پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۱

فضايل اخلاقي؛ كشفي يا اختراعي

فضايل اخلاقي؛ كشفي يا اختراعي

در تلقي اسلامي انسان از آغاز خلقت هر چند خليفةالله آفريده شده و قرار است جانشين خدا بر روي زمين باشد و با اتصاف به صفات خدايي چه از حيث معرفتي و چه از حيث وجودي، مظهر اوصاف خدا باشد اما در حالي كه مقام مظهريت صفات و اسماء را دارد به صورت مستقل و قائم به خود واجد هيچكدام از اين صفات نيست،

به گزارش خبرگزاری مهر، در تفكر قرون وسطی، قدرت عقلاني انسان را فقط در كشف حقايق از دين وحياني خلاصه مي كردند. در مقابل آنان متفكران دوره مدرن اوليه براي عقل انسان، بدون ارتباط با وحي، قدرت اختراع قائل شدند، اما در ديدگاه اسلامي كه انسان داراي نقش جانشيني خدا بر روي زمين است عقل هم قدرت كشف و هم قدرت اختراع مي يابد و چنانچه گفته شد كشف عقلاني مربوط به حقايق مطلق و كلي الهي از دل قرآن و سنت پيامبر، قدرت اوست و اختراع به واقعيت هاي نسبي دنيايي تعلق مي گيرد. يعني انسان مسلمان چشمش به سوي ملكوت الهي و حقايق مطلق و لايتغير الهي و دستش در كار ساختن امور متغير، ملكي و نسبي زميني است تا تبعيد گاهش را در زمين بر اساس آن حقايق ملكوتي آسماني و بهشتي بسازد و به اين ترتيب مشيت الهي را در روي زمين محقق سازد.

بنابراين انسان در مرحله كشف، نقش مجري قانون اخلاقي را دارد و در مرحله اختراع و ايجاد نقش قانون گذار اخلاقي را دارد يعني انسان به عنوان جانشين خدا بر روي زمين موظف است تا در مرحله كشف ملكوتي فضايل الهي، قوانين كلي و حقيقي را اجرا نمايد و نيز در مرحله ايجاد مُلكي و اختراع مُلكي، بر اساس آن فضايل كلي و مطلق به اختراع و ايجاد قوانيني متناسب با شرايط زماني و مكاني دست يازد.

لذا عينيت گرايي صرف، و ذهنيت گرايي صرف، هيچكدام انسان را به ارزشهاي اخلاقي واصل نمي كند بلكه بايد امر بين الامرين را در نظر داشت يعني حقايق اخلاقي الهي كلي و لايتغير، و به تعبيري مكتوب در لوح محفوظ امور عيني و حقيقي هستند كه نسبت انسان اخلاقي با آن حقايق نسبت كشف است"كشف از قرآن، سنت و سيره پيامبر و ائمه اطهار"در حالي كه امور واقع در تفاوت هاي فردي، اجتماعي، زماني و مكاني اموري نسبي و متغير هستند و لذا تواناييهاي روحي، فكري و جسماني انسان كه فراوان است مي تواند به نحوي خلاقانه، اختراعي و ايجادي به عنوان امور ميتني بر سوبژكتيو و ذهنيت انسان مورد استفاده قرار گيرد. لذا ارزشهاي اخلاقي انسان متدين و مسلمان هم عيني و هم ذهني هستند چون ذهن و عقل آدمي نيز از جنود الهي است و اگرانديشه بشري در طريق كمال باشد منافاتي با عبوديت انسان نسبت به وحي و نبوت شرع ندارد.

شايان ذكر است كه در تلقي ديني از اخلاق، انسان فقط مجري نيست بلكه با لحاظ كردن شرايط روبه تغيير و تحول و تكامل جوامع، قدرت اجتهاد به معناي عام آن دارد و در روزآمد كردن دستورات شرع، در جايگاه قانون گذاري نيز جانشين خدا مي باشد و لذا در ديدگاه اسلامي اثري از جمود و ركود نمي باشد كه علي(ع)فرمودند؛ فرزندتان را براي زمان خودشان تربيت كنيد.

انسان پس از كشف فضيلت هاي اخلاقي به عنوان صفات خداوند يعني پس از سيري كه از تعقل به تعبد و از تعبد به بهره گيري از متن وحياني و سنت نبوي و عترتش حاصل مي شود مامور مي گردد تا با پاي تعقل و تفكر بشري به خلاقيت دست زند و انديشه روبه رشد جوامع انساني را نردباني قرار دهد تا طريق پياده سازي اوصاف الهي قرار گيرد و اين صفات را در روي زمين متحقق گرداند. بنابر اين انسان پس از كشف فضايل اخلاقي در مرحله تحقق آنها از خلاقيت عقلاني جامعه بشري مدد مي جويد و عقل را به عنوان جنود رحماني به استخدام تحقق صفات خداوند بر روي زمين در مي آورد و به اين ترتيب عقلي متقدم بر تعبد و عقلي متاخر از تعبد در تحقق فضايل اخلاقي ملحوظ مي باشد كه كار عقل متقدم بر تعبد كشف، و كار عقل متاخر از تعبد اختراع مي باشد و اين در حالي است كه ارزشهاي بر آمده از خلاقيت تعقل انسان متعبد، از محدوده فضايل مطلق الهي بيرون نمي رود.

بنابر اين انسان به عنوان جانشين خداوند صفات اخلاقيش را از خيرمطلق به وديعه گرفت و از جمله اين صفات، خالقيت است زيرا خداوند با دميدن روح خود در انسان استعداد خلاقيت را نيز به او عطا فرمود. در تلقي اسلامي انسان از آغاز خلقت هر چند خليفةالله آفريده شده و قرار است جانشين خدا بر روي زمين باشد و با اتصاف به صفات خدايي چه از حيث معرفتي و چه از حيث وجودي، مظهر اوصاف خدا از جمله عالميت، رحمت، مالكيت، خالقيت و صورت بخشي باشد اما در حالي كه مقام مظهريت اين صفات و اسماء را دارد به صورت مستقل و قائم به خود واجد هيچكدام از اين صفات نيست، زيرا به محض احساس استقلال، خوي شيطاني تعزِّز و تكبر در او راه پيدا كرده است.

فرد متخلق به اخلاق اسلامي همواره خود را روزي خور نعمت هاي مادي و معنوي خداوند مي داند و قادر به قدرت خدا، خالق به خلاقيت خدا و عالم به عليم بودن خدا تلقي مي كند و لذا در حالي كه خود را با چشمه لايزال كمال مربوط مي داند اما هيچ استقلالي براي خود قائل نيست و اگر حاكميت سليمان را بر تمامي قوانين پيدا كند و همه جن و انس به تسخير وي درآيند زبان حالش جز اين نيست كه"هذا من فضل ربي"(سوره نمل، آيه 40)

کد خبر 2100351

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha