به گزارش خبرگزاری مهر، فصول بخش اول، «دين و (عدم) امنيت: چالش قرن بيست و يکم» مشکلات کليدي و معماهاي رابطه دين و امنيت را در امور بينالملل معاصر توصيف ميکنند. در اينجا خطرات فهم نادرست مخاطره يا تعهد تاثير مذهب به تفصيل آمده است. بخشهاي باقي مانده کتاب، به جنبههاي مختلف وابستگي متقابل ميان دين مترقي و يک ثبات سالم در جامعه سياسي اشاره ميکنند. اين فصول زمينه جديدي ايجاد ميکنند و نگاه متعارف در مورد توانايي دين ـ در مورد ديني که حداقل در سخن جدي گرفته شده ـ را به چالش ميکشد تا ارتباط عملي در تلاش براي ساختن امنيت پايدار و ارتقاء شأن انساني داشته باشد.
در فصل اول، پائولتا اوتيس شرايط کنوني تحليل و بحث معطوف به دين به عنوان يک عامل در تهديدات امنيتي و جنگ را بررسي نموده است. او ادعا ميکند که هم دولت آمريکا و هم جامعه مبتني بر ايمان تمايل دارند تا به مسائل و عوامل ديني، در موارد خاص، اتفاقي و به شکل ظاهري اشاره نمايند. اوتيس با بازبيني راههايي که دين فراملي و جهاني شدن مفروضات سنتي نظام وستفاليايي دولت را تغيير ميدهند، نتيجه ميگيرد که يک برآورد کارا از نقش دين در جنگ، محدود به يک معادله ساده اثرگذاري سببي (انگيزههاي متقابل افراد حاضر در جنگ) نخواهد بود، اما يک رهيافت ظريف و دقيق را به تاثيرات کمک کننده دين در رابطه پويا با ديگر عوامل اضافه خواهد نمود.
در فصل دوم، فيليپ جنکينز در مورد «سياستهايي که اقليتهاي مذهبي را آزار ميدهد» بحث ميکند و استدلال ميکند که «تجربه اقليتهاي مذهبي تحت ستم يک مسئله مهم است که اگر بررسي شود عنصري از توضيح چرايي شکست برخي روندهاي ملتسازي است.» او توضيح ميدهد که آزار و اذيت اغلب باعث شکلگيري اقليتي ناراضي ميشود که براندازنده و پذيرنده ايده خشونت مذهبي هستند. جوامع آزارديده، تحت فشار ممکن است خودشان را به عنوان مأمور خدا براي مجازات ظالمان ببينند، ناآرامي سياسي ايجاد کنند، از مشارکت در حيات ملي خودداري کنند يا حتي علاقهمند براي جانفشاني شوند.
فصل سوم يک مطالعه موردي براي امتحان جدي دين و امنيت است که بسياري از زمينههايي که توسط اوتيس و جنکينز بحث شده بود، را شرح و توضيح ميدهد. در اين فصل، کريس سيپل و جاشوا وايت آسياي مرکزي در کل و ازبکستان را به صورت خاص مورد بررسي قرار ميدهند. آنجا، جايي است که قبل از حوادث يازدهم سپتامبر، بسياري از آمريکاييها به سختي ميتوانستند جاي قرار گرفتن آن را بر روي نقشه مشخص کنند، اما جنگ در افغانستان بر عليه طالبان و القاعده نشان داد که آسياسي مرکزي يکي از مهمترين مناطق ژئوپليتيک در زمان ماست. تجربه ازبکستان در تلاش براي محدودسازي نزاعطلبي اسلامي از طريق يک سختگيري غيرسازنده نيز موازنه ظريف ميان دين و امنيت را پررنگ مينمايد.
بخش دوم، «چشمانداز تکثرگرايي: ساختن يک جهان امن براي متفاوتها»، در فصل چهارم، با مقاله کريستوفر هال آغاز میشود که موضوع تکثرگرايي و ثبات را از ديدگاه خاص مسيحيت بررسي کرده است. در ادامه در فصل پنجم، عثمان بن بکر همين کار را از نظر سنت اسلامي انجام داده است. هال بر ضد اين نگاه استدلال ميکند که حمايت و دفاع از ادعاي حقيقت اوليه لزوماً با تکثرگرايي غير قابل جمع است. هال با ارائه يک جنبه کلامي مسيحيت در مورد نياز به تقوا براي داشتن يک ديپلماسي ديني خوب، استدلال ميکند تفاوتهاي ادعاشده وجود ندارند، يا بدتر آنکه آنها واقعاً معني خاصي نميدهند، و منجر به توافقي عام در مورد قواعد بازي در تکثرگرايي نخواهند شد. الان، بيش از هر زمان ديگري، اين هنجارهاي گفتماني براي ايجاد پيوندي مثبت ميان دين و امنيت پايدار ضروري است. سپس بکر پايهاي اسلامي را براي تکثرگرايي و آزادي ديني بر اساس آموزههاي قرآني مثل «هيچ اجباري در دين وجود ندارد» و سنتهاي گفتمان اسلامي و گوناگوني توضيح ميدهد. او ادعا ميکند که اسلام راستين نه فقط به قبول موقت و از روي بيميلي، بلکه به احترام واقعي و همزيستي مسالمتآميز نظر دارد.
بخش سوم، «نفوذ در خط دشمن: اعاده امنيت پايدار»، فصولي از جين بثک الشتين و مارک گوپين را ارائه ميدهد. هر کدام از اين فصول، راههاي مختلفي را بررسي ميکنند که در آنها، نگاههاي مبتني بر ايمان ميتوانند در شکلگيري يک پاسخ سازنده به واقعيت درگيري خشونتآميز کمک نمايند. الشتين به موضوع متناسب با قريب الوقوع بودن يا تداوم درگيري نگاه ميکند در حالي که تحليل گوپين بيشتر بر پاسخهاي پس از منازعه متمرکز شده است. الشتين به بررسي معناي عدالت در موقعيتي پرداخته که در آن دخالت نظامي براي بازگرداندن حداقلي از امنيت اوليه مورد نياز است. تز او اين است که امنيت در حقيقت ميتواند پايدارتر ايجاد شود نه وقتي که دخالت نظامي به وسيله سياست سنتي زور هدايت ميشود و نه به وسيله بشردوستي سادهلوحانه؛ بلکه به وسيله يک فلسفه عدالت ديني مبتني بر احترام برابر. در فصل هفتم، «وقتي جنگ متوقف ميشود: معالجه قلبها با صلحسازي معنوي»، گوپين اظهار ميدارد در حالي که بيشتر تلاشهاي حکماي الهيات نوعاً صرف سوال در مورد چيزهايي که جنگ عادلانه را ميسازد، شده است، در مقابل تاکيد اندکي بر جنبههاي معنوي حل منازعه شده است. بر مبناي مهارت فراوانش به عنوان يک دانشمند و مشارکتکننده در فرايند صلح، او ميگويد که احساسات و معنويت يک جنبه تعيين کننده در ايجاد صلح و امنيت است. او مينويسد: «اين يک موضوع فقط تئوريک نيست بلکه نتايج عملي دارد.»
بخش نهايي اين کتاب اين ادعا را باز نموده که آزادي مذهبي محور جامعه مدني است که از ثبات حمايت ميکند. در فصل نهم، کوين جي. هاسون به فلسفه و انسان شناسي عمومي جامعه مدني نگاه ميکند که در آن اجماع عامي روي ارزش آزادي مذهبي صورت گرفته، عليرغم تفاوتهاي عميقي که ميان جهان بينيهاي ديني وجود دارد. نکته کليدي، به نقل از هاسون، در تشخيص اين مطلب است که بخش اصلي حيات انساني ـ و شخصيت انساني ـ در اشتياق براي ترقي نهفته است. در نتيجه او ميگويد: «يک دولت که با اشتياقات ديني شهروندانش همراهي ميکند، ثبات و امنيتش به يک دليل بسيار ساده افزايش پيدا ميکند: چنين دولتي به درستي تشخيص ميدهد که شهروندانش چگونه مردمي هستند.»
در فصل نهم، «واقعگرايي عقلاني»، هورالد اچ. ساندرز از جايگزيني پارادايم سياست واقعگراي دولت بنيان با يک پارادايم جديد عقلايي حمايت ميکند که توانايي درک اهميت جامعه مدني را در مذاکراتي دارد، که با توجه به زمينهاش توازني مناسب ميان آزادي مذهبي و امنيت برقرار ميسازد. او از دانش و تجربهاش در مورد تاجيکستان استفاده ميکند تا نياز به يک روند ارادي از گفتگوي مداوم را در سياست جهان واقعي و ديپلماسي آزادي مذهبي را در محيط و شرايط سخت روشن نمايد.
در نهايت، در فصل نتيجهگيري، رابرت آ. سيپل ادعا ميکند که «همانگونه که امتحان درست پايبندي دولت به ليبرال دموکراسي، تساهلش درمقابل احزاب مخالف است، امتحان صحيح پايبندي به جامعه مدني، آزادي مذهبي است.» او با مثالهاي مختلفي ـ از مصر باستان تا اجاره جزيره مستعمره رود تا موگاديشو در روزگار جديد ـ به ستمکاران امروزي هشدار ميدهد که نقض آزادي مذهبي به نام امنيت، ضرورتاً امنيت واقعي را از بين ميبرد. او ادعا ميکند که با در کنار هم قرار دادن بسياري از موضوعات، اين کتاب به صورت کلي تاکيد ميکند که جامعه مدني بالغ بر اساس آزادي مذهبي، تضميني براي امنيت حقيقي براي همه است.
کتاب «قدرت نرم، دين و امنيت» با ویراستاری دنیس هوور و رابرت سایپل با ترجمه علیرضا کوهکن و مقدمه اصغر افتخاری، به همت انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، به بهای 90000 ريال منتشر شد.
نظر شما