به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، گرگرسن البته با توجه به اهميت و رشد بسيار زياد نظريه تكاملي بيشترين تأكيد را بر گفتگو و تعامل متوليان اين نظريه و متألهان روا مي دارد.
به نظر او از سويي طرفداران نظريه دارويني به هيچ عنوان نمي توانند مدعيات كلان و كلي اديان و مذاهب را نايدده بگيرند و از سوي ديگر متألهان نيز بايد نظريه هاي تكاملي را جدي بگيرند چرا كه اين نظريه ها حداقل كاري كه صورت مي دهند فربه كردن و بارور نمودن انديشه هاي ديني هستند.
او حتي اين موضع را نفي و رد نمي كند كه اين دو رويكرد بتوانند در يك منظومه فكري جمع شوند چرا كه مي توان جهاني را تصور كرد كه در آن خدايي سامان دهنده همه امور و شئون باشد و از سوي ديگر تكالي در عرصه هاي مختلف برقرار باشد چنانكه پاره اي تفاسير معتبر ديني اينگونه جهاني را به تفسير مي كشند.
به همين جهت متألهان هيچ دليلي براي بيم داشتن از نظريه هاي تكاملي جديد ندارند. چرا كه حتي امكان طرح گونه اي الهيات تكاملي نيز هست.
به نظر گرگرسن تاريخ معرفت بشري نشانه هايي از تعامل ميان نظريه هاي تكاملي – و نه صرفاً دارويني – با انديشه هاي ديني را بوفور و بوضوح نشان مي دهد.
نظر شما