به گزارش خبرنگارفرهنگ و ادب مهر ، اين برنامه درراستاي معرفي قابليت ها وتوانمنديهاي مفاخرادبي وهنري اقوام ايراني صورت گرفت .
اين گزارش حاكي است يكي ازوظايف فرهنگسراي اقوام ، معرفي و شناساندن قابليت هاي شعر و موسيقي اقوام ايراني است كه روز مذكور، شعر و موسيقي محلي آذري مورد توجه قرار گرفت .
به گفته رئيس فرهنگسراي اقوام ، فرهنگ و هنر عامه مردم بايد معرفي شود تا آداب و سنن اصيل و ريشه دار ، سينه به سينه به نسل هاي جديد منتقل گردد ، آن هم در كلانشهري مثل تهران كه نماينده كل كشور است ، كشوري كه تكثرقوميت دارد.
حسن عباسي ، تعامل مثبت بين قوميت ها را از ديگر اهداف برگزاري همايشهاي شعر و موسيقي اقوام در اين فرهنگسرا بر مي شمرد كه به صورت سلسله وار و منظم در اين فرهنگسرا برگزار مي شود.
اين همايش راس ساعت 17 با پخش سرود جمهوري اسلامي ، در ادامه آياتي از كلام الله مجيد آغاز و رضوان ابوترابي از شاعران آذري زبان اجراي برنامه را به عهده گرفت ، اودرابتدا ضمن خير مقدم گويي به حاضران به معرفي بخشهاي مختلف همايش پردخت .
در ادامه برنامه ، سازعاشق ايمران نواي سحر انگيزي را در فضاي تالار همايشهاي فرهنگسراي اقوام جاري كرد ، گويي نواهاي بكر و جادويي كوه هاي سر به فلك كشيده " ساوالان " را به اين تالار سربسته درجنوب غرب تهران بزرگ آورده بود .
شاعران آذري زبان يكي پس ازديگري براي شعر خواني دعوت مي شوند . در ميان آنها چهره هاي شاخص شعرامروز ايران نيز ديده مي شوند ، ازجمله عمران صلاحي كه چند شعرآذري و درادامه شعري فارسي خواند . شعر( صداي عاشق ) كه تقديم به عاشيق ها يا همان خواننده هاي دورگرد آذربايجان است را با هم مرور مي كنيم :
بخوان بخوان كه صداي تو بال پروازاست
بخوان كه زمزمه رودخانه راز است
بخوان بخوان كه طنين صداي غمگينت
پرنده قلل كوه هاي قفقاز است
تو با ترانه خود، گريه مي كني "عاشق"
بخوان كه با تو دل خسته ام هم آواز است
صداي ساز تو، ابري شد و به گريه نشست
چه بركه اي ست كه با سينه تو دمساز است
بخوان كه ريزش باران تلخ نغمه تو
صداي گرم تو مانند آسمان باز است؟
اسير جذبه خورشيد كيستي كه چنين
صداي گرم تو مانند آسمان باز است؟
بيا كه هر دو غريب ديار خويشتنيم
بخوان كه در دل ما درد نغمه پرداز است
عمران صلاحي در پايان اشاره مي كند كه اين شعر را در شهريور ماه 1348 در تهران سروده است. آن هم زماني كه دلش سخت براي شعر و موسيقي قوم خود (آذري زبانها) تنگ شده بود.
در ادامه دكتر حسن رياضي پيرامون شعر آذري به ايراد سخن پرداخت كه در آن به لزوم توجه به زواياي مختلف آذري اشاراتي داشت سخنراني ديگر همايش عاشق ايمران حيدري به بحث پيرامون وضعيت كنوني موسيقي محلي آذري پرداخت.
او وارد شدن ناآگاهانه به دنياي جديد مدرن را از تهديدهاي جدي موسيقي محلي آذري دانست كه گريبانگير ساير خرده فرهنگها نيز هستند.
وي در پايان خواستار توجه بيشتر مراكز فرهنگي از جمله فرهنگسراها به امر آموزش اين نوع خاص از موسيقي محل شد.
در بخش دوم شعر خواني نيز چند تن از شاعران آذري زبان به شعر خواني پرداختند. رضي پور شعرهاي متعددي به زبان آذري خواند و در پايان ترجمه يكي از شعرهايش به زبان فارسي را براي حاضران قرائت كرد.
آمده بودم
دلي را كه در ميان شاخه هاي گيلاس جا گذاشته بودم ؛
جستجو كنم
و رد پاي كودكانه ام را دنبال كنم
روي سنگفرش خانه اي كه به وسعت يك دنيا بود
اما نمي دانم
كي جاي پاي پدرانم پا گذاشته ام ...
بخش پاياني مراسم ، اجراي اركستر موسيقي آذري با رهبري " سولدوزمهدي پور" است . اجرايي كه خيلي ازحاضران درسالن از مدتها انتظار آن را مي كشيدند.
وقتي سازهاي محلي در فضاي سربسته سالن طنين انداز مي شوند. نفس ها در سينه هاي حاضران در سالن حبس مي شود. سازها جان مي گيرند و مردان و زنان غربت نشين و عاشق سرزمين مادري همراه نواي سازها به سرزمين هاي رويايي و كودكي خود سفر مي كنند.
نظر شما