به گزارش خبرنگار مهر، موسيقي سنتي در ايران به واسطه فرهنگ غني، فولكور برجسته، قابليتهاي ذاتي هنرمندان، بيترديد وراي انديشههاي هنري دنياي غرب در فاز موسيقي است. كرمانشاه استاني نامور و منطقهاي كاملا شناخته شده در ايران و جهان در موسيقي سنتي به ويژه موسيقي عرفاني است.
در دل آواها و ملوديهاي موسيقي كرمانشاه و كردي كرمانشاهي، عميقترين پيامهاي خدايي و برجستهترين نمادهاي عشق و خلوص را تعبيه شده است.
موسيقي سنتي در غرب ايران و در كرمانشاه به عنوان مركزيت غرب ايران، بدون شك والاترين پايگاه مردمي را به خود اختصاص داده، شوق و علاقه خاصي نسبت به اين نوع موسيقي در لايههاي مختلف اجتماع ديده میشود.
حميد وجدان پاك، متولد 1349 شهر كرمانشاه، از جمله هنرمندان خوش ذوق، با استعداد، توانمند و علاقهمند به موسيقي سنتي است و انتخاب ساز عرفاني«ني» نيز از سوي وي، جنبه معرفتي و ساختاري را در مسير شناخت حق و خداگونگي و حركت در مسير تعالي و تكامل روح انساني، نشان ميدهد.
وجدان پاك در حال حاضر سرپرستي گروه همنوازان عرفان را بر عهده دارد، گروهي كه در فستيوالها و جشنوارههاي معتبر داخلي و خارجي، حضوري موفق داشته است و در آخرين حضور خود در جشنواره موسيقي شمسه تهران، توانست در بين بيش از 250 گروه موسيقي كه از 22 منطقه تهران شركت داشتند، عنوان اولي را در موسيقي محلي- مقامي به دست آورد و افتخاري ديگر را بر كارنامه هنري خود بيفزايد.
گفتگويی با وی صورت گرفته كه ماحصل آن در ذیل می آید.
از کی و چطور به موسیقی علاقه مند شدید؟
كرمانشاه يكي از استان هاي هنرمندپرور به خصوص در حوزه موسيقي سنتي است و كمتر كسي را در اين استان می توان پيدا كرد كه ذوق هنر نداشته باشد، من هم از اين قائده مستثني نبودم و از كودكي اين ذوق را داشته و پيگير موسيقي به خصوص موسيقي سنتي بودم.
از چه زمانی این هنر را به صورت حرفه ای ادامه دادید؟
سال 1362 بود كه مشغول شنيدن كاست «گل صد» برگ استاد شهرام ناظري بودم، اين نوار خيلي روي من اثر گذاشت و براي من كه موسيقي سنتي علاقه ويژه اي داشتم، اين تاثير بسيار عميق، باعث شد تا بيش از پيش به سمت موسيقي سنتي تمايل پيدا كنم، در واقع اين كاست زيبا، عامل محركي بود تا راه خودم را در هنر و زندگي انتخاب كنم.
شنیده ها حاکی است که شما در حال حاضر يكي از نوازندگان ني در ايران هستيد و حضور شما در جشنواره ها و فستيوال هاي داخلي و خارجي نيز گواه اين مدعاست، با توجه به شناخت شما از سایر سازها چرا " نی" را انتخاب کردید؟
"ني" را نه اين كه اتفاقي انتخاب كرده باشم بلكه در واقع بازهم با شنيدن يك نوار كاست از استاد شجريان به نام «سرعشق» و نواختن نی محمد موسوی مرا به طرف ساز عرفاني «ني» كشيد و شروع به نواختن ني كردم.
البته من با سنتور نیز کاملا آشنایی دارم و دف هم می زنم اما نی یک ساز خالص و بدون واسطه است، حتی از نظر فیزیکی نیز هم خیلی سبک بوده و به نظر می رسد یک ساز کاملا انتزاعی است.
در واقع نی صدای آفرینش و طبیعت را در خود دارد و احساس می کنم نیمه گمشده من در آن تعریف شده و به من آرامش می دهد.
از کی به صورت حرفه اي به دنبال نواختن و آموزش ني بوديد؟
متاسفانه در آن سال ها جنگ تحميلي به وقوع پيوسته بود و استان كرمانشاه هم در آن برهه از زمان درگير جنگ بود و علاقه من به ني و پرداختن به اين ساز به صورت كاملا حرفه اي، به پس از جنگ موكول شد و بين اين علاقه و كار حرفهاي و پيوسته با «ني» فاصله زيادي افتاد و نتوانستم با اين ساز تخصصي كار كنم.
پس كي و چگونه به آموزش ني پرداختيد؟
البته در اين فاصله و به دليل موشكباران و بمباران شديد كرمانشاه توسط رژيم بعث عراق، مجبور شديم به همراه خانواده به تويسركان برويم، همين سفر، به اصطلاح سبب خير شد و من از طريق يكي از دوستانم با شخصي به نام «مهدي سوري» آشنا شدم كه ايشان از شاگردان مرحوم استاد حسن كسايي بود و بدين ترتيب با آقاي سوري آموزش «ني» را آغاز كردم.
البته تا آن زمان عليرغم اين كه از نظر تئوري و بر اثر انجام مطالعات گسترده با ساز ني و رديف هاي آوازي آن، آشنايي داشتم، اما در واقع عملا با «ني» كار نكرده بودم اما به قول معروف براي آشنايي با «ني» استرس نداشتم.
حكايت ياد گرفتن من هم واقعا جالب است و خالي از لطف نيست كه به آن اشارهاي داشته باشم، آقاي سوري وقتي كه علاقمندي شديد مرا به ني ديد، يك ني به من داد از جنس پليكا و گفت كه برو صداي آن را در بيار! من ني را بردم و سعي كردم صداي آن را در بياورم. شروع كردم به فوت كردن به ني و صداي آن را در آوردن، اما صدايي كه من در آوردم، خيلي ناهنجار بود و اطرفيان را اذيت ميكرد به همين خاطر توي يك باغ رفتم و مدت يك هفته بالاي يك درخت توت و يك درخت زردآلو ني زدم و چون با رديفهاي آوازي آشنا بودم، طي اين مدت توانستم قطعهاي از مثنوي بيات ترك را نزد آقاي سوري اجرا كنم.
ايشان اصلا نميتوانست باور كن كه يك آدم ناشي مثل من كه تازه به نی فوت كرده بود تا فقط صدايش را در بياورد، چطور در يك هفته توانسته اين طور صدايي را از يك ني پليكا در آورد.
واكنش ايشان نسبت به اين موضوع چگونه بود؟
خيلي خوشحال و ذوق زده شد و يك ني خيلي ارزشمند را كه متعلق به استاد كسايي بود، به من هديه داد حدود 6 ماه در تويسركان و نزد آقاي سوري تمرين كردم و سپس به كرمانشاه برگشتم و به صورت انفرادي به تمرينات خود ادامه دادم.
يعني شرايط آموزش گروهي براي شما در كرمانشاه فراهم نبود؟
در كرمانشاه، وضعيت به خاطر جنگ آشفته بود و ضمنا فرد خاص هم نبود كه بتوانم ني را نزد او بياموزم. البته خود به مرحله اي رسيده بودم كه ميتوانستم ني را بخوبي بنوازم و بعد از مدتي براي گروه هاي فعال موسيقي در كرمانشاه، مثل چاوش، تنبور بيستون، عشاق و... ني ميزدم.
از کی فعالیت حرفه ای تان در تهران شکل گرفت؟
در سال 1373 به همراه گروه تنبور نوازان (سيدعلي خان) براي حضور در جشنواره موسيقي فجر به تهران رفتم و چند سالي اين قضيه ادامه داشت و اين گونه شد كه فضاي كار هنريام، متفاوت از قبل شد.
دفعات زیادی را در جشنواره فجر حضور داشتید و مسلما این جشنواره به تجارب شما افزوده است، از این تجارب بگویید؟
جشنواره موسيقي فجر بزرگترين جشنواره داخلي ايران است و كسب مقام در اين جشنواره يك موفقيت بزرگ براي هر كسي ميتواند باشد و خوشبختانه در سال 1374 بود كه به همراه گروه سيدعلي خان به مقام اول جشنواره فجر دست پيدا كرديم و تا دوره 23 هر ساله در این جشنواره شرکت کرده و حائز رتبه شدیم و مسلما تجارب زیادی نیز نصیب ما شده اما پس از آن میدان را به جوانترها سپردیم تا شاهد درخشش آنان نیز باشیم.
تشكيل گروه هم نوازان عرفان بر اساس چه انگيزهاي در ذهن شما به وجود آمد؟
اعتقاد دارم كه جوانان كرمانشاهي در هر زمينهاي ميتوانند در بين بهترينها باشند و اين را نه درحرف بلكه در عمل به اثبات رساندهاند كه با كمترين امكانات بهترين نتايج را بدست آوردهاند.
در حوزه موسيقي و هنر هم همين طور است، در كرمانشاه استعدادهاي هنري بسياري وجود دارد كه در صورت مورد توجه قرار گرفتن ميتوانند حرفهاي بسياري براي گفتن داشته باشند و بر اساس همين اعتقاد بود كه در سال 1375 يك گروه موسيقي توانمند را با حضور نوازندگان جوان اما زبده و چيره دست كرمانشاهي را با نام"گروه هم نوازان عرفان" راه اندازي كردم كه همهي اعضا اين گروه كرمانشاهي و واقعا قدرتمند هستند.
نگاه مسئولين به شهرستاني هاي جوان در هنر موسیقی چگونه بود؟
اين توانمندي و سوابق كاري و هنري خوب باعث شد تا نگاه مركز موسيقي تهران به بنده و ديگر اعضاي گروه، نگاهي مثبت و سازنده باشد. آنها به ما محلي براي تمرين دادند و از ما حمايت كردند كه جا دارد از تمامي كساني كه در اين راستا ما را مورد لطف و محبت خود قرار دادند تشكر و قدراني کنم.
چه مدت طول كشيد تا در تهران به اجراي كنسرت بپردازيد؟
اجراي كنسرت موسيقي در تهران و در بين اين همه گروه موسيقي و توانمند واقعا سخت است و ما سالها تمرين و زحمت كشيديم تا توانستيم اولين كنسرت رسمي گروه هم نوازان عرفان را سال 1381 در خانه هنرمندان ايران، برگزار كنيم.
اين كار در واقع سه نوازي و مركب از سازهاي دف، ني، و تنبك بود و به صورت بيكلام اجرا شد و مورد استقبال خوب مردم قرار گرفت.
اولين اجراي گروهي همراه با خواننده را در چه زماني اجرا كرديد؟
اولين اجراي گروهي همراه با خوانندگي عليرضا براتيان را با عنوان كنسرت"آهوي دشت" در سالن تماشاگه راز (موزه پول) در سال 1383 برگزارکرد كه با استقبال خوبي مواجه شد.
كنسرتهاي خارج از كشور هم داشتهايد؟
بله، كنسرتهاي بسياري بوده است كه چه به عنوان نوازنده و چه به عنوان سرپرست گروه هم نوازان عرفان در خارج از كشور حضور داشته ام كه اولين آن در كشور امارات متحده عربي بود كه به همراه گروه هم نوازان عرفان اجرا كرديم و دومين اجراي خارج از كشور را هم در هندوستان با گروه حنانه به سرپرستي آقاي همت پور داشتيم.
پس از آن در اروپاي شرقي، با اركستر تلويزيون و هم چنین به همراه گروه مردان خدا به خوانندگي استاد سيدجلالدين محمديان به كشورهاي بلغارستان، آلباني و يوگسلاوي رفتيم و در فستيوال قوم شناسي جهان شركت داشتيم كه تجربه بسيار خوبي بود.
هم چنین سن لورنزو ايتاليا با گروه حنانه به سرپرستي آقاي كامران همتپور و خوانندگي آقاي محمدرضا دارابي به عنوان نوازنده ني شركت داشتهام كه در اين فستيوال 18 كشور جهان حضور داشتند كه به عنوان گروه برتر انتخاب شديم.
از اجراهای خارجی هم نوازان عرفان بگویید؟ آیا در فستیوال های خارجی نیز درخشش داشته است؟
بله در سال 1388 در فستيوال آرهوس دانمارك كه تمامي اعضاي گروه كرمانشاهي بودندو در سال 1389 نيز در فستيوال بزرگداشت دو تن از در شعراي بزرگ ايران و آلمان، يعني حافظ و گوته در هامبورگ و برلين، شركت داشتيم.
خاطره جالبي از اجراي برنامه در آلمان دارم. وقتي مشخص شد كه گروه هم نوازان عرفان به نمايندگي از ايران در فستيوال بزرگداشت حافظ و گوته شركت خواهد داشت، يكي از دغدغههايم انتخاب اشعار و ساختن آهنگي بود كه در شان و منزلت حافظ باشد، به خود حافظ مراجعه كردم و به حضرت حافظ تفالي زديم كه اين شعر آمد: تا زميخانه و مي نام و نشان خواهد بود/ سرما خاك ره پير مغان خواهد بود
نکته جالب آن این است كه ما رفتيم و برنامهها را اجرا كرديم و خيلي هم مورد استقبال قرار گرفت و يك جلد كتاب حافظ بسيار نفيس هم از دست سفير ايران در آلمان به رسم هديه دريافت كرديم و از پايان برنامه، به همراه ديگر اعضاي گروه كه همگي كرمانشاهي بودند به هتل برگشتيم و به پاس تشكر از حضرت حافظ، باز هم به حافظ تفال زديم كه دقيقا همان شعر قبلي آمد و همه ما در حيرت فرو رفتيم!
همچنين در كشور تاجيكستان هم در نوروز 1389 برنامه اجرا كردهايم اين برنامه به حدي مور توجه قرار گرفته بود كه سه شبكه تلويزيوني تاجيكستان، آن را به صورت زنده پخش كردند.
برنامه آينده شما ؟
انشالله قرار است در خرداد ماه سال جاری در كشور اسپانيا كنسرتي اجرا کنيم كه اميدواريم مقدمات اين حضور بخوبي انجام بشود و بتوانيم نماينده شايستهاي براي كشور ايران به خصوص استان هنر پرور كرمانشاه باشيم.
آخرين عنواني كه تا کنون بدست آورديد؟
كسب مقام اولي در جشنواره موسيقي شمسه بود.
جشنواره موسيقي و سرودشمسه كه از طرف شهرداري تهران زير نظر موزه موسيقي ايران كه رياست آن را به عهده آقي مرادخاني بود برگزار شد و گروه همنوازان عرفان با حضور استاتيدي هم چون شهرام ناظري، فرهاد فخرالديني، شاهين فرهت، ناصحپور، گنجهاي، حميدرضا نوربخش و... مقام اول موسيقي محلي مقامي را به دست آورد.
آيا گروه هم نوازان عرفان در كرمانشاه نيز اجراي برنامه داشته است؟
با وجود علاقه خاصي كه به زادگاه و شهر خودمان، كرمانشاه داريم، هنوز موفق به اجراي يك برنامه در كرمانشاه نشدهايم.
اين در حالي است كه در شبكههاي صدا و سيماي كشور، در شبكههاي جهاني جام جم در كشورهاي مختلف جهان و در جشنوارههاي مهم كشور و جهاني برنامه اجرا كردهايم از اين كه تاكنون نتوانستهايم با گروه هم نوازان عرفان در كرمانشاه برنامه اجرا كنيم، اظهار تاسف ميكنم و اميدوارم بتوانيم به زودي در كرمانشاه هم يك برنامه خوب و ارزشمند داشته باشيم.
مشکلات موسیقی در شهرستان ها و خصوصا کرمانشاه را چه می دانید؟
از شاخصه های کشورهای جهان سوم تمرکز گرایی است و عمده فعالیت ها در تمام حوزه ها در مرکز و پایتخت صورت می گیرد، لذا موسیقی نیز از این قاعده مستثنی نیست و اساتید مجرب موسیقی در پایتخت متمرکزند که باعث شده شهرستانی ها از این امکانات محروم باشند.
نگاه مسئولین به موسیقی چگونه است؟
اگر مسئولین نگاه تخصصی و مهربانانه تری نسبت به موسیقی داشته باشند شاهد رشد و شکوفایی ظرفیت های زیادی در زمینه موسیقی در کشور خواهیم بود.
نقش هنر موسیقی در رشد اجتماعی؟
به طور کلی هنر و خصوصا هنر موسیقی یک چاقوی دولبه است، یک لبه تیز و کارا و نجات بخش دارد که اگر از لبه صحیح و استاندار آن استفاده شود موجب رونق و اگر از لبه غیر متعارف آن استفاده شود به نقصان و تباهی ختم خواهد شد.
کیفیت آموزش موسیقی در شهرستان ها چگونه است، عملکرد آموزشگاه ها را چطور ارزیابی می کنید؟
متاسفانه برخی از آموزشگاه ها استاندارد نبوده و اساتید به مرحله استادی نرسیده اند، لذا بدون توجه به استانداردهای جهانی به آموزش پرداخته و به طور کل موجب یادگیری اشتباه و نزول هنر موسیقی خواهند شد، لذا در شرایط کنونی تنها توصیه من استفاده از اساتید برجسته که اغلب نیز در پایتخت متمرکزند است.
البته با توجه به سرمایه های درخشانی که در شهرستان ها و خصوصا کرمانشاه وجود دارد به عقیده بنده فراهم کردن زمینه حضور اساتید برجسته بسیار راحت تر از حضور دانش آموزان موسیقی در پایتخت خواهد بود و بنده خود به عنوان یک دانش آموخته موسیقی علاقه مندم آموخته های خود را از اساتید برجسته به نسل بعد منتقل کنم.
متاسفانه با وجود عبلاقه مندی و عرق من به دیار تاکنون و با وجود علاقه مندی من به حضور و اجرا در کرمانشاه حتی هنوز موفق به اجرا نیز در کرمانشاه نشده ام و این در حالی است که بسیاری از اجراهای من به دعوت از فستیوال های بزرگ در تهران و خارج کشور بوده است.
هم چنین در تهران سالن رودکی بارها به صورت رایگان در اختیار ما قرار داده شده که به اجرا بپردازیم اما با وجود اینکه تمامی اعضای گروه کرمانشاهی هستند این امتیاز در دیارمان به ما داده نشده است اما آرزوی من اجرای موسیقی در دیارم کرمانشاه و خدمت به مردمم است.
نظر شما