آنهم نقد منصفانه، زيرا هرچه منصفانه تربه برنامه هاي مديران فعلي ورزش كشورنظربيفكنيم، عرصه نقد وطول وعرض آن را بسيارگسترده وزمينه انتقاد كارشناسانه را بسي عميق ترخواهيم يافت. اما شرايط مختلف فضا را محدود ساخته ودست وپاي قلم را بسته است.
چند ماه قبل، عناويني را رديف كردم، با خود گفتم: حول وحوش انتخابات است، شايد فردا آقايان راي نياوردن وآخرشدن خود را به حساب ورزشيان بگذارند، ازنوشتن، درآن زمان چشم پوشي كردم.
درزمان انتخابات، بطور اتفاقي يكي ازفرمايشات تبليغاتي مديريت فعلي سازمان را ازشبكه راديويي ورزش گوش كردم. به آسمان و ريسمان بافتنهاي وي درورزش وبه ادعاهاي مطرح شده درآن برنامه تبليغاتي فعلا كاري ندارم، اما مي خواستم بنويسم آنچه وي درمورد پيشنهاد ايجاد معاونت تربيت بدني وتندرستي دروزارت آموزش وپرورش درآن برنامه فرمودند، اطمينان دارم درزمان انتصاب حتي يك بارنام اين معاونت به گوششان نخورده بود وروحشان هم ازايجاد اين تشكيلات اطلاع نداشته است، چه برسد... ديدم شايد بگويند تضعيف وتخريب شده اند. بازننوشتم.
خبر برگزارمراسم تجليل ازقهرمانان شايسته كشوررا چند روز قبل ازبرگزارشدن آن خواندم. بسيار اميدواربودم كه مديريت سازمان تربيت بدني، بي اعتنايي سال گذشته خود را نسبت به قهرمانان دانش آموزكه مقامهاي جهاني كسب كرده اند را دراين برنامه جبران كند، به ويژه آنكه امسال وزيرمحترم آموزش و پرورش، تجليل ازدانش آموزان قهرمان جهان را ازرياست سازمان تربيت بدني درخواست كرده بود كه متاسفانه بازهم مورد بي اعتنايي واقع گرديد وهيچ پاسخي به آن داده نشد، اين نيز ازمواردي بود كه مي شد نوشت وننوشتم.
فرداي روز تجليل ازقهرمانان، گزارش آن را ازتلويزيون تماشا كردم، رياست محترم سازمان تربيت بدني ازموفقيتهاي تيمهاي ورزشي دريكي دوسال اخيرگزارش مي داد كه طبيعي است هرمسئولي درحضورمقام مافوق، گزارش عملكرد خويش را ارائه دهد، اما تكيه وتاكيد چندين باره مديرسازمان براين نكته: كسب موفقيت فلان تيم... با برنامه ريزي سازمان تربيت بدني بسيار جلب توجه مي كرد. همان شب قلم به دست وتصميم گرفتم بنويسم كه نوشتم.
آنروزنوشتم كدام برنامه ريزي؟ واقعا شما به برنامه ريزي معتقد هستيد؟ نشانه هاي برنامه ريزيهايتان كدام است؟ واقعا باور كرده ايد دربرنامه ريزي فدراسيونهاي موفق نقشي داشته ايد؟ و... چيزهاي ديگري كه اجازه مي خواهم درپايان همين مطلب دوسه خط ديگر آنرا نيزذكركنم. فردا كه شد به حكم اخلاق به جايي نفرستادم. چرا مي گويم به حكم اخلاق، اين را نيزدرپايان خواهم گفت.
چند روزبعد در روزنامه خواندم كه رياست سازمان تربيت بدني ورزشگاه بزرگ تبريزرا براي دومين يا سومين بار افتتاح مي كند، گفتم مي نويسم، اما ننوشتم، فقط به يكي دو نفر ازدوستانم گفتم كه مي خواهم بنويسم كه اين رسم كدام دوره ها وسلسله هاست كه درما باقيمانده و رسوب كرده است؟ البته بازهم به همان دلايل اخلاقي كه بعدا خواهم گفت، ننوشتم.
تا روزچهارم مرداد ماه كه جناب رياست سازمان دريك مصاحبه تلويزيوني، درپاسخ مصاحبه ومطالب كارشناسانه وتحليلي معاون تربيت بدني و تندرستي آموزش وپرورش در رابطه با جايگاه ورزش مدارس درطرح جامع، كلياتي را كه آن هم فقط درمحدوده سخن مانده است فرموده و در رد فرمايشات آقاي دكتر سجادي تاكيد كرده اند كه « جايگاه ويژه اي را براي ورزش مدارس در طرح جامع پيش بيني و... و دكتر سجادي خود دبيرشوراي ورزش تربيتي است وچه وچنان و... »
ديگر خود را در محدوديتها ومعذورات اخلاقي، محصوركردن و سكوت را جايز ندانسته وپاسخ به اين گونه ادعاها راعين اخلال احساس كردم. اين نوع سخنان، تحليلها و ادعاها كه برخي درفوق آورده شده وبرخي ديگردر آينده قلمي خواهند شد، مرا به ياد حكايت معلمي انداخت كه به روستايي وارد شد وبرتخته كلاس كلمه « مار» را نوشت، اما ديگري خطي كج وكوله كشيد وبه كودكان گرد خويش گفت: مار اين است وهمه مي دانيم كه همين، برسرمعلم واقعي كه راست مي گفت وصحيح، چه مي آورد.
بنده نيزبراي جلوگيري ازاشاعه فرهنگ عوام زدگي درورزش تصميم گرفتم بنويسم، اگرچه مي دانم زمان، زمان مناسبي نخواهد بود بخصوص آنكه روزهاي آخر دوره رياست جمهوري خاتمي عزيز است ومي دانم نبايد روحيه پاك و روي گشاده توام با لبخند خاتمي را حتي براي لحظه اي آزرد. همه را مي دانم و اين را نيز ازپهلوانان و بزرگان خويش آموخته ايم، آنهايي را كه در حال رفتن ازخانه اند را بيش اززمان ماندن درخانه احترام كنيم، ازپيشينيان دنياي پهلواني ياد گرفته ايم مهماني را كه، درحال ترك خانه است با حرمت بدرقه كنيم، به ويژه وقتي كه مي دانيم اتوبوسي دردروازه هاي سازمان، منتظر مديران وميهمانان غيرورزشي ورزش است تا آنها را به خانه هايشان برساند!
من بخاطرطرح اينگونه مسايل در آخرين روزهاي دولت خاتمي عزيز، ازايشان پوزش مي طلبم. دلم نمي خواست در اين روزها اين چنين خاتمي را بدرقه كنيم. دلم مي خواهد با هر آنچه خوبي است خاتمي را بدرقه كنيم. دلم مي خواهد همه خوبيها را به پاي خاتمي بريزيم. مي خواهم با هرچه عاطفه، مهرباني، صفا، صميميت و صداقت است خاتمي را همراهي كنيم. قلبم مي گويد خاتمي را با « گل كلمات » خويش راهي همان جايي كنيد كه او دوست مي دارد.
دراين لحظات تاريخي دلم مي خواست پيشنهاد بدهم به پاس ايده هاي طلايي، عملكرد انساني و برجستگي هاي اخلاقي خاتمي در هرشهر ودياري يك خيابان، مدرسه، ميدان، ورزشگاه و ... را به نام خاتمي نامگذاري كنند، اما مي دانم كه رضايت نمي دهد و ممكن است حتي ناراحت شود و مخالفت كند، ليكن پيشنهاد مي دهم بياييد قلبهايمان را به نام خاتمي نامگذاري كنيم. بياييد كوچه ها و خيابانهاي دلمان را تك تك به نام خاتمي بناميم . بياييد بن بست ها وموانع دلگيرانه قلبهايمان را بگشاييم و نامش را خاتمي بگذاريم تا عبورمهرباني ها، محبتها، دوست داشتنها وعشق ورزيدنهايمان مثل كوچه هاي دل خاتمي روان و تسهيل شود.
بياييد به خاتمي بگوييم امروز كه مي روي، بيش از آن روزي كه آمدي دوستت داريم. اگر آن روزبا احساسات وعواطفمان دوستت داشتيم، امروز با تمام منطق وعقلمان دوستت داريم.
اما و اما و اما ... از بعضي از دوستاني كه با تو بودند گلايه منديم كه با ويژگيها و برجستگي هاي توهمگون نبودند. از تو آموخته ايم كه حرف بزنيم، انتقاد كنيم و پاسخ بخواهيم و پاسخگو نيز باشيم همين است كه پرسش ها، دلايل و پيشنهادات زيررا مطرح مي كنم تا مردم بهتربتوانند عملكرد سازمان تربيت بدني را ارزيابي و نقد كنند.
پرسشها و پيشنهادات خطاب به سازمان تربيت بدني:
- اين همه بي توجهي و ناديده انگاشتن ورزش مدارس چرا؟
- اين همه بي تفاوتي و بي اعتنايي به پيروزيهاي جهاني دانش آموزان وبخل ورزيدن به آنان چرا؟ آيا تاكنون ديده ايد پدري نسبت به فزرندان خود بخل بورزد؟
- اين همه ايجاد مانع وبه تاخير انداختن اصلاحات اساسنامه فدراسيون ورزش مدارس براي چه؟
بيش ازدوسال جلوي تصويب تغييرات اساسنامه فدراسيون ورزش مدارس را گرفتيد چون نپذيرفتند رئيس مجمع آنها شويد، بفرماييد حال كه رياست مجمع فدراسيون دانشجويان را به شما عطا فرمودند! چه گلي برسر ورزش دانشجويي زده ايد؟
- اگردرطرح جامع ادعايي شما، توجهي به ورزش مدارس شده، آن توجه دركجا عملي شده است؟ آيا صرف سخن گفتم از ورزش مدارس، آنهم درطرح جامع ادعايي، مشكلي از ورزش مدارس را حل مي كند؟
- اگربه فرموده شما آقاي دكتر سجادي معاونت تربيت بدني وتندرستي وزارت آموزش وپرورش دبيرشوراي ورزش تربيتي است پس چرا در يكسال گذشته درجلسات حضورنيافته وحتي يك جلسه اين شورا را تشكيل نداده است؟
- ازطرح جامع بيشترين تحليلها وارزيابي ها را مي توان ارائه داد، اما چه كنيم كه ورود به اين طرح ادعايي، دوستان عزيزي را كه براي من مورد احترامند ازحقير مي رنجاند وبرآشفته مي سازد. ( دوستاني كه براي اعتباربخشيدن به طرح، آنها را درآن درگير كردند) اما احساس مي كنم فقط با طرح يك سوال ازطرح جامع، بيش از اين وارد اين مقوله نشوم ودوستان را مكدرنكنم، و آن اينكه نيازي نيست ازمديريت سازمان ازجايگاه ورزش مدارس درطرح سوال شود، بلكه لازم است از ايشان پرسيده شود: ازقبل طرح جامع، در ادارات كل تربيت بدني استانها چه اتفاقي افتاده است؟ ( بهتر است پاسخ اين سوال را ازمديران كل وكارشناسان ورزش استانها سوال وبا پاسخ رئيس سازمان مقايسه نمود) وهمچنين طرح جامع براي حوزه ستادي ورزش كشور چه كرده است؟ (البته به جزتغيير دوسه نام معاونتها و دفاترستادي سازمان) بگويند عملا چه كرده اند؟
- نكته ديگر اينكه هرموفقيت فدراسيونها درگزارش رياست سازمان به همراه يك جمله تكراري « با برنامه ريزي سازمان » نيز ارائه مي گرديد در اين مورد دو پيشنهاد تقديم مي كنم :
1- توسط كارشناسان بي طرف از فدراسيونهاي موفق بررسي هايي صورت گيرد ونقش مديران غيرورزشي سازمان تربيت بدني را درموفقيت هاي اين فدراسيونها، بررسي و ميزان اعتبارات وهزينه هايي را كه سازمان دراختيارآنها گذاشته نيزتعيين فرمايند تا نقش سازمان تربيت بدني دراين موقعيتها، كارشناسانه مشخص شود.
2- اگرمديريت فعلي سازمان تربيت بدني دردوره بعد نيزماندگار شود( البته كارشناسان و متخصصان اين جايگاه را بخوبي مي دانند) پيشنهاد مي كنم مسئوليت فدراسيونهاي ورزشي را به وزارت نيرو يا سازمان انرژي اتمي يا هر سازمان و وزارتخانه غيرمرتبط واگذار كنند و نتايج دو سه سال آينده تيمها را نيزدرقياس با نقش سازمان تربيت بدني ارزيابي كنند. ( شايد جايگاه برنامه ريزي مديران فعلي بيشتر مشخص شود)!!
اگركمكهاي عالمانه، سخاوتمندانه ودلسوزانه دولت به ويژه شخص خاتمي عزيزنبود، آيا امروزبازهم، چنين مانورهايي وجود داشت؟ كه اگربه هربخشي يا هرمديريتي درورزش اين كمكها سرازيرمي شد، آيا شاهد موفقيتهاي بيشتري ازامروزنبوديم؟ اين است كه به صراحت مي گويم؛ اگربه همه بخشهاي دولت كريمه جناب خاتمي نمره ممتازتعلق بگيرد، مديريت بخش ورزش نمره قابل قبولي ندارد. امتياز موفقيت برخي تيمها ونفرات بدون ترديد مربوط به خود دولت وزحمات وتلاشهاي شبانه روزي فدراسيونهاي ورزشي، مربيان وكارشناسان مربوطه وبازيكنان با همت آن است وهيچكس حق ندارد، اين پيروزيها وموفقيتها را به نفع خود مصادره كند.
نكته آخر اينكه چنانچه اين مديران ماندگار شوند دهها موضوع ازعملكرد مديران فعلي ورزش كشورنگاشته وبه چالش كشيده خواهد شد وچنانچه تغييرات حاصل گردد لازم است حداقل دردوسه مقاله براي ثبت درتاريخ ورزش، برنامه ها وفعاليتهاي سازمان تحليل وارزيابي شود كه انشاء الله چنين خواهم كرد.
* رضا عموزاده خليلي
نظر شما