۱۴ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۲

وابستگي معاد به حقیقت انسان/ مثال های قرآن درباره معاد

وابستگي معاد به حقیقت انسان/ مثال های قرآن درباره معاد

مسئله معاد، رابطه نزديكي با حقيقت انسان دارد و حقيقت انسان همان روح غير مادي است كه در تمام دوران زندگي مادي حقيقت آن ثابت و در لحظه مرگ نيز فرشته وحي آن را از انسان مي ستاند.

به گزارش خبرگزاری مهر، معاد از نظر لغوي به معناي بازگشتن است و در اصطلاح به معناي دوباره زنده شدن آدمي پس از مرگ است. معاد ارتباط تنگاتنگي با حقيقت انسان دارد و هر نظريه اي كه در باب حقيقت انسان پذيرفته شود، در آن تاثير مي گذارد.

از معناي معاد برمي آيد كه بايد حقيقت ثابتي در انسان باشد كه بازگشت كند.اگر حقيقت ثابت را باور نكنيم، نمي توانيم تصور صحيحي از معاد به انديشه آوريم. اگر انسان به كلي نابود شود و انسان جديدي پديد آيد كه هيچ وجه مشتركي با او ندارد، بازگشت انسان اولي معنا ندارد.

ازاين رو، از بحث هاي لازم در حوزه معاد بحث درباره حقيقت انسان است. از ديدگاه قرآن، انسان موجودي دو ساحتي است، تركيبي از بدن مادي و حقيقتي به نام نفس كه روح انساني. حقيقت انسان همان روح او است كه با متلاشي شدن بدن مادي باقي است. اين حقيقت روح حتي در طول ده ها سال زندگي دنيوي انسان ثابت و باقي است، هر چند كه اعضاي بدن آدمي تغيير كند يا عضو جديدي به آن پيوند شود. انسان اين وحدت و شخصيت ثابت را با علم حضوري خطاناپذير درك مي كند.

مسئله معاد، رابطه نزديكي با حقيقت انسان دارد. حقيقت انسان همان روح غير مادي است كه در تمام دوران زندگي مادي حقيقت آن ثابت و در لحظه مرگ نيز فرشته وحي آن را از انسان مي ستاند و دوباره بدن مادي به آن حقيقت ثابت ملحق مي شود. همچنين نمونه هايي از معاد را كه قرآن بيان مي دارد،مي تواند،شاهدي بر اين مدعا باشد.

خداوند در قرآن به نمونه هاي مشابه معاد اشاره مي نمايد تا روشن گردد كه خدا، قدرت آن را دارد كه دوباره انسانها را زنده كند همان گونه كه خلقت اوليه آنها نيز به دست خدا بوده است. با اين كه اين نمونه ها، شاهدي است بر اين كه انسان ها به طور ملموس پديده معاد را بنگرند تا اطمينان قلب پيدا كنند هر چند كه با استدلال و تعقل به آن رسيده اند با اين كه خود اين نمونه ها، بهترين دليل بر وقوع معاد است.

- زنده شدن پرندگان

مفسران اسلامي نقل مي كنند كه حضرت ابراهيم(ع)از كنار دريايي مي گذشت. مردي را ديد كه كنار دريا افتاده، قسمتي از بدنش در آب و قسمتي ديگر بيرون است و حيوانات دريايي و خشكي از دو طرف هجوم آورده او را مي خورند و اجزاي بدنش از هم پاشيده است. ديدن اين صحنه او را به تفكر در معاد وا داشت كه چگونه بار ديگر زنده مي شود، از خدا خواست تا كيفيت زنده شدن مردگان را پس از متلاشي شدن اجزاي آنها،براي او بنماياند.

شكي نيست كه حضرت ابراهيم(ع) از طريق عقل و وحي به معاد آگاه بود و به آن ايمان داشت، ولي براي يقين بيشتر و اطمينان قلبي چنين درخواستي را مطرح نمود. قرآن در اين باره سوره بقره، آيه 260 مي فرمايد؛ به يادآور هنگامي كه به ابراهيم گفته شد:مگر ايمان نياورده اي؟ عرض كرد: چرا، ولي مي خواهم قلبم آرامش يابد.خدا فرمود؛ پس چهاپرنده را انتخاب كن و آنها را پس از ذبح كردن قطعه قطعه كن و درهم بياميز. سپس بر هر كوهي پاره اي از آنها را بگذار. آن گاه آنها را فرابخوان، شتابان به سوي تو مي آيند و بدان كه خدا توانا و حكيم است. از اين آيه به خوبي بر مي آيد كه خدا، در روز قيامت، قادر است انسانها را بعد از متلاشي شدن بدنشان، دوباره زنده كند.

-اصحاب كهف

فرمانروايي به نام دقيانوس در سالهاي 249 – 251 م.بر روم حكومت مي كرد.چون بر شوكت و جلال و جبروتش افزوده شد، با سركشي هرچه تمام ادعاي ربوبيت كرد و سران قوم را به اطاعت فرا خواند.هر كس خدايي او را مي پذيرفت،مال فراوان به او مي بخشيد و هر كس كه از او پيروي نمي كرد مي كشت. گروهي از جوانان پاكدامن براي فرار از دست حاكم جبار شهر به بهانه شكار شهر را ترك كردند و سگي نيز همراه داشتند به غاري رسيدند و به آن پناه بردند.مشيت الهي بر اين تعلق گرفت كه بیش از 300 سال در غار به حالت خواب بمانند. پس از بيداري پنداشتند يك يا نيم روز بيشتر درنگ نكرده اند.قرار شد يكي از آنان براي تهيه غذا به شهر برود او پس از ورود به شهر همه چيزرا تغييريافته ديد،ماجرايي برايش پيش آمد و او را نزد پادشاه بردند و در نهايت متوجه شدند كه او از كساني است كه در چند صد سال پيش ناپديد شده اند، زيرا حادثه ناپديد شدن آنها سينه به سينه نقل و احيانا در كتابهاي تاريخ ثبت شده بود.

مردم شهر با ديدن اين حادثه، درس بزرگي درباره معاد آموختند، زيرا فهميدند كه زنده شدن مردگان در روز رستاخيز امر آساني است قرآن در اين باره در سوره كهف،آيه 21 مي فرمايد؛بدين سان مردم را متوجه حال آنها"اصحاب كهف" كرديم تا بدانند وعده خدا حق است و در فرا رسيدن قيامت هيچ شكي نيست.

-زنده شدن مردگان به دست عيسي(ع)

آيات قرآن به روشني دلالت دارند كه حضرت عيسي(ع) مردگان رابه اذن خدا زنده مي كرده و نابينايان را شفا مي بخشيده است.

-رويش گياهان

رويش گياهان پس از خشكي و مردگي مانند زنده شدن انسان پس از مرگ است.تامل در اين پديده،كه همواره در پيش چشمان انسانها رخ مي دهد،براي آنان كافي است تا به امكان حيات خود پس از مرگ پي ببرند.ولي بسياري از اين پديده عاي و متعارف غافلند. قرآن در اين باره در سوره روم،آيه 50 مي فرمايد:به آثار رحمت الهي بنگر كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مي كند.چنين كسي زنده كننده مردگان در قيامت است و او بر همه چيز تواناست. 

کد خبر 2090296

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha