به گزارش خبرگزاری مهر، ظلم در لغت به معنای ستم و آزار آمده است. اصل آن به معنای ناقص کردن و کم کردن حق و یا گذاشتن شی در غیر موضع خود است. بنابراین آزار رساندن به دیگران و حق دیگران را پایمال کردن از مصادیق آشکار و بارز ظلم است. ظلم از اعظم گناهان است. بلکه با کمی دقت و تحلیل عقلی باید گفت زشتی گناهان دیگر هم به مقدار ظلمی است که در آنهاست. در واقع ظلم خروج از عدالت و حد وسط است و عدل نیز دادن حق هر صاحب حق است و دوام و بقای حیات به عدل است. حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید: "بالعدل قامت السموات والارض»".
یکی از فلسفه بعثت انبیاء در سوره مبارکه حدید آیه 25 برقراری قسط بیان شده است: "همانا ما پیغمبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند و آهن را که در آن هم سختی و کارزار و هم منافع بسیار بر مردم است نیز برای حفظ عدالت آفریدیم تا معلوم شود که خداوند رسلش را با ایمان قلبی یاری خواهد کرد که خدا بسیار قوی و مقتدر است".
ظالمان، بیدادگران و ستمگران از فلاح و رستگاری و سعادت بی بهره اند و نصیبی نخواهد برد و در گروه شقاوتمندان و تیره بختان قرار خواهند گرفت، بنابراین واژه "ظلم" چنان مفهومی جامعی دارد که هرگونه نگاه و فسادی را در بر می گیرد. هر نوع ستم و ظلم از سوی ستمگران، برای آنان اثر وضعی به جا خواهد گذاشت، اثر وضعی ظلم در دنیا این است که سرانجام انسان ستمگر و ظالم، در دنیا به نابودی و بدبختی خواهد رسید و در آخرت نیز هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید. بلکه او در دوزخ ابدی گرفتار خواهد شد. از نظر قرآن هر کسی که به نفس خود یا به غیر ظلم کند ظالم است. در عرف، ظلم به غیر و کسی را که به حقوق مردم تجاوز می کند می گوییم "ظالم"، ولی ظلم در قرآن مجید اعم است از کسی که ظلمش به غیر و یا خود و یا حق الله باشد و بزرگترین ظلم شرک به خداست.
بر اساس خطبه 176 امام علی (ع) در نهج البلاغه ستم بر سه گونه است:
- ستمی که نابخشودنی است.
- ستمی که بازخواست شود
- ستمی که بخشیده شود.
ستمی که نابخشودنی است شرک به خدا است. خدای متعال می فرماید: "خداوند گناه شرک به خودش را نمی آمرزد". (سوره ی مبارکه نساء آیه 48) ستمی که بخشوده می شود ظلم کردن بنده در حق خویش است، به هنگام ارتکاب برخی از گناهان کوچک و اما ستمی که از آن بازخواست شود ظلم کردن بعضی از بندگان بر بعضی دیگر است. قصاص در قیامت سخت است.
بدترین ظلم ها، ظلم به ضعیف است. فرق نمی کند، چه در روابط خانوادگی و چه در روابط اجتماعی، بدین معنا که در کانون خانواده نباید احترام بر مبنای ترس باشد و انجام تکالیف بر محور آگاهی و مسئولیت پذیری صورت نگیرد، بلکه ناشی از ترس از اقتدار بزرگترها باشد، همیشه کوچکترها از اعمال قدرت بزرگترها در ترس و اضطراب باشند و بزرگترها مطیع محض بودن ضعفا و کوچکتر را بدون درک از وظایف آن را اقتدار مدیریتی تلقی کرده و خود را با جربزه بدانند و یا در روابط اجتماعی تحت هر عنوانی از موقعیت خودش سوء استفاده کرده و به زیردستان یا ارباب رجوع ظلم کند و به تدریج اهداف سازمانی را فدای منافع شخصی و ارضای قدرت و جاه طلبی نماید. بنابراین چه محیط خانواده باشد و یا محیط اداری و...
در صورت فقدان درک و اقدام متقابل و وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری، حاکمیت جبر و زور و ظلم و اقتدار و توسل به قوه قهریه سبب می شود آن جامعه بی روح و زوال پذیر باشد.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید ملک و فرمانروایی با کفر قابل بقاست، ولی با ظلم قابل بقا نیست. پس اگر ما دو جمعیت داشته باشیم، یک جمعیت مسلمان ولی نسبت به همدیگر ظالم باشند و جمعیت دیگر کافر، اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند، از نظر دنیوی جامعه کافرانی که اهل عدالتند پایدارتر است.
تاریخ بارها و بارها این حقیقت را اثبات کرده که دنیا ممکن است با کفر ادامه یابد، اما با ظلم قابل دوام نیست. از این رو قرآن به ظالمان هشدارهایی می دهد:
- افرادی که ظلم می کنند خدا لطفش را از آنان برمی دارد، هدایتشان نمی کند و آنان راه هدایت و حق را به سبب آنکه اسبابش را از دست داده اند پیدا نمی کنند. (سوره مبارکه بقره، آیه 258)
- افرادی که ظلم می کنند، رستگار نمی شوند. (سوره مبارکه انعام آیه 21)
- برای ظالمان روز قیامت شفیع و دلسوزی نیست. ( سوره مبارکه غافر آیه 11)
ظالمان نباید نسبت به نتیجه ظلمشان خوشحال باشند از اینکه احتکار کردند، گران فروشی و یا کم فروشی کردند و... باعث خواهد شد که از طریق دیگر به اشکال مختلف آن ظلم ها به خودشان برگردد. ظلم به هر شکل و نوعی مذموم است، زیرا جزای تکوینی ظلم موجب تخریب قلوب می شود، دل رحیم را قسی می کند و فرد، سنگدل می شود. ظلم روح پاک را آلوده می کند و از بین می برد. امام سجاد(ع) می فرماید: اگر کسی به مسلمان و برادر دینی خود ظلم بکند، از مدار ما اهل بیت(ع) خارج می شود.
نظر شما