۱۱ مرداد ۱۳۸۴، ۱۰:۰۳

/ كسي كه رنج مرا مي كشيد مادر بود ... /

سيماي " زن " و " مادر " در ادب فارسي و فرهنگ اصيل ايراني / اظهار نظر نويسندگان و اهل قلم معاصر در گفت و گو با مهر - 4

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمدرضا شمس - نويسنده ، گفت : جايگاه مادر در ادبيات فارسي بسيار شامخ است ، به طوري كه خيلي از نويسندگان و شاعران ما از زن ياد كرده اند و از مقام و جايگاه والاي او به صراحه سخن گفته اند كه فردوسي و حافظ و سعدي و ... از آن جمله اند .

محمد رضا شمس : ادبيات ما نگاه كاملي به " زن " نداشته است

 




اين نويسنده  درگفت وگو با خبرنگارفرهنگ وادب مهر، با بيان اين مطلب افزود :  البته برجايگاه " مادر" بيشتر تاكيد شده ودرادبيات ، بيشتربه مادرپرداخته اند ، تا به زن ؛ در قرآن واحاديث نيزازمادربسيارياد شده ومي گويند : بهشت زيرپاي مادران است ، شاعران ونويسندگان هم نسبت به مادران لطف داشته اند وراجع به مقامشان صحبت كرده اند ، درشاهنامه فردوسي وبعضي ازجاها اززن صحبت شده ، اما جايگاه واقعي زن درادبيات قديم و جديد هنوزپيدا نشده است.


محمدرضا شمس يادآورشد: نگاه به زن درادبيات ما نگاه كاملي نبوده وشايد بتوان گفت كه نگاه درستي نبوده است  ، اين نگاه كه فاقد وسعت و همه جانبگي است به زن به عنوان يك موجود درجه يك توجه ندارد ، بلكه به عنوان يك شخص دوم ويا به عنوان همراه مرد ازوي صحبت مي كند . 


شمس :  براي جبران آسيب هاي هويتي وتاريخي زن در ادبيات ، بايد سيري تكاملي طي شود .

اين نويسنده خاطرنشان ساخت : براي جبران آسيب هاي هويتي وتاريخي زن در ادبيات ، بايد سيري تكاملي طي شود ، دردين ما با وجود حضرت زهرا(س) مي توان به اهميت جايگاه زن پي برد وازاين طريق ، جايگاه واقعي زن را پيدا كرد ، به طوري كه درگذشته زن حتي اجازه انجام خيلي كارها را نداشت ولي امروزبهاي بيشتري درفعاليت هاي اجتماعي وسياسي به زن داده شده ولي هنوزبه عنوان انسان درجه يك شناخته نشده تا جايي كه با مرد هيچ فرقي نداشته باشد ، اين نگاه تا چه زماني ثابت باشد مشخص نيست ، بايد به جايي برسيم كه نويسندگان واديبان ما زن را از اين منظر كه صرفا بچه داري و آشپزي مي كند ، نگاه نكنند . 

شمس درخصوص نگاه ابزاري به زن درجوامع غربي ، به مهرگفت : با اين قضيه مخالفم ، به نظرمن " زن " ابزارنيست ، همانطوركه مردهم ابزارنيست ولي نگاه ها ، نگاه درستي نبوده ، اگرقرارباشد كه آثارشاعريا نويسنده بررسي شود ، نبايد يك بعدي به آن نگاه شود به خصوص به احساس وقدرت تحليل او نبايد بي توجه بود و فقط به عنوان يك مادركه وظيفه كارهاي روزمره زندگي را داشته باشد به آن نگاه شود وهمچنين به عنوان يك تفريح وانبساط خاطريك عده نبايد درنظرگرفته شود ، به ابعاد گوناگون شخصيت زن بايد پرداخته  و به اوبها داده شود.

وي خاطرنشان كرد: همانطوركه الگوي زنان ما حضرت زهرا(س) است بايد زنان نيزدرجامعه ما مقام وجايگاه اورا پيدا كنند ، بايد نهادهايي براي حمايت از زنان و مادران اهل ذوق و قلم به وجود بيايد ، به طوري كه درجوامع غربي كه به ظاهركم به زن اهميت مي دهند ، چنين نهادهايي وجود دارد ، حال ما كه به زن جايگاه والايي مي دهيم بايد چنين نهادهايي داشته باشيم؟ زن نبايد به عنوان يك موجود شخص دوم مورد توجه باشد بلكه اويك شخص اول است وبه همان اندازه مفيد مي باشد به عنوان مثال زناني در تاريخ بوده اند كه باعث تحولات اجتماعي وسياسي شده اند مانند حضرت زهرا(س) كه در پيشرفت دين وادامه آن بسيارموثربود .

محمدرضا شمس درپايان گفت وگوبا مهر،  يادآورشد : زنان ودختران ما قبل ازاين كه وارد زندگي مشترك و مشغله هاي آن شوند ، درادبيات حضورپررنگ تري را دارند ، زيرا با وجود مشكلات زندگي آنان ، ازيك موجود اجتماعي به يك موجود خانه نشين تبديل مي شوند .

محمد آزرم : " نويسندگان زن " قواعد و قوانين زبان را امري مردانه تلقي كردند / زنان اهل قلم بايد به سمت « قصه نويسي متفاوط» حركت كنند
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمد آزرم - شاعر و منتقد جوان ادبيات ، گفت : براي حضور صداي زن در ادبيات امروز ، دو رويكرد انتقادي را بايد به طور همزمان و جدي پيگيري كنيم ، يكي انتقاد از گفتمان « فمينيستي » نويسندگان زن ايران و ديگري انتقاد از برخي مفاهيم « فمينيسم » .





اين شاعر و نظريه پرداز " شعرمتفاوط " در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود :  نويسنده زن ايراني روايت از مسائل روزمره زنان را با « زبان زنانه » كه اصطلاح مناسبي هم نيست و مي توان به جاي آن فعلا از« زبان متكثر»  يا « زبان زايا » استفاده كرد ، اشتباه گرفته است . اگرچه انتقاد جدي به تمام اين اصطلاحات وارد است كه به طور خلاصه به آن خواهم پرداخت .


محمد آزرم در ادامه تصريح كرد : مي توان ابتدا ازچشم انداز فمينيستي انتقاد را طرح كرد ، سپس خود اين چشم انداز را مورد انتقاد قرارداد ، زبان زايا، متكثر و زنانه براي نويسنده زن  ، وقتي امكان حضور پيدا مي كند كه از قواعد و قوانين « زبان مردانه » سرپيچي كند و با اطاعت نكردن از آن بكوشد هويت زنانه زبان را آشكار كند.


اين شاعر و منتقد جوان ادبيات ، خاطرنشان ساخت :  هويت زنانه زبان همان امري است كه قواعد و قوانين « زبان »  به مثابه يك « امر مردانه » آن را حذف و انكار كرده اند . حتي به همين دليل ،  ما شاهد تاريخ زنانه هم نيستيم ،  چرا كه  تاريخ  را نيز مردان با زبان مردانه روايت كرده اند ، با اين اوصاف ،  نويسنده  زن ايراني حتي قادربه واژگون كردن اين قواعد و قوانين به نفع خودش نشده است !


محمد آزرم : « شعر متفاوط » بازي پيشنهادي من به ادبيات فارسي است .

آزرم ياد آور شد : هنوزهم نويسندگان مرد ، بهترين روايت هاي زنانه را در ادبيات ،  به ويژه " ادبيات داستاني " ارائه مي كنند . به نظر مي رسد پارابلم نويسنده زن ايراني اين باشد كه اولا به دليل ساختار مردانه زبان ، امكان هماهنگي و كنار آمدن با آن و در عين حال حاضر شدن در آن براي زن ايراني، امكاني معادل صفر يا تهي است ، دوم اين كه حركت به سمت يك زبان زنانه ، حاضر شدن در آن و هويت يافتن با آن به دليل فقدان چنين زباني،  نويسنده زن را با « فقدان فقدان » مواجه مي كند ،  يعني فقدان هويت زنانه در يك زبان هويت بخش زنانه. نويسنده زن ايراني چنين موقعيتي را بايد به چالش بكشد؛ درواقع بايد به جاي پيروي از يك زبان اقتدارگرا كه به دنبال ساختن معناي يكه و فرم هاي يگانه و سامانمند است ، به سمت زبان سيال و فرار با معناهاي متكثر و فرم هاي چندگانه و سامان ستيز حركت كند . پيروي از الگوي زبان مردانه به معناي پذيرفتن غياب زبان زنانه است .

وي افزود : به طور خلاصه انتقاد از تفكر « فمينيسم» از آنجا شروع مي شود كه بپذيريم « زبان » همان قدركه مردانه است ، به همان اندازه زنانه هم هست. اقتدار زبان ، صرفا به خاطر پذيرفتن قواعد و قوانين آن است و مي توان با نپذيرفتن اين قوانين و برساختن قواعدي كه از درون يك متن ادبي آشكار مي شوند ، به اين اقتدار فائق آمد .


محمد آزرم اضافه كرد : معنا هرگز يكه نبوده و نيست بلكه اين قراردادهاي زباني هستند كه اگر پذيرفته شوند ، چنين تصوري را مي سازند.  « شعر متفاوط » بازي پيشنهادي من به ادبيات فارسي است ، كافي است اين گفتمان را به كل ادبيات تعميم دهيد تا از تقابل جنسيتي فراتر رويد. « متفاوط » مكاني زباني است كه گرايش ندارد و فراترازجنسيت قرار مي گيرد .


اين شاعر در پايان گفت و گو با مهر ، اظهار داشت :  آگاهي از جريان خود به خودي و مداوم بازي تفاوت ها در زبان ،  به آن امكان مي دهد كه هيچ مركز، تعين و سلطه اي را نپذيرد ؛ همواره در آغاز باشد و از تقابل بين اغاز و پايان فراتر برود. در واقع جرياني است كه مرزهاي ژانر و قواعد آن را ناديده مي گيرد و آنها را سيال مي كند و هويتي فراترازجنسيت هاي بيروني را در زبان به اجرا مي گذارد : «  يك چند جنسي ناهمگون» . نويسنده زن ايراني بايد به سمت « قصه نويسي متفاوط» حركت كند .

ضياء الدين ترابي : نبايد انتظار داشت نهادي براي كشف استعداد ادبي زنان فعال شود
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : ضياء الدين ترابي - شاعر ، گفت : شعر را نمي توان با موضوعي تطبيق داد و من لازم نمي دانم كه براي مادر شعر بگوييم ، شعر براي هيچكس نيست ، شعر ، شعر است و متعلق به كساني است كه از آن لذت مي برند .


اين شاعردر گفت وگو با خبرنگارفرهنگ وادب مهر،  با بيان اين مطلب افزود : ادبيات ، متعلق به انسانهاست و انسانها هم زن و مرد ندارند و نمي توانم تصوركنم كه بين زن و مرد تفاوت قائل شوند ، هم مانند هم هستند وجنسيت نبايد باعث تفاوت بين انسانها شود ، ادبيات در انسان است و انسان هم درادبيات .

وي خاطرنشان ساخت : انسانها از نظر موقعيت اجتماعي هم نبايد طبقه بندي شوند كما اين كه نمي توان ادبيات را بين آنان تقسيم كرد و ادبيات ، متعلق به همه آنهاست.

ضياالدين ترابي ياد آورشد :  تا جايي كه من برخورد داشته ام سطح مطالعه زنان بالاتر است وعلتش شايد روحيه زنانه آنها باشد ، چون تفاوتهاي حسي و عاطفي بين زنان و مردان وجود دارد كه اين احساس و عاطفه ديد آنها را لطيف ترمي كند به همين دليل با ادبيات ميانه بهتري دارند و چه بسا به رمان و شعرعلاقه بيشتري نسبت به كتابهاي تاريخ  و فلسفه نشان بدهند و اين امربرخاسته از نوع ساختار ذهني انسانهاست كه باعث مقداري تفاوت ديد مي شود .

وي اضافه كرد : البته محدوديت هايي كه زنان دراجتماع داشته و دارند باعث مي شود كه بيشتروقتشان را درمنزل سپري كنند واين وقت را به نوعي پر كنند ، طبيعتا مطالعه يكي ازراه هايي است كه به نحو مطلوب مي توانند ازآن وقت اضافي كه بالاجباربه آنها تحميل شده استفاده كنند ، لذا اگرمردان درسالهاي اخيركم مطالعه دارند شايد به دليل گرفتاري و درگيريهاي مسائل روزمره و زندگيشان باشد ،  اگرانسان بتواند هدفمند زندگي كند بايد بتواند وقت خود را پركند و بهترين قشر، قشري است كه با كتاب و مطالعه وقت خود را پر كند.

اين شاعرتصريح كرد : ما نبايد انتظارداشته باشيم كه حتما نهادي براي كشف زنان اهل قلم و استعداد ادبي آنان وجود داشته باشد ، كساني كه علاقه مند هستند بايد خودشان راه درست را پيدا كرده و افراد صاحبنظر را شناسايي وازآنها ياري بجويند ، البته تعداد كساني كه صلاحيت علمي و اظهارنظرداشته باشند نسبت به اشخاص بي صلاحيت ، كمتر است.

وي درخصوص ديدگاه جوامع غربي نسبت به زن گفت : نمي توان گفت كه نگاه آنها ابزاري است ، چون فرهنگ آنها با فرهنگ ما فرق دارد و برداشتي كه آنان از زن و مرد دارند ، ما نداريم . 


غفور زاده شفق : رفع نقصان از حوزه " ادبيات زنان " بر عهده خودشان است
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمد جواد غفورزاده شفق - شاعر ، گفت : در حوزه شعر و ادبيات ، اگر مردان حضور بيشتري از زنان دارند ، به دليل وجود نقصان ها در ادبيات زنان است كه طبيعتا بايد خود آنها در رفع اين نقصان ها بكوشند .

اين شاعردرگفت وگو با خبرنگارفرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : اگردرتقسيم بندي ادبيات ،  به مردانه و زنانه ، حضور مردان پررنگ تر جلوه داده شده است ؛ به خاطر حضور فعال فيزيكي آنها در جامعه است و زنان با اينكه در موقعيت هاي مشابه فعاليتهاي بيشتري داشته اند ، در حاشيه مانده اند و حضورشان كمتر حس شده است . 

محمد جواد غفور زاده شفق تصريح كرد :  سه جايگاه معنوي ، اجتماعي و عاشقانه ، بيشترين نقطه تمركز پرداختن به زنان در اديبات است كه البته در مواقعي بعضي از اين جايگاه ها جلوه پررنگ تري داشته است . 

مسئول انجمن ادبي رضوي اذعان داشت : قبل از انقلاب نگاه به زن بيشتر از بعد عاشقانه و دلبري بوده است ولي بعد از انقلاب اسلامي شخصيت زن در ادبيات جلوه خاصي گرفته و ديدگاهها نسبت به آن نسبتا عوض شده است . 

وي نقش مادري را مهمترين نقطه تمركز ديدگاه ها نسبت به زن عنوان كرد و ياد آور شد : درشعرمعاصرما ، نگاه به زن و به خصوص مادر،  اهميت ويژه اي پيدا كرده است كه البته خود بانوان شاعر و نويسنده در اين زمينه نقش بسزايي داشته اند به عنوان مثال خانم پوران فرخزاد كه به گردآوري اشعار سروده شده براي مادر توسط شاعران مختلف پرداخته است كه اين حركت در معرفي شخصيت مادر و اهميت آن در ادبيات بسيار موثر مي باشد . 

غفورزاده شفق در ادامه به مهر افزود : بعد از انقلاب اسلامي ، جايگاه زن درجامعه و به خصوص ادبيات ، به تدريج ارتقا پيدا كرده است ،  البته خود بانوان در اين زمينه نقش بسزايي داشته اند و گواه اين مسئله حضور گسترده زنان در صحنه هاي مختلف اجتماعي است . 

وي در پايان خاطرنشان ساخت : الگو سازي از شخصيت ائمه اطهار ( س ) و به خصوص حضرت زهرا ( س )، مقوله اي است كه اخيرا هم از سوي خانم ها و هم آقايان به آن بيشتر پرداخته شده است و تامل در آن نشان مي دهد كه نگاه به شخصيت آن حضرت ، يك بعد اين حركت است و نگاه  به زن وشخصيت زن ، بعد ديگر آن است كه اين خود يك تحول خوب در پرداختن به بعد معنوي شخصيت زن است .


محمد كاظم كاظمي : نمي توانيم انتظار چنداني از شعر زنان داشته باشيم / نگاه ابزاري به زن در " ادبيات فارسي " هم مصداق دارد
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمد كاظم كاظمي - شاعر و منتقد ادبيات ، گفت : " جايگاه زن " در ادبيات كهن ما جايگاه محكم و روشني نيست ، در بعضي مواقع نيز با برخوردهاي منفي مواجه مي شويم ، اما در ادبيات امروز ، نسبت به زنان ، توجه بيشتري شده است.

اين شاعرو منتقد ادبيات ،  درگفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر،  با بيان اين مطلب افزود :  درادبيات امروز، به ويژه از دوره مشروطه كه سلسله مسائل جديدي در جامعه مطرح شد ،  ديد مردم نيزبه زن و مادر كمابيش فرق كرد از جمله شاعراني كه در اين دوره به طور مشخص به اين موضوع مي پردازند و شايد بتوان گفت كه باب توجه به مادر را در ادبيات باز كردند" ايرج ميرزا"  را مي توان نام برد كه حتي بخشي از آثارش را به عنوان  " مادرنامه " نامگذاري كرد.

محمد كاظم تصريح كرد: به غير از ايرج ميرزا مي توان از مرحوم شهريار نام برد كه از او شعر " اي واي مادرم" را كه در قالب نيمايي سروده شده را مي توان نام برد، ديگر شاعران هم كم و بيش به اين قضيه اشاره  داشته اند اما به آن جايگاه كه ارزش و اهميت مادر و زن را در جامعه بشري و شعر فارسي داشته باشد نرسيده اند.

اين شاعر مهاجر افغاني خاطرنشان ساخت :  شخصيتي كه به زن در شعر و ادبيات داده شده و ارزش واقعي زن در بعضي از شعرها ديده مي شود و در بعضي ديگر مشهود نيست ولي درخصوص ادبيات داستاني همين قدر مي توانم بگويم كه ميزان توجه به زن بيشتر بوده است ، با اين حال ديدي كه بعد از دوره مشروطه به زنان داده شده در جوامع ديگر نمي بينم.

وي در خصوص جبران آسيب هاي تاريخي و هويتي  به زن ، درادبيات گفت : به نظر من جبران اين آسيب ها در دو صورت امكان پذير است ، يكي حضور و ورود زن به عرصه ادبيات و جديت آنها در امرادبيات كه مي تواند توجه مردان را به شاعران زن جلب كند و ديگراين كه ساختارهاي جامعه از لحاظ نگاه  به زن درجامعه بايد عوض شود يعني وقتي نگاه جامعه به زن نگاه مطلوبي باشد مسلمان در شعر آنها نيز تاثير گذار است به طوري كه ما نمي توانيم مستقيما از مسير شعر  به اصلاح اين قضيه بپردازيم ، ما نمي توانيم براي شاعران دستورالعمل صادر كنيم كه اين كار را انجام دهيم منتهي وقتي نگاه و توجه جامعه فرق كند مسلما در شعر نيز اثر خواهد گذاشت.

اين شاعر اضافه كرد: درگذشته نگاهي كه در شعر فارسي به زن شده بيشتر " نگاه معشوفانه " بوده زن نه از ديد مادر بلكه از ديد يك معشوق مد نظر بوده است . منتهي در اينجا زن به عنوان يك معشوق كه صرفا در مقام معشوق است مطرح مي شود نه كسي كه در مقام شايسته اي براي زندگي و آن معيارهاي واقعي زن باشد.

كاظمي درخصوص نگاه ابزاري به زن درجوامع غربي ياد آورشد : به نظرمن ، ما خيلي مطلق نمي توانيم نوع نگاه را شرقي و يا غربي بيان كنيم ، يعني نبايد نگاه جوامع غرب به زن كاملا ابزاري و نگاه شرق كاملا ارزشي بدانيم واقعيت امر اين است كه در جوامع غربي نيز در بعضي از آثار نويسندگان نگاه ارزشمندي را به زن مي بينم مخصوصا در چند قرن پيش در ادبيات اروپا با آثار ارزشمندي كه زن را بسيار شايسته ، فداكار و خدمتگزار جامعه معرفي كرده بودند روبرو بوديم منتهي آن چيزي كه به عنوان نگاه غربي مطرح شده  و آن ديد صرفا ابزاري به زن دارد مسلما مطلوب هيچ انساني ، چه شرقي و چه غربي نيست و اما در ادبيات ما هم در مقاطع تاريخي نگاه ابزاري به زن شده ، مثلا نگاهي كه نسبت به معشوق بوده قبل از اينكه اين معشوق ، معشوق خيلي ارزشمندي شود ، منتهي اين نگاه ابزاري ما مرور زمان رنگ و لعاب عارفانه گرفته همان طور كه در شعرهاي حافظ و سعدي با آن مواجه هستيم.

محمد كاظم كاظمي درباره وضعيت " شعرزنان " به مهر، گفت : درگذشته شعر زنان ما هميشه درسايه بوده ،  زيرا زنان خود نيز درجامعه در سايه و انزوا بوده اند وشاعران زن مطرح و برجسته و طراز اول در ادبيات فارسي نداشته ايم ، تا در ادبيات كهن شاعران زن در انزوا بوده اند و غالبا تخلص هايي مثل مخفي - پنهان و ... مورد استفاده قرارمي دادند ولي در عصر حاضربا ورود و حضور زن به همه عرصه هاي اجتماعي درخصوص شعر نيز تغييراتي حاصل شد ، در قبل و بعد از انقلاب اسلامي  زنان زيادي وارد عرصه شعر شدند اما تعداد كساني كه توفيق اينكه شعرشان ماندگار و تاثير گذار باشد زيا نبود.

وي اضافه كرد: زنان به دليل مشغله هايي كه دارند ،  نمي توانند به شعرشان رسيدگي كنند به اين لحاظ ما نمي توانيم انتظارچنداني درباره ظهور يك چهره خوب در شعر زنان داشته باشيم ، به خصوص اين كه از ورود زنان به عرصه ادبيات و فرهنگ زمان زيادي نمي گذرد( حدود يك قرن كمتر).

اين شاعرمعاصر، خاطرنشان ساخت: حمايت از زنان و مادران اهل قلم بسيار موثر مي باشد مخصوصا كه زنان در زماني دچار يك سلسله محدوديتهايي براي ادامه مسير شاعري شان مي شوند از قبيل ازدواج و درگير شدن در امور خانواده و فرزندان و مسئوليتهايي كه به آنان واگذار مي شود و اين مسائل تا حدودي  از فعاليتهاي ادبي آنها جلوگيري مي كند به طوري كه بسياري از زنان شاعر و جوان بوده اند كه به اين دلايل و محدوديتها از عرصه ادبيات فاصله گرفته اند در صورتي كه مي توانستند بسيار موثر باشند .



کد خبر 213469

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha