خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: بیژن مقدم مدیرمسئول روزنامه جامجم، یکی از نخستین اعضای انجمن صنفی روزنامهنگاران است که چند سالی است منحل شده است. پس از انحلال این مجموعه و عزیمت برخی از اعضای هیئت مدیره این انجمن به خارج کشور و فعالیت در رسانههای بیگانه، نام انجمن صنفی خبرنگاران در اولین نشست خبری رئیسجمهور منتخب و احیای دوباره این مجموعه بر سر زبانها افتاد. مقدم در این گفتگو درخصوص وضعیت انجمن صنفی رونامه نگاران و سرنوشت آن و چرایی انحلال آن سخن گفت که در ادامه میخوانید:
جناب مقدم دغدغه اصلی شکلگیری انجمن صنفی خبرنگارن چه بود؟
این ماجرا تقریبا به دهه 70 باز میگردد که تعداد محدودتری روزنامه در سطح کشور وجود داشت. مدیران مسئول روزنامههای آن زمان هر هفته نشستی مشترک با یکدیگر داشتند که این نشستها به شکل گردشی در روزنامهها برگزار میشد. در این نشستها که مباحث مربوط به مطبوعات بررسی میشد، پیشنهاداتی برای راهاندازی یک تشکل صنفی مطرح شد.
پس از آن مباحثی در خصوص اساسنامه و پیگیری اجرایی انجمن شکل گرفت و بعد از تصویب مقدمه در آن مجموعه، نمایندگانی از طرف مدیران مسئول مطبوعات به عنوان نماینده تعیین شدند که این افراد، ستاد اولیه پیگیری امور شدند و پس از آن نوشتن اساسنامه و پیگیریهای حقوقی، تشکیلات جلسات مجمع و عضوگیری انجام شد که این مربوط به سالهای اولیه بود.
آن زمان هدف از ایجاد این انجمن روشن بود. مجموعه گستردهای مثل رسانهها و خبرنگاران و فعالان این حوزه نیازمند یک تشکل صنفی بودند که بتوانند مطالبات و خواستههای خود را از آن طریق مطرح و پیگیری کنند و احیانا آن انجمن هم پناهگاهی به اصطلاح برای حل و بیان مشکلات آنها و نسبت دادن آنها به دولت و حاکمیت بود. این هدف کلی تشکیل انجمن بود.
گویا تنظیم اساسنامه به گونهای بوده که 4 تن از 7 اعضای هیئت مؤسس، آن را تائید و امضا نکردند. ایرادات اساسنامه چه بود که آنها آن را امضاء نکردند؟
بنده در حال حاضر در این باره حضور ذهن ندارم. آقای نبوی که آن موقع یکی از اعضای هیئت موسس بودند، باید پرسید که چرا آن زمان اساسنامه امضاء نشد.
از زمان تشکیل تا انحلال انجمن صنفی روزنامه نگاران چه اقداماتی صورت گرفت و چگونه عمل شد؟
انجمن صنفی فراز و نشیبهای زیادی داشت، در حقیقت یک ظاهر و یک باطن داشت. ظاهر، فلسفه و هدف انجمن، تلاش برای انجام کارهای صنفی بود و باطن انجمن که بعدها شکل گرفت، رفتهرفته یک مسیر انحرافی را انتخاب کرد. حرکت به سمت فعالیتهای سیاسی ساختار شکنانه باعث شد که اتفاقاتی نامطلوب بر سر این انجمن بیاید.
پس از آن انجمن صنفی مجموعهای شد که تعدادی از روزنامهنگاران که به جای توجه به مسائل و مشکلات صنفی به دنبال کار و فعالیت سیاسی و فضاسازی سیاسی بودند. حمایت از مجرمان، زندانیان و افرادی که در دامن انگلیس و غرب هستند، بخشی از سیاسیکاری اانجمن بود. اعتراض تعدادی از اعضای انجمن -که کم هم نبودند- به همین مسئله بود که شما انجمن را قربانی فعالیت و اهداف سیاسی خود میکنید . ما میگفتیم شما کار سیاسی خود را در روزنامه خود انجام دهید چرا که اینجا مقرر بود که به فکر مسائل صنفی باشند که ئر نهایت نیز این اتفاق نیفتاد.
می توان گفت که اولین مشکل انجن صنفی، اساسنامه تنظیمی آن بوده است. در کنار این آقای مقدسی هم گفتهاند که مجمع عمومی اول مشکوک برگزار شده است. نظر شما چیست؟
این بحثها تقریبا با توجه به درخواستی که در نشست خبری آقای روحانی مطرح شد، بالا گرفت. در این نشست درخواست شد که دوباره همان انجمن فعال شود. این در حالی است که دلیلی برای این اقدام وجود ندارد.
گشایش دوباره انجمن صنفی مثل این میماند که شما به عنوان رئیس کلانتری محل، با یکسری تخلفات برخورد کنید و بعد رئیس کلانتری که عوض شد، متخلفان بگویند این موضوعات قبلی بیخود بود و جرم را فراموش کنیم. اما در واقعیت اینطور نیست. انجمن صنفی و حتی هر تشکلی، اساسنامهای دارد که طبق آن اساسنامه، باید براساس اهداف و برنامههایی که در آن پیشبینی شده است،حرکت کند.
طبق اساسنامه برگزاری انتخابات و اینکه چه تعداد اعضا باید در مجمع اول و دوم حضور داشته باشند، مشخص است. اگر کسی اینها را رعایت نکرد، حتما به مشکل میخورد.انجمن صنفی اما طبق اساسنامه عمل نشد.
بنده معتقدم در آن شرایط خود آقایانی که انجمن تحت نفوذشان بود، به نحوی عمل کردند که انجمن خود به خود منحل شود. آنها انجمن صنفی را لبه پرتگاه بردند وگرنه آنها اگر میخواستند انجمن سرپا باشد خیلی راحت میتوانستند براساس اساسنامه در زمان مقرر امور را انجام دهند ولی کاری کردند که طبق اساسنامه انجمن منحل شود.
بنابراین نیازی نیست که دستگاه دیگری مانند قوه قضائیه و یا وزارت کار وارد شود و اعلام کند که این انجمن منحل است؛ هر چند به این جا نیز رسید. یعنی مجبور شدند این کار را انجام دهند و موضوع را به دیوان عدالت بکشانند و رای صادر کنند زیرا نمیشد معطل ماند.زمانی که یک انجمن خود به خود منحل میشود، باید مراحلی طی شود و انجمن دیگری جایگزین آن شود تا افراد دیگری از آن صنف معطل نمانند و بروند دنبال کار خود که این اتفاق افتاد و انجمن دیگری ثبت شد.
برخی مدعی هستند که اصلاحطلبان با توافقی که در وزارت کار داشتند مشکلات قانونی خود را حل میکردند، رابطه هیئت مدیره با وزارت کار چگونه بود؟
ما از حرفهایی که بعدا زده میشد میتوانستیم این مسائل را بفهمیم. حرفهایی که زده میشد به این شکل بود که به طور مثال شما مقام مسئول در وزارت کار هستید. شما پس از بررسی نحوه برگزاری انتخابات میگویید که این انتخابات اشکال و تخلف داشته است. اما مسئولان انجمن صنفی روزنامه نگاران به شما جواب میدهند ما قبلا همین طور انتخابات را برگزار کردیم! شما هم میگوئید آنچه را که هم قبلا برگزار کردید، تخلف بوده است. این وضعیت نشان دهنده چیست؟ نشان دهنده این است که شاید وزارت کار و انجمن صنفی روزنامه نگاران به جهت همفکری با یکدیگر تفاهم کرده بودند.
زمانی که بخشی از عمر انجمن به بعد از سال 84 و آمدن دولت احمدینژاد به درازا کشید، هیات مدیره انجمن در پاسخ به تخلفات میگفتند که قبلا هم به همین روش انتخابات برگزار میکردیم.
اما پس از اینکه گفته میشود باید این کارها را بکنید تا اقداماتتان قانونی شود، آنها جواب میدادند که ما قبلا این کارها را میکردیم و قانونی بوده است.این موضوعات مربوط به گذشته است که وزارت کار چند بار آمد و جلسات را تایید نکرد، البته طبیعی بود چرا که حساب و کتاب نداشت و قانونی نبود. همان موقع نیز به جهت تخلفات و قانونی نبودن انجمن، 20 نفر از نامزدها انصراف دادندکه بنده یکی از آنها بودم.
امروز دیگر آن انجمن سالهاست که منحل شده و رفته است و یک انجمن دیگر آمده و عضوگیری کرده است که باید دولت به این انجمن که انتخابات و ساختار و اساسنامه دارد، کمک کند.
اما اینکه بیائیم انجمن صنفی قدیم که به دنبال کار سیاسی بودند را احیا کنیم، یعنی اینکه در ابتدا باید انجمن قانونی موجود که مشکلی هم ندارد را منحل کنیم و دوباره همان آدمها با سوابق سیاسی انجمن صنفی را زنده کنند. به نظر بنده این تخلف و خلاف قانون است. البته آنهایی که در انجمن صنفی هستند بهتر از ما میتوانند از حقوقشان دفاع کنند.
اعضای هیئت مدیره درباره نامهای که وزارت کار اعلام کرده است که این انجمن واجد شرایط انحلال است، گفتهاند که وزارت کار باید این امر را ثبت کند. به نظر شما نیازی به ثبت انحلال است یا طبق اساسنامه این انجمن منحل است؟
اینها مباحث حقوقی است و من حقوقدان نیستم. در مباحث حقوقی گاهی یک کلمه میتواند اتفاق جدیدی را رقم بزند. ما حقوقدان به این معنا نیستیم. ما اساسنامه را نگاه میکنیم که میگوید اگر این کارها را انجام ندهید، انجمن خود به خود منحل و باید هیئت تسویه بگذارید. اگر به این نقطه رسیدید انجمن منحل است و این را خود اساسنامه گفته است. اساسنامه نمیگوید از بیرون مجموعه برای انحلال نامه بگیرید تا ثبت شود. اساسنامه میگوید در صورت تخلف، این انجمن منحل است و باید هیئت تسویه گذاشت و اموال و ساختمان را حساب و کتاب کرد.
من میخواهم بگویم اینکه متخلفان بیایند و از بیاطلاعی رئیس جمهور منتخب سوء استفاده کنند و چیزهایی دیگر تحویل دهند، نادرست است. آنها در نشست خبری گفتند که همان انجمن را میخواهیم احیاء کنیم و ایشان که اطلاعی ندارند، میگویند انشاءالله حتما.
آقای رئیسجمهور که اطلاع ندارند آن انجمن سیاسی منحل شده و انجمن دیگری راهاندازی شده است. قانون هم میگوید هر صنف یک انجمن میتواند داشته باشد. اگر قرار به حمایت دولت جدید است، دولت باید از همین انجمن حمایت کند و افرادی هم که عضو انجمن نیستند، عضو شوند و طبق اساسنامهای که دارد کار را پیش ببرند.
برخی می گویند که آقای مزروعی که رئیس هیات مدیره انجمن بوده است، خبرنگار نبوده و کارمند وزارت نیرو بوده. آیا شما این موضوع را شنیدهاید؟
اصلا این بحث یکی دو نفر در انجمن نبوده. یکی از مشکلات انجمن در انتخابات مختلف، که در این مجموعه مانند سایر مجموعه ها کلیدی بود، تعداد اعضا و وابستگی اعضا به مطبوعات مختلف و گرایشهای مختلف بود. این به چه معنایست؟ در واقع معنای آن این است که ضوابط قانونی عضویت در انجمن روزنامهنگاران برای خبرنگاران اصولگرا روشن بود و می گفتند فردی میتواند عضو شود که مثلا 5 شرط را داشته باشد و حتماً خبرنگار باشد. اما برای نشریان همسو با خودشان این ضوابط رعایت نشد و افراد زیادی بودند که ضعیفترین پیوند با روزنامه داشتند و کارشان روزنامه نبود ولی عضو شده بودند. در این وضعیت تعداد آرای آن جریان بالا میرود و در انتخابات دست برتری دارند.
این یعنی انجمن صنفی روزنامهنگاران یک مهندسی رای کرده بود که همیشه بتواند در راس بماند. مزورعی هم میتواند یکی از آنها باشد. از این مهمتر اینکه فرض کنیم تعداد بیشتری بودند که عضو انجمن شدند که صلاحیت ابتدایی عضویت را نداشته و فقط برای بالا رفتن آمار جریان سیاسی و رای آوری آن جریان در انتخابات هیئت مدیره سیاه لشکر بودند و هر موقعی انتخابات میشد رای میدادند و میرفتند.
به عنوان آخرین سوال خاطرهای از انجمن صنفی در آن زمان به ذهن دارید؟
متاسفانه انجمن صنفی تبدیل شده بود به محل برخورد با نظام توسط افراد ضد انقلابی که الان سرنوشتشان مشخص است. البته برخی هم بودند که قابل احترام و پاک بودند ولی برخی افراد که اداره کننده و مغز متفکر انجمن بودند، ناسالم بودند. در هر صورت انجمن پایگاه حرکتهای ضد انقلابی بود و نشان داد که ما اشتباه نمیکردیم. زیرا امروز دیگر سرنوشت این افراد که الان کجا هستند و چه میکنند و چگونه حرف میزنند مشخص است. در آن دوران این افراد انجمن را اداره میکردند و صنف و کار صنفی بهانه بود.
در برخی انتخابات با کوچکترین اعتراض، افراد را از جلسه بیرون میکردند.بنده و آقایان مقدسی و مهاجری و برخی دیگر از اعضا را در انتخاباتی که در حسینه ارشاد برگزار شد، راه ندادند. همان انتخابات جزء یکی از انتخابات پر مسئله بود که معلوم نشد نماینده وزارت کار حضور داشت یا نه؟ انتخابات تایید شد یا خیر؟ کار به نقطهای رسیده بود که نماینده وزارت در انتخابات حضور نداشت معلوم نبود برگه رای از کجا آمد.
به هر صورت سرنوشت انجمن صنفی روزنامهنگاران تمام و پرونده بسته شده است. البته اگر کسی بخواهد کار حقوقی کند به ما ربطی ندارد ولی اینکه از قدرت دولت استفاده شود و بگویند که آن انجمن باشد یا خیر، قابل قبول نیست. دولت باید بررسی کند و ببیند سرنوشت آن انجمن چه بود و به کجا رسیده است که این امر از نظرما روشن است و برای ما آن انجمن کلاً منحل بوده و ادامه ندارد و انجمن دیگری که آمده و ثابت شده به جهات قانونی مشکل ندارد، باید کار را ادامه دهد و دیگران با آن مجموعه کار کنند.
نظر شما