به گزارش خبرگزاری مهر، بیش از چهارده قرن از ظهور اسلام و نزول قرآن مي گذرد. در همه اين چهارده قرن، علم در حال تطور و تكامل و پيشرفت است. مخصوصا در سه چهار قرن اخير ترقي علم به صورت جهشی بوده است. در اينكه در اسلام راجع به علم تاكيد و توصيه شده و در كمتر موضوعي و شايد نسبت به هيچ موضوعي اينقدر توصيه و تاكيد نشده، بحثي نيست.
از قديمي ترين زماني كه كتب اسلامي تدوين شده، در رديف ساير دستورهاي اسلامي از قبيل نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر بابي هم تحت عنوان "باب وجوب طلب العلم" باز شده و علم به عنوان يكي از فرايض شناخته شده است.
گذشته از آيات قرآن كريم موكدترين و صريحترين توصيه هاي رسول خدا (ص) درباره علم است. اين جمله از مسلمات همه مسلمانهاست كه رسول خدا (ص) فرمود طلب العلم فريضه علي كل مسلم؛ تعلم و دانشجويي بر هر مسلماني فرض واجب است. اختصاص به طبقه اي درون طبقه اي، به جنسي دون جنس ندارد. هر كس مسلمان است بايد دنبال علم برود.
پیامبر (ص) همچنین فرمود: اطلبوا العلم و لو بالصين؛ علم را پي جويي كنيد و لو مستلزم اين باشد كه تا چين سفر كنيد. يعني علم مكان معين ندارد، هر نقطه جهان كه علم هست برويد و اقتباس كنيد. باز فرمود: كلمه الحكمه ضاله المومن فحيث وجدها فهو احق بها؛ سخن علمي و حكيمانه و متقن گمشده مومن است، هر جا آن را بيابيد معطل نمي شود،آن را مال خودش مي داند و بر مي دارد. يعني اهميت نمي دهد كه طرف كيست، مسلمان است يا كافر. همان طوري كه آدمي مال خود را گم كرده در دست هركس ببيند معطل نمي شود و بر مي دارد، مومن نيز علم را مال خود مي داند، در دست هر كه ببيند آن را مي گيرد.
امير المومنين علي(ع) همين كلمه را توضيح مي دهد: حكمت گمشده مومن است، پس به دنبالش برويد و لو آنكه آن را در نزد مشركان بيابيد، شما از او شايسته تر و سزاوارتر خواهيد بود.
علم فریضه اي است كه نه از لحاظ متعلم و نه از لحاظ معلم و نه از لحاظ زمان و نه از لحاظ مكان محدوديت ندارد،و اين عاليترين و بالاترين توصيه اي است كه مي توانسته بشود و شده است. اما بحث درباره این علم، کدام علم است نیز بحثی جدی است.
در اینجا این سوال مطرح است که منظور اسلام از علم چه علمي است؟ ممكن است كسي بگويد مقصود از همه اين تاكيد و توصيه ها علم خود دين است. يعني همه به اين منظور گفته شده كه مردم به خود دين عالم شوند و اگر از نظر اسلام از علم، علم دين باشد در حقيقت به خودش توصيه كرده و درباره علم به معني اطلاع بر حقايق كائنات و شناختن امور عالم چيزي نگفته و اشكال به حال او باقي مي ماند، زيرا هر مسلكي هر اندازه هم ضد علم باشد و با آگاهي و اطلاع و بالا رفتن سطح فكر و معلومات مردم مخالف باشد با آشنايي با خودش مخالف نيست، بلكه خواهد گفت با من آشنا باشيد و با غير من آشنا نباشيد. پس اگر منظور اسلام از علم، خصوص علم ديني باشد بايد گفت موافقت اسلام با علم صفر است و نظر اسلام درباره علم منفي است.
براي كسي كه درست با اسلام و منطق اسلام آشنا باشد جاي اين احتمال نيست كه بگويد نظر اسلام درباره علم منحصرا علوم ديني است.اين احتمال فقط از ناحيه طرز عمل مسلمين در قرنهاي اخير كه تدريجا دايره معلومات را كوچكتر كردند و معلومات خود را محدود كردند پيدا شده و الا آنجا كه مي فرمايد حكمت گمشده مومن است پس آن را به چنگ آوريد ولو اينكه بخواهيد از دست مشركان بگيريد،معني ندارد كه خصوص علوم ديني باشد.مشرك را با علوم دين چه كار.
در جمله اطلبوا العلم و لو بالصين، چين به عنوان دورترين نقطه و يا به اعتبار اينكه در آن ايام يكي از مراكز علم و صنعت جهان بوده ياد شده است. قدر مسلم اين است كه چين نه در آن زمان و نه در زمانهاي ديگر مركز علوم ديني نبوده است.
گذشته از همه اينها در متن سخنان رسول اكرم (ص) تقييد و تحديد و تفسير شده كه مقصود چه علمي است اما نه تحت عنوان اينكه فلان علم باشد يا فلان علم،بلكه تحت عنوان علم نافع، علمي كه دانستن آن آثار خوب و مفيد داشته باشد، آن علم از نظر اسلام خوب و مورد توصيه و تشويق است.
پس حسابش روشن است، بايد ديد اسلام چه چيز را فايده و چه چيز را ضرر مي داند. هر علمي كه به منظوري از منظورهاي فردي يا اجتماعي اسلام كمك مي دهد و نداستن آن سبب زمين خوردن آن منظور مي گردد، آن علم را اسلام توصيه مي كند و هر علمي كه در منظورهاي اسلامي تاثير ندارد اسلام درباره آن علم نظر خاصي ندارد، و هر علم كه تاثيرسوء دارد با آن مخالف است.
نظر شما