به گزارش خبرنگار مهر، مادر گرامي "سيد کاظم موسوی"، نهايت سعي خود را در پرورش فرزند خود داشت، پدر بزرگوارش نيز در مراقبت و تربيت اين کودک بسيار دقيق و دورانديش بود. وي فرزندش را از سن شش سالگي به مکتبخانه محل سپرد. در مکتبخانه، از همان دوران کودکي نشانههاي بزرگي در او پيدا بود، نظم، پاکيزگي و هوش سرشار وي آينده روشني را برايش نويد ميداد.
13 سالگی آغاز کسب علم در مکتب امام صادق (ع)
هوش بسيار، استعداد سرشار، عشق و علاقه سيد کاظم به تحصيل، عموي بزرگوارش حاج سيد مرتضي موسوي (امام جمعه فعلي ميامي) را که خود آن زمان طلبهاي در مشهد مقدس بود بر آن داشت تا از محضر پدر بزرگوار خود مرحوم "آيتالله حاج ميرزا حسن" درخواست کند سيد کاظم را، که سيزده ساله بود، براي ادامه تحصيل به مشهد مقدس ببرد، مرحوم آقا با اين درخواست موافقت کرده و سرپرستي سيد کاظم را در مشهد به حاج سيد مرتضي واگذار کرد.
سيد کاظم با استعداد فراواني که داشت در حوزه به سرعت درخشيد و مورد توجه اساتيد حوزه قرار گرفت. از آنجا که دقت و درايت کافي داشت تقريرات درس مرحوم آيتالله ميلاني به او واگذار شد.
شاگرد درس خارج آیت الله میلانی
به طور خلاصه مراحل تحصيل وی در سه شهر میامی که از سن شش سالگي به مکتبخانه محل می رفت و خواندن قرآن و برخي کتب قديمي را که آموختن آن در مکتبخانهها معمول بود فرا گرفت، مشهد مقدس که از سن 13 سالگي وارد حوزه علميه این شهر شد و در مدرسه سليمان خان به تحصيل پرداخت و دروس مقدماتي و ادبيات را نزد اساتيد بزرگي چون اديب نيشابوري آموخت، رسايل و مکاسب و مقداري کفايه را نيز در محضر حاج شيخ هاشم قزويني گذراند و چند سالي هم درس خارج را نزد حضرت آيتالله ميلاني خواند و تقريرات درس آن استاد بزرگوار را به عهده گرفت و همچنین در تهران از سال 1342 به بعد ضمن اشتغال به کار، دروس دانشگاهي را شروع کرد و دوره تحصيلات فوق ليسانس را در دانشکده الهيات و معارف اسلامي، رشته زبان و ادبيات عربي در تاريخ 27 آبان ماه سال 50 به پايان رساند و به اين ترتيب بضاعت علمي خود را در حوزه علميه به حد اجتهاد، و در دانشگاه تهران به حد دکترا رساند، دسته بندی کرد.
اين شهيد بي سر و صدا تربيت اسلامي اين نسل را در حيطه امکانات خود بر عهده داشت. علاوه بر فعاليتهاي ياد شده در ساير انجمنها و کانونها فعاليت علمي و اجتماعي داشته و دانشجويان را در بررسي و تتبع جهت بهرهگيري از متون اسلامي و نيز در تهيه و تنظيم پاياننامهها و رسالههايشان ياري مي داد.
نماینده امام در وزارت آموزش و پرورش و مشاور عالی وزارتخانه
شهید سید کاظم بلافاصله پس از پيروزي انقلاب به عنوان نماينده امام در وزارت آموزش و پرورش منصوب شدن و در زمان تصدي آقاي رجايي مشاور عالي وزارتخانه بود، همزمان با کار مشاوره، عضويت دادگاه تجديد نظر اداري، شوراي انتخاب نشريه وزارت ارشاد اسلامي، شوراي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي و شوراي سازمان نوسازي توسعه و تجهيز مدارس را نيز بر عهده داشت.
از اهم مسئوليتهاي شهيد در طـول دوران خدمتش بـه اسلام و مسلمين می توان به مسئوليت تقرير درس حضرت آيتالله ميلاني، در مدرسه سليمانخان مشهد مقدس از سال 37 به بعد، نماينده امام در وزارت آموزش و پرورش در سال 58، مشاور عالي وزارت آموزش و پرورش، در زمان تصدي شهيد محمدعلي رجائي، عضويت دادگاه تجديد نظر اداري، عضويت شوراي انتخاب نشريه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، عضويت شوراي سازمان پژوهشي و برنامهريزي آموزشي ـ تهران، عضويت شوراي سازمان نوسازي و توسعه و تجهيز مدارس ـ تهران، معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش در کابينه شهيد محمدعلي رجائي اشاره کرد.
اين بزرگوار، پس از عمري تلاش و مجاهدت، به همراه شهيد بهشتي و يارانش در حادثه انفجار حزب جمهوري اسلامي توسط منافقين شهيد شد.
افتخار کنید که چنین فرزندی در دامن خود بزرگ کرده اید
شهيد رجايي، که سالها با او آشنا بود، درباره وی چنين ميگويد: "موسوي مؤمن و متعهد به انقلاب و به رهبر بود. من به عنوان يک شاگرد نه نخست وزير درباره ايشان سخن ميگويم و در اين مدت از ايشان گناهي نديدم. او همواره به انقلاب عشق ميورزيد. ما سخنان امام را گوش ميداديم و بعد منتظر ميمانديم که آقاي موسوي با برداشتهاي خاص خود به اداره بيايد و با بازگو کردن آنها ما را به وجد بياورد. در هر يک از استانها که مشکل داشتيم ابتدا با ايشان مشورت ميکرديم، و خود ايشان داوطلب شده و در اندک مدتي جهت رفع آن اشکال، عازم سفر به آن منطقه ميشد. مطلب ديگر اين که، هر روز با ياد داشت مطالب لازم و پيشنهادات مؤثر، به وزارتخانه ميآمد و به ما رهنمود ميداد."
در بخشی از وصیت نامه این شهید گرانقدر آمده: " پدر و مادرم! مرا ببخشيد که در طول عمرم فرزند خوبي براي شما نبودم. مادرم! مرا ببخش که نتوانستم زحمات خستگيناپذير شما را جبران کنم. مادرم! دعا کن که من شهيد بشوم و اگر شهيد شدم ناراحت نباش. بلکه افتخار کنيد که چنين فرزندي را در دامن خود بزرگ و او را هديه به اسلام کرديد. پدر گراميام اميدوارم که شما هم ناراحت نباشيد از اينکه جوان خود را تقديم به دين اسلام کرديد. چونکه پيامبر اسلام ميفرمايند سعادت مرد در اين است که اگر يک فرزند دارد در زمان غيبت آقا امام زمان(عج) در راه اسلام بدهد بهتر از اين است که هفتاد فرزند داشته باشد و در رکاب آقا حاضر شود و شمشير بزند."
نظر شما