۱۰ مهر ۱۳۹۲، ۹:۰۰

نسبیت گرایی در اخلاق/ نسبیت گرایی توصیفی، هنجاری و فرااخلاقی

نسبیت گرایی در اخلاق/ نسبیت گرایی توصیفی، هنجاری و فرااخلاقی

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: نسبی‌گرایی اخلاقی (Moral relativism) به مثابه یک نظریه نوپدید، از حدود یک قرن پیش که فلسفه اخلاق به عنوان یک علم رسمی توسط جورج ادوارد مور انگلیسی با نگارش کتاب مشهور مبانی اخلاق سر برآورد چالش های متعددی را فراروی مکاتب اخلاقی گشود.

نسبی‌گرایی اخلاقی (Moral relativism) به مثابه یک نظریه نوپدید، از حدود یک قرن پیش که فلسفه اخلاق به عنوان یک علم رسمی توسط جورج ادوارد مور انگلیسی با نگارش کتاب مشهور مبانی اخلاق سر برآورد چالش های متعددی را فراروی مکاتب اخلاقی گشود. نسبی‌گرایی اخلاقی یعنی هیچ یک از اصول اخلاقی از حسن و قبح ذاتی برخوردار نبوده، و سر در واقعیت و نفس الامر ندارد و عواملی چون زمان، مکان، سلیقه، قرارداد و همچنین عقل، عرف و یا شرع برآنها تاثیر گذار بوده است.

عالمان فلسفه اخلاق معمولا نسبی‌گرایی را با توجه به عوامل تاثیرگذار بر آن، در دو گروه متاثر از فرد و جامعه جای می دهند که یک تقسیم جامع و فراگیر نسبت به همه مکاتب اخلاقی نیست، زیرا مکتبی مانند تجربه گرایی، تحت شمول هیچ یک از دو ملاک فوق قرار نمی گیرد.

اما نسبی‌گرایان اخلاقی در فضایی جامع و مانع در سه دسته جای می گیرند زیرا نسبی‌گرایی اخلاقی یا مشروط به تصمیم و اراده‌ ی فرد است مانند هرمنوتیک و احساس‌گرایی و یا منوط به توافقات جمعی می باشد مانند جامعه‌گرایی و عاطفه‌گرایی و یا در دسته سوّمی قرار می‌گیرد که فرد و جامعه به تنهایی تاثیر گذار نیستند مانند مکتب تجربه‌گرایی و سود گرایی که می تواند اسباب متعددی از جمله این دو برآن موثر باشد.

 نسبی گرایی را بیش از همه در دوره میانی می توان یافت، چه آن که نظریات مبتنی بر خرد ورزی هیچ یک جزم گرایی را برنمی تابد و داعیه دار بی ثباتی است. خطر نسبی‌گرایی از دوران سفسطه‌گرایی آغاز شد، اما دوران علم‌گرایی و مدرنیسم را می‌توان اوج بی‌ثباتی و غیر واقع‌گرایی اخلاقی نامید، در این جاست که بسیاری از منکرات بدیهی به اموری معروف و پسندیده بدل می‌شود.

بحث درباره نسبیت‌گرایی اخلاقی، از حدود یک قرن پیش که فلسفه اخلاق به عنوان یک علم رسمی سر برآورد همواره مورد توجه و عنایت اندیشمندان و فیلسوفان بوده است مباحث علمی گوناگونی در این راستا به چشم می‌خورد که یا در قالب مقالات علمی و پژوهشی و یا به عنوان بخشی از کتاب‌های نگاشته شده مربوط به مباحث فلسفه اخلاق، مورد توجه قرار گرفته است، اما نکته مهم و قابل توجه این است که هیچ‌کدام از آثار و تحقیق‌های صورت گرفته، مبحث نسبی‌گرایی اخلاقی را با توجه به این همه چالش‌ها و پی آمدهای گوناگون، به صورت مستقل و مستوفی، با در نظر گرفتن تمام ابعاد و زوایای آن و مکاتب مهم و تاثیرگذار مورد کاوش قرار نداده‌اند.

نسبیت اخلاقی یعنی هیچ اصل اخلاقی ثابتی وجود ندارد و تمام احکام ارزشی از جمله اصول کلی آنها (حسن عدل و قبح ظلم) بر حسب فرهنگ و یا تمایل وسلیقه افراد تغییر می کند از آن جا که پذیرش و عدم پذیرش این نظریه پیامدهای فردی و اجتماعی بسیاری دارد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

مهم‌ترین انواع نسبیت گرایی شامل نسبیت گرایی توصیفی، فرا اخلاقی و هنجاری می باشد. احساس‌گرایی، توصیه‌گرایی، جامعه‌گرایی، قرارداد گرایی، جزو مکاتب نسبی‌گرای می باشند.

این مکاتب دلائل متعددی بر اثبات نسبیت اخلاقی آورده اند؛ از جمله نسبی بودن معرفت، وجود اختلافات در جوامع گوناگون، انشائی دانستن جملات اخلاقی را دلیل بر نسبی بودن اخلاق ذکر کرده اند.

یکی از مباحث مهم فلسفه اخلاق که پی آمدهای عملی فراوانی برای افراد جامعه دارد این است که آیا احکام و اصول اخلاقی و ارزشها، محصول عوامل اجتماعی، روان شناختی، فرهنگی و امثال آنها هستند؟ یا ارزشهای اخلاقی اموری ثابت و همیشگی بوده و تغییرات و مقتضیات زمانی و مکانی در آنها تاثیری ندارد؟ آیا ما کاشف ارزشها هستیم یا جاعل ارزشها می‌باشیم؟ دلائل نسبیت گرایان اخلاقی چیست؟ مطلق بودن اصول و ارزشهای اخلاقی چگونه اثبات می شود؟ آیا همه احکام و ارزشهای اخلاقی مطلقند یا ارزشهای نسبی و متغییر نیز وجود دارد؟

ضرورت

بررسی این موضوع از ابعاد مختلفی ضرورت می یابد که به برخی از آنها اشاره می شود: 1. تعارض با اصل کمال و خاتمیت اسلام و جاودانگی دین اسلام؛ زیرا عدم ثبات در ارزش و احکام اخلاقی به معنای ناپایداری و موقتی شدن تعالیم دینی و به دنبال آن انکار خاتمیت دینی است.

2. ایجاد هرج و مرج در جوامع؛ زیرا نسبت اخلاقی یعنی موقعیتی که در آن هیچگونه مطلق اخلاقی و هیچگونه درستی و نادرستی اخلاقی وجود ندارد و صداقت، درستی و نادرستی و قضاوت همگی نسبی هستند و براساس هنجارهای اجتماعی تعیین می شوند.

3. عقلانیت احکام اخلاقی با نسبیت گرایی اخلاقی تعارض دارد؛ زیرا با پذیرش نسبیت گرایی، ما با مجموعه ای از تناقضات در مورد درست و نادرست در موارد مشابه مواجه خواهیم شد در حالی که به نظر ما، تنها یک نظام اخلاقی صادق و حقیقی وجود دارد و سایر نظامها در صورتی که شبیه و نزدیک به آن نظام اخلاقی باشد از صدق و اعتبار برخوردارند زیرا که اخلاق در صدد نظام دادن به غرایز و قوای روحی است. و یا در مقام روابط علی و معلولی میان افعال و اوصاف اختیاری آدمی و سعادت حقیقی اوست  از این رو یک نظام اخلاقی و فنی صادق است که واقعاً این مطلب را به انجام رساند به اصطلاح نظامی مطابق با واقع باشد.

از سوی دیگر چون نظم و غرایز و قوای روحی آدمی و نیل به سعادت حقیقی یک حالت کمال دارد تنها یک نظام اخلاقی می تواند این حالت کمال را پدید آورد و نظام حقیقی تلقی گردد.

نسبیت‌گرایی

گاه منظور از نسبی بودن یک حکم این است که آن حکم، نسبت به شرایط و قیود واقعی خود، متفاوت و تغییرپذیر است. گاه نیز منظور از نسبی بودن یک حکم آن است که آن حکم در هیچ شرایط واقعی، ثابت و تغییرناپذیر نیست؛ صدق احکام اخلاقی به زمینه آنها بستگی دارد، براین اساس، احکام اخلاقی که متعارض به نظر می رسند چون در شرایط مختلفی شکل گرفته اند می توانند صادق باشند. به عبارتی دیگر مراد از نسبیت اخلاقی این است که یک فضیلت یا رفتار اختیاری واحد در یک جامعه و یا در یک عصر و دوران، فضیلت باشد و همان رفتار با صفت مشخص در جامعه ای دیگر و زمان دیگر بدون آن که در ماهیت آن تغییر حاصل گردد رذیلت محسوب شود.

 در بیانی دقیق آن که هرگاه شیء به یک امر یا اموری متغیر و خارج از ذات خود، وابسته باشد. حکم به نسبی بودن آن شیء می‌دهند. بنا براین نسبیت یک مفهوم اخلاقی، اعم از فضایل یا رذایل منوط به این است که آن مفهوم در صدق یا عدم صدق بر یک صفت درونی و یا رفتار بیرونی، وابسته به عناصری متغیر و خارج از حقیقت آن صفات یا رفتار باشد.

انواع نسبیت‌گرایی

مهم‌ترین انواع نسبیت‌گرایی اخلاقی عبارتند از: نسبیت گرایی 1. توصیفی، 2.هنجاری 3. فرا اخلاقی.

1. نسبیت‌گرایی توصیفی بر مبنای اظهارات انسان شناختی یا جامعه‌شناختی می‌گوید باورهای اخلاقی اصلی افراد و جوامع مختلف، متفاوت و حتی متعارضند به عبارت دیگر مدعای نسبیت‌گرایی توصیفی آن است که ارزش‌ها و اصول اخلاقی افراد به نحو بنیادین با یکدیگر تعارض دارند، منظور از اختلاف بنیادین این است که حتی اگر در مورد ویژگیهای شیء مورد نظر توافق حاصل شود، اختلاف نظر برطرف نمی‌شود.

مثلاً اختلاف نظر در مورد جواز قتل والدین سالخورده به دست فرزندان، همیشه به جهت اختلاف بنیادین در ارزش‌های اخلاقی نیست، زیرا ممکن است طرفداران این کار به دلیل اعتقاد به این که اگر والدین آن‌ها در حالی قدم به آخرت گذارند که هنوز قوی و سالم‌اند، جایگاه بهتری خواهند داشت، موجبات قتل آنها را فراهم می‌کنند بنابراین در این گونه موارد اختلاف در باورهای ناظر به واقع است نه باورهای اخلاقی.

نسبیت‌گرایی توصیفی صرفاً به توصیف اختلافات و تفاوت‌های اصول اخلاقی افراد و جوامع مختلف می‌پردازد و در حوزه فعالیت مردم شناسان و قوم شناسان می‌باشد و از مبانی نسبیت‌گرایی معرفت شناختی محسوب می‌شود.

2. نسبیت‌گرایی هنجاری، ناظر به یک اصل هنجاری مورد قبول برای شخص یا جامعه است. یعنی آن چه برای شخص یا جامعه درست یا خوب است، ارزشمند است در حالی که ممکن است همان رفتار با شرایط یکسان برای شخص یا جامعه‌ای دیگر درست یا خوب نباشد.

بنابراین فرض، اولاً ارزش‌های مورد پذیرش افراد و جوامع مختلف یکسان نبوده و دارای تفاوت بنیادینند و ثانیاً ارزش‌های اخلاقی مبنایی واقعی ندارند. براین اساس یک جامعه حق ندارد، افراد جامعة دیگر را به دلیل نقض قوانین اخلاقی و امثال آن مورد سرزنش قرار دهد و عمل به هنجارهای مورد پذیرش خود را از همگان طلب کند. این نوع از نسبیت‌گرایی از مبانی صحیح برخوردار نمی‌باشد و قابل پذیرش نیست. زیرا باورهای ما درباره اخلاق را نادیده می گیرد و وجود حقیقتی اخلاقی، و امکان توجیه دیدگاههای اخلاقی و نیز مشاهده اخلاقی را انکار می کند.

3. نسبیت‌گرایی فرااخلاقی سومین نوع نسبیت‌گرایی که نسبیت‌گرایی معرفت‌شناختی نیز نامیده می‌شود. این نوع، نسبیت‌گرایی از توصیف اخلاقیات مختلف افراد و جوامع گوناگون گرفته شده و بیانگر این است که اخلاق با هیچ واقعیت خارجی و مستقل از علاقه و خواست‌های افراد ارتباطی ندارد. لذا ارزش گزاره‌های اخلاقی تنها به خواست افراد یا جامعه است. بدین ترتیب در مورد احکام اخلاقی اصلی، شیوه معقول و معتبر عینی‌ای برای توجیه یکی در مقابل دیگری وجود ندارد، در نتیجه ممکن است، دو حکم اصلی متعارض، اعتبار یکسانی داشته باشند. یعنی در میان احکام یا نظام‌های اخلاقی متعارض، تنها یک حکم یا نظام اخلاقی را نمی‌توان موجه و درست دانست و احکام و نظام‌های دیگر را نادرست به حساب آورد. به عبارت دیگر تنها یک ارزش‌گزاری اخلاقی درست وجود ندارد بلکه می‌توان ارزش‌های اخلاقی متعدد و مختلفی را درست دانست و لذا شیوه معقولی برای توجیه و دفاع یک نظام اخلاقی در مقابل نظام‌های دیگر وجود ندارد.

نسبیت‌گرایی معرفت شناختی گاه به صورت ذهنیت‌گرایی در اخلاق و گاه به صورت نسبیت‌گرایی فرهنگی یا قرادادگرایی نمودار می‌شود در صورت نخست (ذهنیت گرایی)، ملاک و معیار ارزش‌های اخلاقی تنها در نگرش‌ها، امیال و احساسات و سلایق شخصی خلاصه شده‌است و دومی(فرهنگی یا قراردادی)، اخلاق و اصول آن را وابسته به جامعه و فرهنگ و عادات و رسوم آن دانسته، پذیرش و توافق جمعی را مبنای اعتبار احکام اخلاقی قرارداده‌اند.

مکاتب نسبی‌گرا:

مجموع مکاتبی که براساس دیدگاههای غیر توصیفی و غیرواقع‌گرا می‌باشند جملات اخلاقی را از نوع انشایی می‌دانند، جزو مکاتب نسبی گرا می‌باشند از جمله:

1- احساس‌گرایی: براساس این مکتب گفتارهای اخلاقی اساساً جنبه اخباری ندارد، زیرا احکام اخلاقی صرفاٌ بیان‌گر احساسات گوینده بوده و ریشه در واقعیات خارجی ندارد که حاصل این مکتب چیزی جز نسبیت اخلاقی نیست زیرا که احکام اخلاقی صرفاً بیانگر احساسات گوینده بوده و منطقاً نمی‌توان انتظار داشت دیگران نیز همان احساس را داشته باشند، به تعداد افراد انسانی ممکن است احساسات و تمایلات متفاوت وجود داشته باشند.

 2- توصیه‌گرایی: این مکتب معتقد است که اساس گفتار اخلاقی خبردادن نیست بلکه توصیه و هدایت است و احکام اخلاقی اموری ارشادی می‌باشد که این امور نسبت به انسان‌ها و فرهنگ‌ها متفاوت است.

3- جامعه‌گرایی: جامعه‌گرایان، جامعه را شخصیتی مستقل از افراد می‌دانند و معتقدند که احکام اخلاقی وابستگی تام به جامعه دارد، در حقیقت هر جامعه‌ای هر چیزی را بپسندد همان چیز خوب است هیچ جامعه‌ای حق ندارد اخلاقیات و آداب و رسوم جامعة دیگر را مورد نقادی و ارزش داوری قرار دهد.

 4- قرارداد گرایی: قرارداد گرایان، بر این باورند که ارزش‌های اخلاقی، خواسته‌های ذهنی افراد می‌باشد که هیچ‌گونه عینیتی ندارد، بنابراین چیزی که دارای خوبی یا بدی ذاتی باشد وجود ندارد و احکام و ارزش‌های اخلاقی، توافق و قراردادی بین افراد جامعه می‌باشد.

کد خبر 2138158

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha