انسان در عصر فن آوري به دستاوردهاي بسياري رسيده و وسايل زيادي را به منظور راحتي و رفاه خود تهيه كرده است اما همين ابزار بي روح به قدري ما را حاطه كرده اند كه از بسياري ارتباطات مهم غافل شده ايم. ما خود را درگير كار و مسائل ديگر كرده ايم و با وجود در اختيار داشتن امكاناتي از قبيل اتومبيل براي طي كردن مسيرهاي دور و نزديك از سرزدن به والدين خود غافل هستيم. در حالي كه وجود پدر بزرگ و مادربزرگ براي فرزندان ما موهبتي بزرگ محسوب مي شود.
- مزاياي وجود پدربزرگ و مادربزرگ
- ارتباط ميان والدين ما با نوه ها براي هر دو طرف شيرين و دوست داشتني است . علاقه بدون قيد و شرط آنها به نوه هايشان نقش قابل ملاحظه اي در ايجاد اطمينان و امنيت ايفا مي كند. واين چيزي است كه فرزندان ما به شدت به آن نياز دارند.
- در كنار پدربزرگ و مادر بزرگ بودن مكان امني است كه فرزندان در غيبت والدين خود مي توانند در آنجا بسر برند.
- نوع احساس هويت و در كنار خانواده بودن را به ارمغان مي آورد.
- موجب احساس ثبات مي شود زيرا كودك به خاطر آنچه كه هست با تمام بديها و خوبيهايش مورد پذيرش قرار مي گيرد.
-در زماني كه والدين امكان بازي و سرگرم كردن فرزندان را ندارند. نوه ها با يكديگر و در حضور پدر بزرگ و مادر بزرگ تحت مراقبت آنها بازي مي كنند.
- حمايت و امنيت خاطر براي والدين نيز از ديگر ثمرات اين ارتباط است.
- نكات قابل توجه
هر رابطه اي در نوع خود مسائل و مشكلاتي نيز دارد كه بايد به آن توجه كرد. گاهي اوقات ما و والدين خود در برخورد با فرزندان با يكديگر اختلاف عقيده داريم كه اين در دو نسل كاملا طبيعي است. البته هر دو خواهان داشتن فرزنداني سالم و خوشحال هستيم اما در چگونگي رفتار خود به دليل شرايط خاص خود تفاوت داريم و از قوانين مشابهي استفاده نمي كنيم. برخي از اين مسائل عبارتند از:
- انتظارات گوناگون ما بايد بپذيريم كه والدين ما نيز زندگي خاص خود را دارند و نياز به فعاليتها و ارتباطات خود دارند . قرار نيست كه مادر خانه دار ما حالا پرستار بچه ما نيز باشد و هر وقت كه ما خواستيم به نگهداري از كودكمان بپردازد. پس به برنامه ها و وقت پدر بزرگ و مادر بزرگ احترام بگذاريم و توقع نداشته باشيم كه آنها همواره نيروي كمكي و آماده ما باشند.
- تغيير ارتباطات شيوه رفتار باكودكان در حال حاضر با شيوه اي كه مادر بزرگ و پدر بزرگ ما را بزرگ كرده اند كاملا فرق كرده است پس از رفتارهاي آنها ايراد نگيريم بلكه در شرايطي خاص با توضيح روشن و ساده انتظار خود را از واكنش آنها بيان كنيم. براي مثال به آنها بگوييم وقتي فرزندمان چيزي را براي بازي مي خواهد كه ممكن است براي او مناسب نباشد و خودمان هرگز آن را به وي نمي دهيم آنها نيز ما را تاييد كنند و در حضور كودك به ما نگويند كه آن را برايش تهيه نماييم.
- لوس شدن نوه ها، يكي از بزرگترين لذات كودكان ما اين است كه به منزل پدر بزرگ و مادر بزرگ بروند تا هر آنچه مي خواهند انجام دهند. در برخي شرايط پدر بزرگ و مادر بزرگ حتي بي احترامي نوه ها به خود را نيز از روي مهرباني ناديده مي گيرند. اما از آنجايي كه كليد موفقيت در هر كار ميانه روي است بهتر است در محبت نيز ميانه رو باشند زيرا گاهي اوقات اسيب لوس شدن از خود كودك فراتر رفته و به عدم حرف شنوي و اطاعت و در مواردي به تقابل با والدين بيانجامد.
- ديدگاههاي گوناگون ، ما بايد سعي كنيم كه با احترام به ديدگاههاي والدين خود در مقوله تربيت كودكان تفكر آنان را به استانداردهاي موجود نزديك كنيم. اما نصايح مشفقانه آنها را نيز بپذيريم.
- پركردن خلا ميان نسلها
ما مي توانيم گامهاي موثري را در جهت گذر از خلا ميان نسلها بر داشته و به بهبود رابطه ميان خود و پدر بزرگ و مادر بزرگ در مورد كودكان كمك كنيم. برخي از تكنيكهاي موثر شامل موارد زير هستند:
- برموارد اصلي تكيه كنيد. گاهي اوقات ما بر سر مسائل جزيي و پيش پا افتاده در برخورد با فرزندان با والدين بحث مي كنيم به طوري كه اصل قضيه فراموش مي شود.
- آنها را در جريان اطلاعات روز بگذاريم از زمان كودكي ما تا به حال خيلي چيزها تغيير كرده بسياري از چيزهايي كه قبلا طبيعي به نظر مي رسيده حالا عجيب يا حتي غير عادي است . سعي كنيم با آرامش و رعايت ادب اطلاعات و قوانين رفتاري جديد را به والدين خود منتقل كنيم.
- كمي هم ما كوتاه بياييم. گاهي اوقات برخي از ما به واسطه اينكه در رشته اي خاص تحصيل كرده ايم فكر مي كنيم كه هميشه درست فكر مي كنيم و تصميم مي گيريم. در صورتي كه گاهي هيچ چيز جاي تجربه را نمي گيرد پس به والدين خود اطمينان كنيم و تا حد امان نظراتشان را صحيح قلمداد كنيم.
- نظراتشان را بشنويم. گاهي اوقات ما مي دانيم كه نگرش و برخورد والدين در موارد خاص اشتباه است. ما مجبور به عمل به آنچه آنها مي گويند نيستيم اما در عوض مي توانيم شنونده خوبي براي صحبتهايشان باشيم.
- بر سر مواضع صحيح خود بماييد . چنانچه احساس مي كنيم كه برخي واكنشهاي پدر بزرگ و مادر بزرگ درست نيست مي توان با رعايت ادب به آنها بگوييم كه فرزندان ما با شيوه هاي ما سالم و خوشحال هستند و از آنجايي كه مشكلي پيش نمي آيد لزومي به تغيير روش نيست.
پدر بزرگ و مادر بزرگ به قدري با صداقت - محبت و حوصله با نوه ها رفتار مي كنند كه خود باعث ايجاد نوعي احترام متقابل شده و در بسياري از موارد نياز به مداخله رفتاري ما را از بين مي برند پس بهتر است قدرشان را بدانيم.
نظر شما