به گزارش خبرگزاری مهر، از نظر متخصصان بهداشت و سلامت روان، كمرويي و انزواطلبي يكي از جدي ترين مشكلات كودكان است، هر چند ممكن است از نظر معلمان و گاه والدين چندان مشكل نيايد.
كودك كمرو هر چند كه براي معلم هيچ گونه ناراحتي ايجاد نمي كند، ولي ممكن است به سبب رنج ناشي از احساس نا امني و بي كفايتي در خود يكي از ناشادترين كودكان باشد و در نتيجه پيوسته به دنياي درون خويش پناه ببرد. اگر در مورد رفتار غير اجتماعي آنان چاره اي انديشيده نشود، اين كودكان احتمالا خطرناك ترين و مساعد ترين وضع را براي ابتلا به اسكيزوفرني خواهند داشت. هر چند همه كودكان كمرو و منزوي به بيماري رواني دچار نمي شوند، ولي تعدادي از آنان قرباني اين بيماري خواهند بود.
به هر حال، اين حقيقت كه عده اي از كودكان منزوي به بزرگسالان ناشاد و بي لياقت از نظر اجتماعي تبديل خواهند شد، به تنهايي دليل كافي براي توجه به اين مشكل است.
نقش معلمان در برابر اين كودكان
كوششهاي معلمان در اجتماعي كردن هر چه بيشتر اين گونه كودكان، از اهميت خاصي بر خوردار است. معلم فهميده و مهربان و دلسوز در موقعيتي قرار دارد كه گاه با تغييرات جزيي مي تواند كودك منزوي را هر چه بيشتر به فعاليتهاي اجتماعي در مدرسه بكشاند. يك تجربه موفقيت آميز در يك فعاليت گروهي، براي اين گونه كودكان آغاز بسيار خوبي است. كودك منزوي نياز دارد كه احساس كند عضو با ارزش يك يا چند گروه است. او هرگاه در فعاليتهاي زندگي واقعي ارضا شود، نيازي به عقب نشيني به ميدان روياهاي خويش براي ارضاي خواسته هاي اساسي اش نخواهد داشت.
معلم آگاه بايد توجه داشته باشد كه كودك كمرو و منزوي نيز داراي تواناييها و شايستگي هاي ويژه اي است كه با راهنمايي و تشويق مي توان آنها را در يك فعاليت گروهي به كار گرفت. هر گاه شركت وي در فعاليتي با تحسين ديگران همراه باشد، او تشويق به تكرار عمل موفقيت آميز خويش در موقعيت هاي گروهي خواهد شد. موفقيت در يك عمل تا حد زيادي در بالا بردن اعتماد به نفس كودك ودر نهايت در تغيير نگرش هاي كودكان ديگر نسبت به او تاثير خواهد گذارد.
در مقابله با كمرويي و كسب اعتماد به نفس پيشنهادات عملي زير مي تواند تا حدود زيادي در زمينه كمك به كودكان كمرو و گوشه گير مفيد و موثر باشد و آنان را در نيل به اعتماد به نفس ياري دهد.
- با پذيرفتن رفتار نامطلوب كودك مي توان به او اطمينان بخشيد؛ اغلب مي بينيم كه كودك ترسو و منع شده، با رفتار پرخاشگرانه خويش سعي مي كند به خود اعتماد ورزد. شايد اين نخستين گام در نيل به اعتماد به نفس است. او بايد احساسات خود را ابراز كند تا آنكه پذيرش بيابد و آنگاه به تغيير آنها بپردازد.
- در كودكان اعتماد به نفس به وجودآوريم؛ براي احساس امنيت و شايستگي، ابراز احساسات، اساس و ضروري است. كودكي كه مي گويد من مي ترسم كمتر از كودكي كه ترسش را بيان نمي كند،مي ترسد. كودكي كه به يك شخص غريبه مي گويد برو بيرون، من تو را دوست ندارم؛ سريع تر از كودكي كه هيچ چيزي به زبان نمي آورد و تنها به گريستن مي پردازد،راه كنار آمدن با احساسات خويش را مي آموزد. عمل كردن به شيوه هاي مثبت،به همه ما اعتماد به نفس مي دهد.
- تجارب موفقيت آميز در كودك ايجاد امنيت مي كند؛ كودكي كه نيازهايش برآورده شده، در مقايسه با كودكي كه پيوسته ناكامي را تجربه كرده است، از اعتماد به نفس بيشتري برخوردار است. اين تجارب خانه و مدرسه هر دو را در بر مي گيرد. هرگاه مدرسه براي كودك ارضا كننده باشد و تجارب جالبي را بر انگيزد، كودك در آن شاد و امن خواهد بود.
تجارب متناسب با سطح و ميزان رشد كودك، تجربياتي كه او را در حل مسائل ياري دهد، پشتيباني توام با تفاهم بزرگسالان در زمينه نيازهاي كودك، همگي در نيل به ايجاد احساس امنيت و شايستگي در كودك موثر هستند.
آموزش صحيح در گسترش رشد احساس شايستگي كمك مي كند؛ با فنون و تكنيك هايي كه به عنوان معلم به كار مي بريم، مي توانيم كودك را در مسير امنيت و شايستگي بيشتر رشد دهيم. يكي از اين تكنيك ها آن است كه به جاي آنكه روي كارهايي كه كودك نمي تواند انجام دهد تكيه كنيم، بايد توجه كودك را به آنچه كه مي تواند انجام دهد،معطوف كنيم. بايد رفتار مطلوب و مورد قبول و نه رفتارنامطلوب را به او نشان دهيم،و به او بياموزيم كه احساسات خويش را از مجراهاي سازنده و نه مخرب كه در او احساس گناه به وجود آورد،ابراز نمايد. زماني كه لازم است او را در حين انجام كاري متوقف سازيم، اين كار را آن چنان با دقت و ظرافت انجام دهيم كه احساس شرمندگي و ناكامي نكند. قبل از ابراز احساسات به شيوه هاي نا مطلوب، بايد پيشنهادات و راهنماي هاي لازم را به او بنماييم. با استفاده از اين روش ها مي توان اعتماد به نفس را در كودك بنيان نهاد.
نظر شما