پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۹ مرداد ۱۳۹۲، ۱۴:۱۶

نگاهي عارفانه به فلسفه عيد فطر

نگاهي عارفانه به فلسفه عيد فطر

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: در رابطه با عيد فطر از زواياي متفاوتي مي‌توان صحبت كرد. اما در اين یادداشت سعي بر اين است كه از ديدگاه عرفا اين موضوع را بررسي كنيم. به بياني مي‌خواهيم بدانيم يك عارف كه نگاه متفاوتي نسبت به عوام دارد چگونه به عيد فطر مي‌نگرد.

آنچه در ادامه می آید یادداشتی است که دكتر بخشعلي قنبري استاديار دانشگاه آزاد اسلامي تهران مرکزی و پژوهشگر اديان و عرفان به مناسب عید فطر در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

بديهي است كه عيد فطر تابع نگاه ما به روزه است؛ چرا كه اگر كسي روزه نگيرد عيد فطر برايش معنايي ندارد. بنابراين در وهله نخست بايد ديد كه شخص با چه انگيزه‌اي روزه گرفته است. اگر اعتقاد ما اين باشد كه روزه مي‌گيريم تا به ثواب برسيم، روزه را تكليف و باري بر دوش خود مي‌دانيم. در اينصورت فطر براي ما خوشايند مي‌شود؛ چرا كه اين تكلف و رياضت به اتمام مي‌رسد. به تعبير برخي از عوام به مدت يازده ماه از اين تكلف خلاص شده‌ايم. اما اگر اين‌گونه به روزه نگاه نكنيم و نيت ما از روزه گرفتن اين باشد كه زمينه‌اي فراهم سازيم تا به خدا برسيم (و نه حتا به بهشت او) افطار و همچنين عيد فطر ما متفاوت خواهد بود. به همين دليل در تعريف فطر و فطور (كه مصدرهاي سماعی ف.ط.ر است) گفته‌اند كه فطور در لغت به معني "گشودن" يا "بازكردن" است؛ اما در اصطلاح عرفاني معتقدند كه فطر عبارت است از تميز فرد از حق( نک: گوهرین ذیل کلمه فطور). یعنی روزه دار عارف با اتمام ماه مبارک به قوه فرقان و تمیز دست می یابد چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم مي‌فرمايد:‌ "إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً ( انفال/29)؛ يعني اگر تقوا پیشه كنيد خداوند به شما قوه تميز مي‌دهد.
 
تميز حق از خلق و كشف حقيقت

يكي از مصاديق تقوا "روزه" است؛ لذا عارف با روزه گرفتن مي‌خواهد زمينه‌اي را به‌وجود آورد تا به عيد فطر برسد. چرا كه در عيد فطر تميز حاصل مي‌شود؛ در اين‌جا عرفا خلق و حق را از يكديگر جدا مي‌كنند؛ يعني بين عارف و عامي كاملاً تفاوت ايجاد مي‌شود. عرفا ادعايشان اين است كه ما يك ماه روزه مي‌گيريم براي اينكه به آن "تميز" برسيم تا حق را از خلق تشخيص دهيم و در داوري‌هاي خود اشتباه نكنيم. از سويي آنان معتقدند كه روزه‌داري چشم باز كردن به حقيقت موجودات است.

در نتيجه مي‌توان گفت دو نوع روزه داريم كه يكي "روزه جسد" است و ديگري "روزه دل". روزه دل براي آن است كه دل انسان در هيچ شرايطي وسوسه گناه نكند. طبيعتاً عيد فطر نيز براي فردي كه اين روزه را مي‌گيرد متفاوت خواهد بود.  

عارف كه در جهت كشف حقيقت تلاش مي‌كند هدفش از روزه گرفتن اين است كه هنگامي كه به جهان نگاه مي‌كند فقط خدا را ببيند و در روز عيد فطر به وصال نايل شود. او به مدت يك‌ماه با خدا ارتباط برقرار مي‌كند تا اينكه روز عيد فطر فرا رسد. اگر در روز عيد خداوند را ديد و احساس كرد كه در كنارش نشسته و با او حرف مي‌زند در اين صورت روزه او مورد قبول است و آن روز برايش عيد است؛ اما اگر اين اتفاق نيفتد و خداوند را در كنارش احساس نكند روزه او تمام نشده است چرا كه به هدفش نايل نگشته است. فروغي بسطامي مي‌گويد: گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند/ گول نعمت را مخور مشغول صاحب‌خانه باش.

لذا در انديشه عرفا، غذا و عيد فطر تنها بهانه است؛ بهانه‌اي براي ديدار. حال مسئله اين است كه آيا اين ديدار هميشگي خواهد شد يا نه؟

مولوي مي‌گويد:

طواف حاجیان دارم بگرد یار می‌گردم/ نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می‌گردم  

مثال باغبانانم نهاده بیل بر گردن/ برای خوشه خرما به گرد خار می‌گردم

همچنين مي‌گويد:

بهانه کرده‌ام نان را ولیکن مست خبازم/ نه بر دینار می‌گردم که بر دیدار می‌گردم

بنابراين نگاه عرفا به عيد فطر متفاوت است و همو در جای دیگر مي‌گويد: تا سقاهم‌ ربهم‌ آمد خطاب‌/ تشنه‌ باش‌ الله‌ اعلم‌ بالصواب‌؛ یعنی گرسنگی و تشنگی کشیدن در انسان عطش به وجود می آورد تا خداوند غذا و آب معنوی را نثارش کند وگرنه کسی که سیر و سیراب است از خوردن و آشامیدن هیچ لذتی نمی برد چه بسا به درد و رنج نیز مبتلا بگردد.

وحدت مسلمانان در روز عيد

همچنان كه اعمال ديني مسلمانان وحدت بخش است، عيد فطر نيز همين‌گونه است. در اين روز همه مسلمانان از اين‌كه يك رياضتي را پشت سر گذاشته‌اند احساس رضايت و موفقيت مي‌كنند؛ البته وحدت ديگري نيز وجود دارد كه وحدت عرفاني است. اگر مسلمانان روزه واقعي گرفته باشند، پس از عيد فطر نبايد با يكديگر اختلاف داشته باشند؛ چرا كه اختلاف از منيت حاصل مي‌شود. زماني كه منِ خود را برتر از طرف مقابل بدانم به طور ناخواسته اختلاف ايجاد مي‌شود. بنابراين يكي از نتايج روزه "خودشكني" است.

مولوي در اين رابطه مي‌گويد:

بیخود شده‌ام لیکن بیخودتر از این خواهم/ با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم
من تاج نمی‌خواهم من تخت نمی‌خواهم/ در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم

مگر نه اين است كه تمامي اختلافات بر سر تاج و تخت است؛ اما آن كسي كه وارد عيد فطر مي‌شود تاج و تخت نمي‌خواهد:

آن یار نکوی من بگرفت گلوی من/ گفتا که چه می‌خواهی گفتم که همین خواهم

در نتيجه با خدا زيستن تفرقه بوجود نمي‌آورد و منجر به وحدت مي‌شود؛ زيرا هميشه خودمان را كمتر از آنچه هستيم احساس مي‌كنيم. زيستن با خدا موجب مي‌شود كه ظرفيت انسان بيشتر شده عارف سختي‌ها را  بپذيرد. دراين‌باره در اشعار مولوي مي‌خوانيم:
 
یک لحظه داغم می‌کشی یک دم به باغم می‌کشی/پیش چراغم می‌کشی تا وا شود چشمان من

همچنين آمده است:

هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم/ چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

عارف به نگاهی از سوی محبوب جان می دهد چه رسد به اینکه یار او را بپسندد و در کنارش نهد.

کد خبر 2112971

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha