۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۱۲

گزارش مهر/

رواج استفاده از موتورسیکلت در مدارس/ صدای ترمز پیاپی پشت درهای کلاس

رواج استفاده از موتورسیکلت در مدارس/ صدای ترمز پیاپی پشت درهای کلاس

کرمان - خبرگزاری مهر: این روزها اگر به حیاط مدارس کرمان نگاهی بیندازیم در گوشه آن می توان تعداد قابل توجهی موتور سیکلت با مدلهای مختلف دید پدیده ای که نه تنها نمادی از یک ناهنجاری اجتماعی است بلکه تهدیدی نیز برای اجتماع محسوب می شود.

به گزارش خبرنگار مهر، این روزها موتورسیکلتها در بسیاری از مراکز جمعیتی به یکی از مهمترین وسیله های حمل و نقل تبدیل شده اند اما از سوی دیگر ارزان بودن و همچنین فراوانی و امنیت کم آنها موتورسیکلتها را در صدر وسایل خطرناک قرار داده است.

طبق بررسیهای صورت گرفته موتورسیکلت در بالای لیست تصادفات جرحی و فوتی استان کرمان قرار گرفته است.

اما آنچه که این روزها از جمله نگرانیهای استفاده از این وسیله نقلیه محسوب می شود و هر روز نیز رنگ تیره تری به خود می گیرد استفاده از این وسیله نقلیه به وسیله افرادی است که گواهینامه استفاده از موتورسیکلت را ندارند در واقع تقریبا هیچ محدودیت سنی برای استفاده از این وسیله نیز وجود ندارد و در حقیقت قانون در این خصوص توسط جامعه رعایت نمی شود.

نماد این مسئله را به خوبی می توان در حیات مدارس و زمان رفت و آمد دانش آموزان دید حیات مدرسه ها به خصوص دبیرستانها به محلی برای نمایش انواع موتور سیکلتها تبدیل شده است این مسئله فقط به مدارس استان کرمان محدود نمی شود بلکه مسئله ای است که به صورت نامحسوس پدید آمده و جان دانش آموزان و دیگر افراد جامعه را تهدید می کند.

در این میان به سادگی می توان حدس زد که دانش آموزان مدارس سنی پائین تر از 18 سال دارند و این سنی نیست که یک فرد بتواند به صورت قانونی راکب وسیله نقلیه باشد.

این پدیده و ناهنجاری اجتماعی در حالی هر روز بیشتر در حال بروز کردن است که این سوال مطرح می شود که چرا آموزش و پرورش و راهنمایی و رانندگی برخورد لازم برای جلوگیری از رفت و آمد دانش آموزان با موتور سیکلت را انجام نمی دهند.

آمار نشان می دهد که بیشتر تلفات موتور سیکلت برای افراد دارای پائینترین سن تشکیل می دهد بطوریکه 33 درصد از آمار کشته شده های تصادفات شهری در سن 18 تا 24 سال به وقوع پیوسته است اما تاکنون هیچ آمار مستندی در خصوص افراد با سن زیر 18 سال منتشر نشده است.

عدم رعایت نکات ایمنی به خصوص پوشیدن کلاه ایمنی این وسیله نقلیه را در بین نوجوانان به یکی از خطرناکترین وسایل تبدیل کرده است 59.4 درصد از فوتیهای موتور سیکلت سواران نیز به دلیل ضربه به سر وارد می شود.

تمام این موارد نشان می دهد که استفاده از موتور سیکلت در بین جوانان به خصوص افراد زیر 18 سال که نمونه آن در مدارس قابل مشاهده است یکی از خطرناکترین تهدیدهای ترافیکی است و بدون توجه مسئولان در اموزش و پرورش و راهنمایی و رانندگی در حال توسعه است.

42.6 درصد دانش آموزان تجربه سوار شدن بر موتورسیکلت را دارند

بر اساس يافته هاي یک پژوهش، 42.6 درصد دانش آموزان طي 12 ماه مورد بررسی سوار موتور سيكلت شده بودند كه 78 درصد آنها هيچگاه از كلاه ايمني استفاده نكرده بودند. 14.5 درصد به ندرت و 17.5 درصد اكثر مواقع از كلاه ايمني استفاده كرده بودند.

شدت افزایش دانش اموزان از موتور سیکلت به حدی افزایش یافته است که رئيس پليس راهنمايي و رانندگي شهرستان راور در مقاله ای به ببرسی این وضعیت پرداخته است، سروان جمشید افشار یکی از نگرانیها را استفاده دانش اموزان از مدارس دانسته است.

در این مقاله که با توصیف یک صحنه تصادف شروع می شود آمده است؛ كتاب هايش وسط خيابان پخش شده است. موتورش يك گوشه افتاده و در حالي كه پايش غرق به خون است منتظر مانده تا اورژانس برسد، هنوز به سن قانوني نرسيده و گواهينامه ندارد.

كتاب هايش وسط خيابان پخش شده است. موتورش يك گوشه افتاده و خودش هم روي جدول خيابان نشسته و در حالي كه پايش غرق به خون است منتظر مانده تا اورژانس برسد و او را به بيمارستان برسانند. هنوز به سن قانوني نرسيده و گواهينامه ندارد.

صورت و هيكلش فرياد مي زند كه نوجوان است و با وجود اين هر روز صبح با موتورسيكلت شخصي به مدرسه مي رود و با همان از مدرسه بر مي گردد.

در زمانهاي نه چندان دور، يعني همين چهار، پنج سال پيش، مدارس كه تعطيل مي شدند از دانش آموزاني كه سوار بر دوچرخه راه خانه را درپيش مي گرفتند و همان زمان اتفاقات تلخي نيز رخ مي داد و همين تلخي ها هشدارهايي پي در پي براي والدين و مسئولان به دنبال داشت.

ولي تلخي اين اتفاقات و حوادث به حدي نبود كه زنگ خطر را براي جامعه به صدا در آورد، اما گذشت زمان به سرعت همه چيز را تحت تأثير قرار داد.

حالا نوجواني كه پشت لبشان سبز نشده و به سن قانوني برا ي رانندگي نرسيده اند، هر روز صبح بر موتور سيكلتي كه پدران برايشان خريده اند سوار مي شوند و بدون كمترين تجربه در رانندگي و با حداقل امكانات ايمني در خيابان هاي شهر براي رسيدن به مدرسه جولان مي دهند.

ظهرها، وقتي زنگ مدارس به صدا در مي آيد به جاي دانش آموزان دوچرخه سوار، محصل هاي موتورسوار مي بينيد كه در خيابان ها درحالي كه كوله پشتي مدرسه بردوش دارند به گشت وگذار مي پردازند.

درحاشيه اين موتورسواري ها، اتفاقاتي رخ مي دهد كه اگر براي آنها چاره اي انديشيده نشود اين بار به جاي انعكاس خبر تصادف هاي مرگبار جاده اي بايد هر روز منتظر شنيدن خبرهاي دردناكي درباره مرگ مغزي نوجوانان در كف خيابان ها باشيم.

گاهي هم شاهد ويراژ دادن هاي هولناك و تك چرخ زدن هاي دلهره آور جواناني در خيابان ها هستيم كه هر لحظه خطر مرگ بر ايشان به همراه دارد.

مدارس هيچ مسئوليتي ندارند

معمولاً اگر در مدارس، دانش آموزان كوچكترين خطايي مرتكب شوند، مديران، معاونان و معلمان آنها را بازخواست مي كنند و در نهايت به والدين آن دانش آموز اطلاع مي دهند ولي دراين خصوص آنها مدعي هستند هيچ مسئوليتي ندارند.

كارشناسان آموزشي مي گويند که بحث اينجاست كه اصلاً مدارس در اين اتفاق مسئوليت چنداني ندارند. آنها مي گويند درون مدرسه را بايد كنترل كنند نه بيرون آن را، طبيعتاً بيرون مدرسه به عهده نهادهاي ديگري است كه شايد وظيفه خودشان را درست انجام نمي دهند.

اين كارشناس آموزشي اطلاع رساني به پدر و مادر را تنها وظيفه مسئولان مدارس مي داند و مي گويد که اگر مديران يا مسئولان مدارس درجريان اين اتفاق باشند بايد به والدين دانش آموزان اطلاع دهند و البته من معتقدم اين اطلاع رساني چندان فايده اي هم نخواهد داشت.

اين دانش آموز، موتورسيكلت را ندزديده، پدر يا مادرش برايش خريده ، پس والدين مي دانند او هر روز با اين وسيله نقليه به مدرسه مي رود ، حالا اگر مسئولان مدرسه هم اطلاع رساني كنند باز اتفاق خاصي نخواهد افتاد.

آسيب شناسان اجتماعي نيز مدارس را داراي مسئوليت كمتري مي دانند و با اين وجود ضعف آموزش را بزرگترين عامل نابهنجاري و قانون گريزي معرفي مي كنند.

در این خصوص گفته می شود که خانواده اي كه براي نوجوانش موتورسيكلت تهيه مي كند به خاطر حفظ جان او نيست. پس اگر مدرسه هم بگويد فرزند شما موتورسواري مي كند آن خانواده عكس العملي نشان نخواهند داد.

بحثي كه وجود دارد و شايد گام اول در تقصير باشد، ضعف آموزشي ماست، در مدارس چقدر به دانش آموزان تأكيد مي شود قانون را رعايت مي كنند؟

يك نونهال يا نوجوان چقدر با زشتي قانون شكني آشنا مي شود؟ به چه اندازه نيازهاي آموزشي او درخصوص قوانين مرتفع مي شود؟ انتظار داريد به چيزي كه نمي داند و اطلاعي از چرايي و چگونگي آن ندارد عمل كند؟ معضل آموزشي ماست، درخصوص دو چرخه هم بود دررابطه با پياده روي و گذر از خط عابر پياده و پل هوايي هم هست. پس يك جاي كارمي لنگد.

توقيف موتور، راه حل يا....؟

كنترل نظم خيابان بر عهده پليس است . فرقي هم نمي كند پليس انتظامي باشد يا راهور، هر گاه خلافي رخ دهد بايد اين نيروي عظيم به سرعت با آن مقابله كند.موتورسواري نوجوانان از آن دست خلاف هايي است كه مي تواند مقدمه اي بر خلاف بزرگتر باشد. شكستن قبح قانون شكني در نگاه يك نوجوان او را مهياي قانون شكني هاي بزرگتر مي كند.

نخستين قانون شكني، سرآغاز بدترين قانون شكني است. اگر نوجوان 14 ساله كه هنوز با سن و سالانش خلاف مي كند البته اگر از اين قانون شكني اولي جان سالم به درببرد. يعني در تصادف و سوانح زنده بماند. والدين كه خود سلب مسئوليت كرده اند آيا وظيفه از عهده نيروهاي انتظامي سلب مي شود؟

چه كسي مجرم است؟ آيا نوجواني كه بنا به شور نوجواني و هيجان مورد نياز اين دوران طلب خريد موتورسيكلت مي كند مجرم است يا پدر ومادري كه براي او اين وسيله را تهيه مي كند ؟

دركتاب حقوق كودكان آمده است؟ ما در قوانين مربوط به كودكان تصريح داريم كه اگر پدر و مادري مقدماتي را فراهم آوردند كه به واسطه آن مقدمات به فرزندي كه هنوز به سن قانوني نرسيده اند و تحت ولايت آنهاست آسيبي وارد شود يا احتمال آسيب وجود داشته باشد مجرم هستند و بايد محاكمه شوند.

در واقع قانون، فراهم آوردن هر گونه امكانات غير قانوني و خطرزا توسط والدين را جرم مي داند. حال اين وسيله مي تواند موتورسيكلت باشد كه احتمال تصادف و مرگ نوجوان را در پي دارد يا مي تواند وسايل ضرب و جرح باشد.

پدر، مادر شما مقصريد

موتور را پدرم برايم خريده. اين را علي 15 ساله، دانش آموز اول دبيرستان در محله يوسف آباد راور مي گويد و اضافه مي كند: از كودكي به موتورسيكلت علاقه داشتم. پدرم قول داد رانندگي را كه ياد بگيرم برايم موتور بخرد.

دايي ام رانندگي اش خوب است، از او ياد گرفتم وپدرم به قولش عمل كرد. علي بدون وسايل ايمني مانند كلاه ايمني و ملزومات ديگر، رانندگي مي كند.

او مي گويد: اينها براي كساني است كه رانندگي بلد نيستند.

من يك سال است موتورسواري مي كنم و تا حالا هيچ اتفاقي برايم نيفتاده است. شايد بد نباشد علي صفحات حوادث را ورق بزند و آرشيو روزنامه ها را ببيند تا متوجه شود موتورسوار حرفه اي ايران در اثر سقوط هنگام پرش، جان خود را از داده است.

اما علي و جوانان هم سن و سالش مقصر نيستند. آنها مجذوب يك دنياي جديد و پرهيجان هستند. دنيايي كه سوار شدن برموتور نوعي خود نمايي و ابراز شجاعت تلقي مي شود. براي آنها افت دارد كلاه ايمني بر سر بگذارند، ايمني رانندگي كنند و تابع قانون باشند اما تكليف پدري كه به فرزند نوجوانش اجازه مي دهد رانندگي كند چيست؟

آيا خريد موتور و اجازه سوار شدن بر آن توسط پدري كه فرزندش را دوست دارد، فرستادن اين پاره تن و جگر گوشه به قتلگاه نيست؟ آيا اين پدر مسئوليت هر گونه اتفاقي درخيابان هاي شهر را بر عهده مي گيرد؟

آيا اين پدر و مادر، مي دانند نوجوانش را از همين سن پايين با هنجار شكني و قانون گريزي آشنا مي كند و او را به سمت خلاف هاي بزرگتري مي فرستد؟ نمي داند، لابد اگر مي دانست، كدام پدر دلسوزي فرزندش را به سمت مرگ يا خلاف منجر به مجازات مي فرستد؟

بر اساس نظر حقوق دانان اگر نيروي انتظامي موتور دانش آموزي را توقيف كند و آن رابه مراجع قضايي بفرستد ، قاضي مي تواند پدر و مادر را احضار يا جلب كند و آنها را به جرم به خطر انداختن جان فرزند خود تحت محاكمه قرار دهد.

مجازات چنين جرمي هم بنا به گفته حقوق دانان هم مي تواند حبس باشد و هم تعزير و بنا به بزرگي جرم قاضي مي تواند حكم دهد.

قانون، بي مسئوليتي برخي والدين كه فرزندان خود را سوار بر مركب مي كنند را نمي تواند تحمل كند. والديني كه نه فقط جان فرزند خويش را به خطر مي اندازد بلكه باعث مي شوند نوجوان ديگري هم كه دوست فرزند آنها ست و هر روز بر ترك موتور سوار مي شود به خطر بيفتد. پيام پليس راهور: فرهنگ سازي و آشنا سازي مردم با پيامد خطرات مرتبط با امر موتورسواري كاري بسيار ارزشمند است.
 

کد خبر 2054625

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha