اين نويسنده درگفت وگو با خبرنگارفرهنگ وادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : البته برجايگاه " مادر" بيشتر تاكيد شده ودرادبيات ، بيشتربه مادرپرداخته اند ، تا به زن ؛ در قرآن واحاديث نيزازمادربسيارياد شده ومي گويند : بهشت زيرپاي مادران است ، شاعران ونويسندگان هم نسبت به مادران لطف داشته اند وراجع به مقامشان صحبت كرده اند ، درشاهنامه فردوسي وبعضي ازجاها اززن صحبت شده ، اما جايگاه واقعي زن درادبيات قديم و جديد هنوزپيدا نشده است.
محمدرضا شمس يادآورشد: نگاه به زن درادبيات ما نگاه كاملي نبوده وشايد بتوان گفت كه نگاه درستي نبوده است ، اين نگاه كه فاقد وسعت و همه جانبگي است به زن به عنوان يك موجود درجه يك توجه ندارد ، بلكه به عنوان يك شخص دوم ويا به عنوان همراه مرد ازوي صحبت مي كند .
شمس : براي جبران آسيب هاي هويتي وتاريخي زن در ادبيات ، بايد سيري تكاملي طي شود . |
شمس درخصوص نگاه ابزاري به زن درجوامع غربي ، به مهرگفت : با اين قضيه مخالفم ، به نظرمن " زن " ابزارنيست ، همانطوركه مردهم ابزارنيست ولي نگاه ها ، نگاه درستي نبوده ، اگرقرارباشد كه آثارشاعريا نويسنده بررسي شود ، نبايد يك بعدي به آن نگاه شود به خصوص به احساس وقدرت تحليل او نبايد بي توجه بود و فقط به عنوان يك مادركه وظيفه كارهاي روزمره زندگي را داشته باشد به آن نگاه شود وهمچنين به عنوان يك تفريح وانبساط خاطريك عده نبايد درنظرگرفته شود ، به ابعاد گوناگون شخصيت زن بايد پرداخته و به اوبها داده شود.
وي خاطرنشان كرد: همانطوركه الگوي زنان ما حضرت زهرا(س) است بايد زنان نيزدرجامعه ما مقام وجايگاه اورا پيدا كنند ، بايد نهادهايي براي حمايت از زنان و مادران اهل ذوق و قلم به وجود بيايد ، به طوري كه درجوامع غربي كه به ظاهركم به زن اهميت مي دهند ، چنين نهادهايي وجود دارد ، حال ما كه به زن جايگاه والايي مي دهيم بايد چنين نهادهايي داشته باشيم؟ زن نبايد به عنوان يك موجود شخص دوم مورد توجه باشد بلكه اويك شخص اول است وبه همان اندازه مفيد مي باشد به عنوان مثال زناني در تاريخ بوده اند كه باعث تحولات اجتماعي وسياسي شده اند مانند حضرت زهرا(س) كه در پيشرفت دين وادامه آن بسيارموثربود .
محمدرضا شمس درپايان گفت وگوبا مهر، يادآورشد : زنان ودختران ما قبل ازاين كه وارد زندگي مشترك و مشغله هاي آن شوند ، درادبيات حضورپررنگ تري را دارند ، زيرا با وجود مشكلات زندگي آنان ، ازيك موجود اجتماعي به يك موجود خانه نشين تبديل مي شوند .
محمد آزرم : " نويسندگان زن " قواعد و قوانين زبان را امري مردانه تلقي كردند / زنان اهل قلم بايد به سمت « قصه نويسي متفاوط» حركت كنند | ||||||||||||||||||||
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمد آزرم - شاعر و منتقد جوان ادبيات ، گفت : براي حضور صداي زن در ادبيات امروز ، دو رويكرد انتقادي را بايد به طور همزمان و جدي پيگيري كنيم ، يكي انتقاد از گفتمان « فمينيستي » نويسندگان زن ايران و ديگري انتقاد از برخي مفاهيم « فمينيسم » . | ||||||||||||||||||||
اين شاعر و نظريه پرداز " شعرمتفاوط " در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود : نويسنده زن ايراني روايت از مسائل روزمره زنان را با « زبان زنانه » كه اصطلاح مناسبي هم نيست و مي توان به جاي آن فعلا از« زبان متكثر» يا « زبان زايا » استفاده كرد ، اشتباه گرفته است . اگرچه انتقاد جدي به تمام اين اصطلاحات وارد است كه به طور خلاصه به آن خواهم پرداخت .
وي افزود : به طور خلاصه انتقاد از تفكر « فمينيسم» از آنجا شروع مي شود كه بپذيريم « زبان » همان قدركه مردانه است ، به همان اندازه زنانه هم هست. اقتدار زبان ، صرفا به خاطر پذيرفتن قواعد و قوانين آن است و مي توان با نپذيرفتن اين قوانين و برساختن قواعدي كه از درون يك متن ادبي آشكار مي شوند ، به اين اقتدار فائق آمد .
|
نظر شما