به گزارش خبرگزاری مهر، زيبايي و زشتي اخلاقي از زيبايي و زشتي خَلق جدا نيست. هر زيبايي اخلاقي متكي بر واقعيت زيبايي خَلق است و اما زشتي اخلاقي بر محدوديت و آنچه خارج از مرز و مرتبه وجودي خَلق است، تکیه دارد نه بر واقعيت موجود درآن.
زيبايي اخلاقي به زيبايي در صفات و زيبايي در عمل تقسيم مي شود. زيبايي در هر دو قسم وابسته به ارزش وجودي آنهاست. آن چنانكه زيبايي آفرينش انسان و هر موجودي وابسته به ارزش وجودي اوست. زيرا خارج از مرز هستي همانگونه كه ظهور و واقعيت نيست، زيبايي هم نيست، و زشتي همان نبود زيبايي است، چنانكه جهل چيزي جز نبود علم نيست.
طبق برهان توحيد تمام ظهور واقعيت ها از وجود مطلق صادر شده و مي شود و تمام زيبايي در مرحله خَلق ناشي از ذات جميل اوست. به جهت جدا ناپذيري خُلق از خَلق و هماهنگي خُلق با خَلق، زيبايي هاي اخلاقي از صفات و اسما حسنا و نيكوي او جوشش مي گيرد و روح و قلب مومن را مزين مي كند. زيبايي اعمال انسان در اين است كه رنگ چنين صفاتي را داشته باشد و كنه اين زيبايي براي آدميان ناشناخته است مگر آنگاه كه خود به درك شهودي آن نايل گردند و به عبارت ديگر آنها را حاضر در نفس خويش ببينند چه بسيار اعمالي كه از جنبه كميت و كيفيت ظاهري مساوي هستند، اما زيبايي اخلاقي آنها با هم تفاوت بسياري داشته باشد و چه بسا عملي، زشتي اخلاقي را در بر داشته باشد و لكن افراد ظاهربين آن را مساوي با عملي مي بينند كه داراي زيبايي اخلاقي است و به همين جهت است كه قدر و ارزش انسان كامل و مومن بر مردم پنهان بوده و مردم به ارزش عالي آنان آگاه نيستند. امام صادق(ع) می فرماید: خلايق همان گونه كه بر شناخت و معرفت حقيقت صفات خداوند، كنه صفات رسول خدا(ص) و صفات امام قدرت و توانايي ندارند قادر برآگاهي به جوهر صفات مومن نيستند.
آنچه در دنيا ظهور فعلي دارد ظواهري از اعمال اخلاقي است و صفات اخلاقي نيز در اعمال اخلاقي آشكار مي شوند، اما نه به صورت تفصيل و روشن به نحوي كه با مشاهده عمل اخلاقي ذهن با سرعت به وجود صفت اخلاقي مناسب با آن عمل انتقال پيدا كند.
اعمال اخلاقي يا ظهوري آشكار در زشتي دارند مانند دزدي، زبان به غيبت،تهمت و فحش گشودن و....شكي نيست كه چنين عملي ناشي از صفت رذيلت و نشان دهنده صفت زشت اخلاقي است.
قسمي از اعمال اخلاقي هستند كه ظهور در زيبايي دارند و لكن دلالت كننده نيستند به اين كه مبدا و منشا آنها چه صفتي است.ممكن است ناشي از صفت رذيلت باشد و يا ناشي از صفت فضيلت و زيبا. فردي ثروتي را به جامعه مي بخشد و انفاق مي كند. نفس عمل زيباست و مردم به لحاظ همين زيبايي ظاهري حكم به سخاوت شخص كرده و او را مي ستايند در صورتي كه ممكن است علت و مبدا اين عمل اخلاقي سخاوت و انسان دوستي او نباشد. لكن شهرت طلبي، استثمار و به استخدام درآوردن مردم درخواست هاي شهواني سبب انفاق مال و ثروت شده باشد كه صفاتي زشت هستند چنانچه مردم از منشا عمل آگاه باشند شخص را نه تنها بر عمل انفاق نمي ستايند بلكه او را مذمت مي كنند به همين جهت است كه بر اساس ظواهر اعمال نمي توان قضاوت به زشتي و زيبايي خُلق فاعل و انجام دهنده آن كرد، بايد بنگريم منشا و مبدا آن عمل چيست و چه چيز سبب و علت انجام آن شده است.
به هر حال زيبايي باطني اعمال اخلاقي قسم دوم وابسته به صفات اخلاقي اي مي باشد كه ناشي از واقعيت وجودي و آفرينش انسان باشد. به عنوان مثال از جمله واقعيات وجودي انسان وابستگي است. وابستگي انسان به خدا امري جبري است و عين وجود و خَلق انسان است و ارزش وجودي انسان معلول همين وابستگي مي باشد. هماهنگي بين خُلق و خَلق اقتضا مي كند كه در صفات كمال كه داراي ارزش وجودي هستند به خدا وابسته باشد و اين بهترين معيار براي حسن و زيبايي صفت است. هر صفت اخلاقي كه سبب وابستگي خُلقي انسان به خدا شود، خوب و جميل است. كرامت، شرافت، عزت، مدارا، صبر، ايمان، گذشت، صداقت و.. از جمله صفاتي هستند كه سبب وابستگي خُلقي به خداوند مي شوند و به همين جهت اين صفات حسن ذاتي دارند و چنانچه عملي كه ظاهرش كرامت شرافت و صداقت و... است از متن و حقيقت آن صفات ناشي شود از باطني زيبا برخوردار خواهد بود و چنين عملي وابستگي خُلقي به خداوند دارد خواه صاحب عمل توجه داشته باشد يا نداشته باشد و اگر اعمالي كه ظاهرش شرافت، عزت و تواضع و ...است ولي منشا نفاق، شهرت طلبي، مكر و...داشته باشد از باطني زشت برخوردار است و توجه و عدم توجه شخص دخالتي درآن ندارد.
نظر شما