باید معرفت به وجود هنرمند نفوذ کند. اگر این صورت نگیرد ولو اینکه پول میلیاردی هم به یک نفر بدهیم تا یک کار دینی بسازد آنچنان که باید و شاید این کار دینی تاثیرگذار نیست.
تعریف من از هنر دینی مصداقهای هنری نیست بلکه معرفت دینی است. چه بسیار آدمهایی از صدر اسلام تاکنون بودهاند که چه خواسته و چه ناخواسته میخواستند کار دینی بکنند ولی به دین لطمه زدهاند. اگر من یک تئاتر دینی سطح پایینِ بدون تماشاگر را اجرا کنم کار دینی نکردهام.
باید دوران عوامفریبی فرهنگی را کنار بگذاریم. باور کنید کار صوری کردن اصلا سخت نیست. از منظر من کار دینی کار شعاری صوری نیست. برخی مواقع دوستان ارشاد متوجه نیستند که ما همگی در یک جبهه مشترک کار می کنیم. همگی در یک خانه هستیم.
* به فعالیتهای خانه هنرمندان و صحبتهای اولیهتان بازگردیم که اشاره کردید به دنبال تبیین مبانی نظری هنر انقلاب و آموزش هنر هستید. فکر نمیکنید این دسته از فعالیتهای خانه هنرمندان موازیکاری با نظام آکادمیک کشور است؟
- ما سعی کردهایم به مسایل پژوهشی و آموزشی بیشتر بپردازیم البته سعی هم کردیم که موازیکاری نکنیم یعنی کارهایی را که دانشگاهها میکنند تکرار نکنیم. دورههایی که ما میگذاریم با آنچه که در دانشگاهها برقرار است، فرق میکند.
ما به فعالیت در دیگر شهرستانها هم علاقهمندیم و میخواستیم فعالیتمان تنها به تهران ختم نشود که متاسفانه مجوزهای لازم را ندادند. ما در حوزه مسایل تئوریک و پژوهشی نیز حتما کار میکنیم همین الان ثمره کلاسهای آموزشی و جلسات و نشستهای تئوریک و پژوهشی ما فیلم و کتاب شده و در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت. به طور نمونه کتابی با نام "بازنمایی هنر در فضای شهری" زیر چاپ داریم. ماکت کتاب "جامعهشناسی هنر ایران" هم در حال آماده شدن است که اثری ماندگار خواهد بود.
* چرا در بخش فعالیتهای بینالملل، سیستم فرهنگی کشور ما و همچنین خانه هنرمندان بیشتر میزبان دیگر کشورها بوده و کمتر توانستهایم برای اجرای آثار و عرضه فرهنگ خود به کشورهای دیگر برویم؟ در مثل هم گفتهاند هر دیدی یک بازدید دارد ولی گویا قرار نیست فرصت پس دادن بازدیدها برای هنر ایران پیش آید.
- بله در حوزه بینالملل ما بیشتر میزبان هستیم که این امر چند علت دارد اول اینکه ما در شرایطی هستیم که بهترست هنرمندان سایر کشورها بیایند و محیطهای فرهنگیمان را ببینند تا این تابویی که در دنیا درباره ایران است، شکسته شود. خیلیها هنوز فکر میکنند در ایران فعالیت هنری و امکان آن فراهم نیست ولی وقتی به ایران میآیند تصور ذهنیشان کاملا تغییر میکند.
در نتیجه به اعتقاد من در وهله اول باید اعتمادسازی کنیم. باور کنید برخی سفارتخانههای خارجی هنرمندان خود را از حضور در ایران میترسانند ولی ما توانستهایم برنامههای هنری مشترک با برخی کشورها اجرا کنیم تا این فضای منفی از بین برود.
هماکنون هم پنج کشور آماده هستند که ما برویم و برنامههای خودمان را در آنجا اجرا کنیم ولی میدانید که رفتن به کشورهای خارجی و اجرای برنامههای هنری تابع شرایط و قواعدی است که باید ابتدا این زمینه را ایجاد کنیم. موارد مالی این برنامههای مشترک را ما اغلب با عقد تفاهمنامههایی مرتفع میکنیم ولی اجرای برنامههای مستقل در خارج از ایران نیازمند بودجه زیادی است که فعلا برای ما مقدور نیست.
* یکی از مسائلی که باعث شده تماشاخانه ایرانشهر رشد کند و در یک بازه کوتاه جای خود را در میان اهالی نمایش پیدا کند شرایطی است که این مکان برای هنرمندان ایجاد کرده و میکند. در این مکان مخاطب و هنرمند احترام ویژه دارد اما ایرادی وجود دارد و آن هم فضای بیرونی تماشاخانه ایرانشهر است که کاملا با فضای درونی آن متفاوت است. انتظار میرود باغ هنر ایران چه در داخل محیطهای خانه هنرمندان و چه در محیط خارجی آن همان تشخص و پرستیژ را داشته باشد ولی این گونه نیست. به عنوان مثال سرقتهایی که خبر آنها هم منتشر شد و یا همان اعدامی که در باغ هنر ایران صورت گرفت، همه و همه وجه خانه هنرمندان و ایرانشهر را خراب کرده است.
- من کاملا این موارد را میپذیرم. باغ هنر یک پارک است و ما نمیتوانیم به کارهایی که در پارک انجام میشود نظارت کنیم. این امر راهحل داشت که ما هم گفتیم. حتی دکتر قالیباف و دکتر ایازی هم اعتقاد داشتند که هویت این پارک را از پارکی گذری به هویتی فرهنگی تغییر دهیم که این کار باید با همکاری شهرداری منطقه 6 انجام شود.
این پارک مسئله نور دارد. شما باید ببینید که من چند نامه نوشتم تا این مشکل رفع شود هر چند مسائل پارک ربطی به من ندارد. همین که نور نیست زمینه برای ایجاد بزه فراهم میشود.
یک مسئله دیگر ساختمانهایی است که در این پارک هست و متعلق به ما نیست. ما بارها و بارها خواستهایم این ساختمانها به ما تحویل داده شوند تا هم یک سالن تئاتر دیگر و هم کتابخانه تخصصی هنر را راهاندازی کنیم و یا استخری را که در پارک هست به مکانی برای اجرای نمایش آبی تبدیل کنیم. ما درخواست هایمان را مکررا به شهرداری منطقه 6 دادهایم.
طراحی ما برای باغ هنر این است که کاملا و کلا این فضا هنری شود. ما حتی برای محوطه پارک ترافیک کودکان هم برنامه داریم تا آن پرستیژ لازم ایجاد شود ولی چون این برنامهها اجرا نشده است ما در باغ هنر تک افتادهایم و تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که به افرادی که وارد خانه هنرمندان و یا تماشاخانه ایرانشهر میشوند حرمت بگذاریم و حقوق آنها را خوب رعایت کنیم.
منشور اخلاقی نانوشته ما این است که حقوق هنرمندان و مخاطبمان را رعایت کنیم. ما سعیمان این است که حقوق همه را ادا کنیم ولی آن چیزی را که در پارک رخ می دهد نه قبول داریم و نه مورد تایید ماست ولی متاسفانه هنوز نتوانستهام در این مورد کاری بکنیم. شاید دلایل به سرانجام رسیدن این موارد را بعد از رفتنم از خانه هنرمندان بگویم.
ادامه دارد...
نظر شما