عماد افروغ در گفتگو با خبرنگار در مورد اینکه چه نوع فرهنگ سیاسی منجر به مشارکت سیاسی فعال شهروندان می شود گفت: معمولاً غربی ها وقتی مشارکت را دسته بندی می کنند، نوع مطلوب و خوبش را برای خودشان بر می دارند و مشارکت فعال و آگاهانه را مختص جوامعی می دانند که در آن توسعه سیاسی به سبک غرب اتفاق افتاده باشد، اما واقعیت این است که مسئله به این سادگی ها نیست. ضمن اینکه نمی خواهیم وجهی از توسعه سیاسی و جامعه مدنی را در غرب نفی کنیم، اما معتقدیم که مشارکت در جوامعی که در آن جامعه مدنی، طیفی و نه قطبی باشد علی القاعده نمود بیشتری دارد.
در غرب به نوعی طبقه اجتماعی شکل گرفته و لازمه طبقه اجتماعی، یک انسداد درونی و بیرونی در فعالیت های اقتصادی، حمایت دولت ها از طبقات برتر هستند و یک جامعه مدنی قطبی و عمودی است. خواه ناخواه این وضعیت روی مشارکت، مخصوصاً مشارکت گسترده مربوط به اقشار مختلف تأثیر نه چندان مطلوبی می گذارد.
نماینده پیشین مجلس عنوان کرد: اما در جامعه ایران که در عرصه عمومی آن شاهد یک واقعیت طیفی هستیم و بیش از اینکه شاهد گروه بندی های عمودی و قطبی باشیم، گروه بندی های افقی و طیفی را شاهد هستیم، و این امر ظرفیت قابل توجهی را در اختیار ما قرار می دهد که یک مشارکت فعال و آگاهانه ای را داشته باشیم، به ویژه آنکه انقلابی در این زادبوم رقم خورده که فلسفه سیاسی اش مبتنی بر مردمسالاری دینی است و ساختارهای سیاسی آن در این خصوص تعبیه شده و تا حدودی نیز محقق شده است. طبیعی است اگر به این فلسفه سیاسی عنایت نشود، برای مثال یا صرفاً وجه دینی آن پر رنگ شود یا وجه مردم سالاری آن با غفلت از وجه اسلامیتش پررنگ شود، مشارکت مورد نظر تجلی نخواهد داشت. البته عطف به آن فلسفه سیاسی و واقعیت جامعه مدنی طیفی مزبور، این مشارکت در صورتی متبلور می شود که عده ای نتوانند فضا را قطبی کنند، حالا چه قطبی سیاسی، چه اقتصادی.
وی افزود: قطبی شدگی اقتصادی ویژگی جوامع سرمایه داری است. قطبی شدگی سیاسی هم ویژگی جوامع فاشیستی و تا حدودی سوسیالیستی است. یعنی در آنجا است که شاهد این هستیم که می خواهند یک فضای صفر و یک و یک فضای بسته را تعبیه کرده و یک مشارکت محدود و به اصطلاح تعیین شده ای را در اختیار داشته باشند. برای اینکه باید سیاست هایی اتخاذ شود که در خدمت آن فضای قطبی سیاسی باشد.
بنابراین باید جلوی این افراد ایستاد، حال این افراد ممکن است با لطایف الحیلی این کار را در کشور انجام دهند، برخی به نام دموکراسی، برخی به نام دینداری و با قرائتی خاص از دین که حضور و حق مردم را بر نمی تابد و صرفاً یک حضور و نگاه تکلیف گرا را به مردم تحمیل می کند.
افروغ با اشاره به اینکه در انتخابات گذشته شاهد این فضا بوده ایم گفت: همواره عده ای کوشیده اند تا فضا را قطبی یا حیدری- نعمتی کنند، یک طرف حق مطلق و طرف مقابل باطل مطلق، یک طرف طرفدار دموکراسی و طرف مقابل طرفدار فاشیسم و اقتدارگرایی معرفی شود. واقعاً باید جلوی این افرادی را گرفت کما اینکه در فرمایشات مقام معظم رهبری هم این را دیدیم. باید توجه داشت که انتخابات یک امر روال مند و البته سرنوشت سازی است که تنها باید با شور بیشتری همراه باشد. و برای ایجاد این شور نیز نباید هر کاری را مباح دانست و معرکه انتخابات را به صحنه کارزار دوست و دشمن و دعواهای خانوادگی، قومی و بومی تبدیل کرد. بنابراین می توانیم یک مشارکت فعال، آگاهانه از روی حق و اختیار و همراه با تکلیف داشته باشیم.
باید احساس تکلیف نمود داشته باشد و مردم احساس کنند که در سرنوشتشان شریک هستند، حقوقی در این نظام سیاسی دارند و با توجه به پایه مردمی حکومت و در قالب مردمسالاری دینی و برای تثبیت و تقویت آن در داخل و خارج باید پای صندوق های رأی رفت و رأی داد. حالا اینکه به چه کسی رأی بدهیم، با توجه به این فلسفه سیاسی، قانون اساسی و نظارت شورای نگهبان، امری است که در حوزه اختیارات آگاهانه و البته مسئولانه تک تک افراد است. اینجا حوزه ای است که هر کس در تعیین مصداق، خود مرجع تقلید خودش است و باید از خودش تقلید کند و مسئولیت فردی، اجتماعی و اخروی انتخابش را عهده دار شود. حالا اینکه روی فرد خاصی انگشت بگذارند و تکلیف کنند و بگویند الّا و لابد باید به یک فرد خاص رأی داد، هیچ جایگاه عقلی، شرعی و مربوط به وجه اثباتی و مردمسالاری فلسفه سیاسی مردمسالاری دینی ندارد. اصولاً اینجا حوزه، حوزه اختیار آگاهانه افراد است. تشخیص اینکه به چه کسی رأی بدهند و چه کسی را اصلح بدانند با خود افراد است. اینجا تنها جای حساسی است که هر کسی حاکم شرع و فقیه خودش می شود، مشورت و تحقیق می کند و از روی آگاهی یک حکم شرعی برای خودش صادر می کند که به چه کسی رأی بدهد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی یادآور شد: ولی اصل حضور مردم می تواند یک امر تکلیفی و البته ناظر به حق مردم باشد. در اینجا مراجع می توانند نظر بدهند و تکلیف کنند. مقام معظم رهبری هم گفتند اصل حضورتان تکلیف شرعی است. همه چیز دست به دست هم داده که یک حضور فعال و یک مشارکت آگاهانه گسترده داشته باشیم و بازتاب این حضور گسترده، علی القاعده نباید چیزی جز مشارکت اقتصادی و فرهنگی، در ابعاد تصمیم گیری، اجرا و نظارت باشد. مشارکت اقتصادی، به ویژه در ابعاد تولیدی، یعنی مقابله با تولید انحصاری سرمایه داری، یعنی رقابتی کردن فعالیت های اقتصادی، یعنی بهره مندی منصفانه تر از وجوه توزیعی و مصرفی فعالیت های اقتصادی، یعنی حرکت به سمت استفاده از تکنولوژی های کاربر، با توجه به نیروی انسانی فراوان خود، به جای تکنولوژی های سرمایه بر.
افروغ تصریح کرد: در سیاست هم همین طور است و اقوام و گروه های مختلف باید بتوانند در عرصه تصمیم گیری، اجرا و نظارت در سطوح مختلف حضور فعالی داشته باشند. در عرصه فرهنگ هم همین طور است و مشارکت فرهنگی دست کمی از مشارکت های سیاسی و اقتصادی ندارد. یعنی مردم بتوانند در شکوفایی فرهنگ ملی و بازتولید خرده فرهنگ های خود که به آن احساس تعلق می کنند سهیم باشند، در آن مشارکت کنند، حضور فعال داشته باشند و نقش آفرین باشند. در عرصه فرهنگ حتماً باید تعامل داشته باشیم، اینطور نباشد که یک عده ای از بالا تزریق فرهنگی کنند و بقیه اجرا کنند، لزوماً باید بین عرصه سیاست گذاری فرهنگی یا عرصه رسمی و غیر رسمی فرهنگی، بده بستان و تعاملی صورت بگیرد.
وی یادآورشد: تعامل می تواند منشأ اثر باشد و بازتاب خوبی روی سیاستگذاری ها و تصمیم گیری های فرهنگی و اجرایی بسیاری از سیاست های فرهنگی و حتی نظارت در امر اجرا داشته باشد. اگر وضعیت جامعه مدنی، عرصه عمومی و جامعه شناسی جامعه ما خوب درک بشود به شرط اینکه جلوی بسیاری از رند بازی های سیاسی و فهم های غلط را بگیرند جامعه ما ترجمان چیزی جز مشارکت در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نخواهد بود و تمام این مشارکت ها از روی آگاهی و البته همراه با احساس تکلیف خواهد بود.
نظر شما