پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۵

ناصر فکوهی در گفتگو با مهر:

محیط آشوب زده و فاسد اندیشه تأثیرگذار تولید نمی‌کند/ نسبت فرهنگ و رشد تفکر فلسفی

محیط آشوب زده و فاسد اندیشه تأثیرگذار تولید نمی‌کند/ نسبت فرهنگ و رشد تفکر فلسفی

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه رشد فلسفه در کشورهایی انجام می گیرد که توانسته اند آسیبهایی مثل فقر، استبداد و فساد را تا حد زیادی کنترل و مهار کنند، گفت: در یک محیط آشوب زده، فاسد و پر تنش نمی توان شاهد شکل گیری و به خصوص رشد اندیشه ها و افکار فلسفی تاثیرگذار باشیم.

دکتر ناصر فکوهی درباره نسبت میان فرهنگ با تفکر فلسفی به خبرنگار مهر گفت: هر اندازه ما در گستره زبانی، دانش و شناخت در زبانها و فرهنگهای مختلف بیشتر پیش رفته و دایره های بزرگتری را به وجود آوریم، به همان میزان به اندیشه‌های فلسفی پیچیده تر، نظام‌مندتر و زبانهایی قدرتمندتر به مراتب بیشتر نیازمند خواهیم بود تا بتوانند چنین دانش و شناختی را مدیریت کرده و آنها را از شکل دسترسی بالقوه برای ما به صورت بالفعل در بیاورند.

مدیر وبگاه انسانشناسی و فرهنگ درباره اینکه در چه فرهنگی شاهد رشد و نمو فلسفه و شکوفایی آن خواهیم بود، یادآور شد: اگر مبنای خود را گذشته های تاریخی قرار دهیم برای این امر نیاز به فضای باز یا نسبتا باز و نبود دغدغه در نیازهای ابتدایی بیولوژیک وجود دارد. به نظر می رسد انسانهایی که دغدغه زنده ماندن و نمردن از گرسنگی را داشته باشند، نمی توانند اندیشه های فلسفی خلاقی به وجود بیاورند. همین طور بعید به نظر می رسد که خلاقیت و شکوفایی فلسفی بتواند در شرایط بی ثباتی، جنگهای طولانی، تنشهای خشونت آمیز،  ترس از زور، دیکتاتوری، استبداد و نبود امکان عملی تعامل با دیگران قابل تصور باشد.

وی با بیان یک مثال صحبتهای خود را ادامه داد: اگر دوره قرون وسطا یعنی تقریبا از قرن هفتم تا قرن چهاردهم دو حوزه مسیحی و اسلامی را با یکدیگر مقایسه کنیم، متوجه می شویم که شرایط سخت پهنه مسیحی طوری بود که باعث می شد شکوفایی فلسفی بسیار کمتری نسبت به پهنه اسلامی داشته باشد. شرایطی که پس از یک زمان معکوس شد. امروز نیز می بینیم که رشد فلسفه در کشورهایی انجام می گیرد که توانسته اند آسیبهایی مثل فقر، استبداد و فساد را تا حد زیادی کنترل و مهار کنند چراکه در یک محیط آشوب زده، فاسد، پر ترس و اضطراب و پر تنش نمی توان شاهد شکل گیری و به خصوص رشد اندیشه ها و افکار فلسفی تاثیر گزار باشیم.

این انسانشناس، نویسنده و مترجم ایرانی در پاسخ به این سوال که چرا فرهنگ جامعه ما نتوانست شکوه فلسفی دوران گذشته خود را به زمان حال منتقل کند؟ این طور پاسخ داد: ابتدا باید آن «شکوه» مفروض را نشان دهیم و دقیقا بگوییم که چه زمانی با چنین امری روبرو بوده ایم و چرا؟ چنین کاری البته زحمت بسیار زیادی دارد. برای مثال اگر کسی معتقد به وجود یک سنت فکری بزرگ پیش از اسلام هست، باید با اسناد و مدارکی که اغلب به ده ها زبان غیر ایرانی و کمتر به زبان  ایرانی، وجود دارند، موقعیت آن دوره ها را با دقت موشکافی کرده و بتواند آن موقعیت را با دوره طلایی یونان و در واقع آتن مقایسه کند. ما از دوره ای طلایی در اندیشه اسلامی پس از اسلام در سنت فلسفی و فکری دفاع می کنیم، پس از روشن شدن این موضوع باید بگوییم چرا در حال حاضر معتقدیم چنین وضعیتی نداریم. البته در سطح شعار و ساختارهای اسطوره ای و متون پر احساس ملی گرایانه، قوم گرایانه یا ایدئولوژیک بسیار چنین کارهایی را می بینیم اما متاسفانه این گونه گفتمانها فقط مصرف شخصی برای کسانی دارد که آنها را بیان می کنند.  

وی ادامه داد: مثالی بزنم از کسانی که از «شکوه فلسفی» سخن می گویند یا آنها که مخالف وجود آن هستند، صرفا می بینیم که از یک طرف تایید است و از یک طرف تکذیب با اتکا به ابزارهای استدلالی و  نظری، اما هیچ یک از طرفین به سمت انجام فعالیتهای دقیق علمی مثل  انتشار متون ویرایش شده و انتقادی دوره های مزبور نمی روند، زیرا این کار بسیار سخت است و از هر کسی بر نمی آید. ما از  دورانهای طلایی گذشته بسیار صحبت می کنیم اما هنوز چندان مجموعه و حتی تعداد اندکی متون دقیق و ویرایش شده علمی (بر خلاف زبانهایی چون انگلیسی و فرانسه) از اصلی ترین نوشته های کلاسیک خود مثلا متون پهلوی میانی یا متون دوران اسلامی نداریم. هنوز بهترین ویراست های ابن خلدون، بیرونی و ... را نه در فارسی  بلکه در زبانهای انگلیسی و فرانسه پیدا می کنیم. برخی از درخشان ترین استعدادهای علمی و هنری ما هنوز متوجه آن نیستند که نوشتن به زبان انگلیسی یا فرانسه خدمت به علم جهانی نیست، بلکه خدمت به این زبانها و حوزه شناختی آنها است، پرسش من آن است که اگر هزار سال پیش فردوسی چنین گونه تفکری داشت و گمان می برد که بهتر است برای حفظ اسطوره های ایرانی از زبان میانجی آن دوران یعنی عربی استفاده کند و نه فارسی، آن هم فارسی ای که خود او با منظومه بزرگش می سازد و تحکیم می کند، ما امروز با چه زبان الکنی صحبت می کردیم؟

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: نگاه ما به گذشته، حال و آینده حتی اغلب وقتی از پهنه سرزمینی ایران خارج می شویم و درون سنتهای آکادمیک دیگر قرار می گیریم، نگاهی یا حسرت بار است، یا  سرشار از تحقیر نسبت به خود یا آکنده از خود شیفتگی و اغلب نگاهی خطی و ساده گرایانه نسبت به مفاهیم فرهنگی. برای مثال همین اهمیت اندکی است که به زبان می دهیم در حالی که امروز دیگر هیچ متفکری را پیدا نمی کنیم که بر اهمیت محوری زبان برای اندیشیدن و خلاقیت فکر نکند. ما بیشتر به فکر نوعی جهانی شدن خیالین هستیم در حالی که جهان در حال دستکاری اندیشه ها و شیوه های زیست ما حتی زیست فکری ما است  به صورتی که نهایتا در ابتدای قرن بیستم به همان نتیجه ای برسیم که در ابتدای قرن گذشته عقب افتاده ترین حاکمانمان می اندیشیدند: «قبله عالم و آدم بودن». با این تفکر شکی نداشته باشیم که پیشرفتی در کار نخواهد بود و  آینده ما، گذشته ای خیالی بیش نخواهد بود که آن را هم خودمان «طلایی» کرده ایم.   

دانشیار گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درک «خود» و «دیگری» و درک «جهان» را راهکارهای رسیدن به خلاقیت  فلسفی در جهان امروز دانست و گفت: این درک نیاز به آن دارد که قدم به قدم پیش برویم. این قدمها دو جنبه اساسی را دائماً به ما تحمیل می کند: نخست ایجاد شرایط مادی نسبتا مساعد (نبود نیازهای بیولوژیک سخت و  تهیدهای  بلافصلی که بیولوژی را از کار بیاندازد) و سپس گریز از  اشکال انحراف و تخریب اندیشه همچون خودشیفتگی، اسطوره سازی از خود یا دیگران،  فرو رفتن در خوابهایی که نظام زبان شناختی برای ما ممکن کرده و نظام تصویری و بازنمایی های مدرن آنها را تسهیل کرده است.

وی افزود: به عبارت دیگر و  در یک کلام گریز از  زمان پریشی(anachronism) یا  نفهمیدن رابطه دقیق و غیر قابل تکراری که میان  واحدهای زمانی/ مکانی متفاوت در یک  زمان یا زمانهای مختلف در یک فرهنگ یا فرهنگهای مختلف است. تنها با چنین رویکردی که رویکردی انتقادی و بازتابنده (reflexivity) نسبت به خود  و دیگری است، می توان انتظار داشت که بتوانیم پیشرفتی در اندیشه فلسفی را ببینیم.

دانشیار گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: در حال حاضر جهان با بحران بزرگی روبرو است زیرا ساختارهای انقلاب اطلاعاتی، نیاز به ایجاد و روابط کاملا متفاوت با زمان و مکان، اشکال متفاوتی از تولید و انباشت و توزیع ثروت و دانش و... دارند، اما قدرتمندان جهان هنوز به حفظ روابط و ساختارهایی تمایل دارند که بیش از پنجاه سال پیش پس از جنگ جهانی دوم  ایجاد شده اند و همین سبب بحرانی گسترده و خشونت آمیز در همه جا شده است که جهان را به سوی یک آنومی عمومی می برد که می تواند عواقب بسیار خطرناکی داشته باشد.

فکوهی ادامه داد: امروزه شاهد هستیم که اندیشمندان بزرگ در سطح جهان به صورتی جدی از «نابودی گونه انسانی» سخن می گویند  و آن را دیگر امری خیالی تصور نمی کنند. در این شرایط روشن است که انتظار بر آمدن اندیشه های فکری و فلسفی عمیق و  تاثیرگذار تا حدی خیالین است و بیشتر باید در انتظار جریانهای فکری بنیادگرایانه و رادیکال و  افراطی باشیم که تلاش می کنند با تقلیل گرایی های گوناگون سیاسی،  ملی، قومی، مذهبی، سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی، مسائل را کاملا تحت کنترل  و آینده را روشن نشان دهند، در حالی که نه شواهد و وقایع چنین چیزی را نشان می دهند و نه استدلالهای نظری و فلسفی عمیقی که می توان نسبت به جهان و  تحول متاخر آن داشت.

مدیر وبگاه انسانشناسی و فرهنگ درباره نقاط قوت و ضعف تفکر فلسفی که می تواند مبنای حرکت باشد، گفت: مهمترین نقطه قوت ما در تنوع بسیار بالایی است که در فرهنگمان داریم و ثبات سیاسی نسبتا بالایی که در طول تاریخ از آن برخوردار بوده ایم. ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که بر روی پهنه ای قرار دارد که سه هزار سال پیش نیز در همان جا قرار داشت و مرزهایی دارد که کمابیش با مرزهای تاریخی اش انطباق دارند؛ از معدود کشورهایی هستیم که دست کم در  نقاط مرکزی و به صورت رسمی، زبانی چند هزار ساله دارد که توانسته است در عین حفظ ریشه ها با  دنیای مدرن نیز انطباق پیدا کند. یکی از معدود کشورهایی که در آنها ده ها زبان، صدها گویش و هزاران فرهنگ محلی و قومی و منطقه ای و شهری و سبک های زندگی متفاوت وجود دارد و همه اینها همچنان به زندگی در کنار یکدیگر ادامه می دهند.

وی افزود: شکی نیست که جامعه ما با مشکلات بیشماری روبرو است که اصل تجربه دردناک ساخت مدرنیته خود حفظ استقلالش بوده است، ما در طول یک قرن دو انقلاب بزرگ، یک جنگ بزرگ و حوادث بیشمار دیگری از جمله یک کودتای تعیین کننده که مسیر تاریخ ایران را تغییر داد، تجربه کرده ایم. صدها هزار نفر از جوانان ما شهید شده اند و بهای سنگینی برای استقلال خود پرداخت کرده ایم. امروز نیز در حال پرداخت بهایی سنگینی هستیم تا فرهنگ خود را آن طور که هست در تنوع و  گوناگونی و خلاقیتش  با تمام اقوام و زبانهایش در جهان کنونی حفظ کنیم و این کار ساده ای نیست زیرا از یک سو شویبنیسم های ملی گرای باستان گرا و عقب مانده وارد گود شده اند که از آرمان هایی روی مدل اروپایی  فلسفه دولت ملی سخن می گویند (که ما تقریبا هر گز آن را تجربه نکرده ایم) و از طرف دیگر شووینیست های قوم‌گرا که در خیالات خود در پی ساختن و پرداختن دولتهای ملی کوچکی هستند آن هم در جهانی که مفهوم دولت ملی در حال پشت سر گذشته شدن است.

فکوهی ادامه داد: موقعیت ما بسیار خطرناک است، زیرا این گروه ها  نه فقط از مردم عادی بلکه بسیار بیشتر از نخبگانی تشکیل شده اند که چندان متوجه خطر به کار بردن شعارها و سخنان بی پایه خود نیستند. اما در در رابطه با رشد فلسفه مشخص است، ما نتوانیم نخبگان خود را نسبت به مسئولیت بزرگشان در انتقاد دائم از خود و  پرهیز از خود شیفتگی و خود بزرگ بینی و  عدم تمایل به جهانی شدنی که در حال حاضر نمی تواند در چشم انداز ما باشد، باز داریم و از اینرو نخواهیم توانست به رشد و خلاقیتی مناسب خود برسیم.

دانشیار گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ادامه داد: وقتی کسی می خواهد ورزشی را آغاز کند، اگر به جای تلاش برای بهبود قدم به قدم خود  با توجه به توانایی های واقعی خود  تمرین را شروع کند و به ذهنش خطور کند که او «ذاتا» قهرمانی جهانی است که فقط باید «کشف» شود و یکباره به طرف تمرین بازیهای المپیک برود، خودش را با خطر سکته قلبی روبرو خواهد کرد. اما نباید از آن سوی بام هم افتاد و مثل برخی از روشنفکران ایرانی در ایران یا خارج از ایران خود را تافته جدا بافته ای از دیگران دانست و دائما به دیگران درس داد که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است و درباره همه قضاوت کرد و خود را جدا از این فرهنگ دانست. همه ما کمابیش در یک موقعیت هستیم و تنها با اعتماد نسبت به یکدیگر و بها دادن به نظرات کار جمعی و دست برداشتن از خیال پردازی و خود شیفتگی یا تحقیر دیگران ممکن است راهی برای بهتر شدن وضعیت خویش بیابیم.

.............

گفتگو از محبوبه ذالیانی

کد خبر 2101828

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha