اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات كودك و نوجوان درگفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : هر آفريده ادبي بنا بر بينش نويسنده ، آموزه هايي را به صورت عاطفي و غير مستقيم منتقل مي كند ، بنابراين ادبيات ذاتا منتقل كننده يك سري مفاهيم و درونمايه هاست ، اين رسالت ذاتي است ، يعني بدين صورت نيست كه كسي تصميم بگيرد راجع به دين و آموزش آن به كودكان بنويسد ، در آن صورت اگر فقط نگاه آموزشي باشد پس ادبيات نخواهد بود و يك رساله تبليغي است.
شهرام اقبال زاده در ادامه خاطرنشان ساخت: اگر به ادبيات تنها به عنوان يك ابزار نگاه شود ، نه به عنوان يك ويژگي خلاقه زيبا شناختي ، گاهي به ضد خودش تبديل مي شود، مثلا از رسانه هاي عمومي همه روزه مسائل ديني به صورت غيرخلاق ، غيرعاطفي و به صورت دستوري و آمرانه تبليغ مي شود و اين مسئله خود يك ضد تبليغ شده و كودكان و نوجوانان در مقابل بمباران يك سري مفاهيم و آموزه هاي ديني هستند و اجازه كار ديگري مانند بازي - شيطنت و ... را نمي توانند داشته باشند.
اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات كودكان و نوجوانان اضافه كرد : ويژگي كودكان و نوجوانان اين طور است كه نمي خواهند هيچ قالب و چارچوبي را بپذيرند مگر اينكه داوطلبانه باشد ، يعني اين كه اگر كسي مخاطب امروز را با دغدغه و نيازش نشناسد و بخواهد به صورت مستقيم و دستوري آموزش مسائل ديني را انتقال دهد ، مسلما به ضد خود بدل خواهد شد ، بنابراين بايد به عوامل بسيار مهمي مانند : شناخت مخاطب ، شناخت نيازهاي دروني ، و برداشت خلاق از مفاهيم معنوي و عاطفي توجه داشت نه اين كه يك سري ازتكاليف و مناسك را دائما ياد آوري كنيم .
شهرام اقبال زاده : اگر از پيامبران و امامان مي نويسم براي آن بزرگواران نيست بلكه براي بشر امروز است ، بنابراين بهتر است با زبان و ذهن امروزي نوشته شود . |
وي افزود: اگر از پيامبران و امامان مي نويسم براي آن بزرگواران نيست بلكه براي بشر امروز است ، بنابراين بهتر است با زبان و ذهن امروزي نوشته شود ، مشكل در اينجاست كه نگاه ، نگاه شعاري و تبليغي است ، آن قدر بايد نياز و احساسات دروني باشد كه خود شخص احساس تكليف و نياز كند ، مثلا نماز را براي ترس از پدر و مادر نخواند بلكه به عشق خداوند نماز بخواند.
شهرام اقبال زاده در ادامه گفت : بايد به كودكان و نوجوانان احترام گذاشته شود به عنوان يك انسان برابر اما متفاوت و در عرصه سياست گذاري هاي كلان و در رسانه هاي فراگير نيز مانند صدا و سيما و آموزش و پرورش از آنها استفاده شود نه اينكه آنها را مومي فرض كنيم كه در دست ماست و به هر شكي در خواهد آمد و همچنين نبايد به صورت تكليفي و عامرانه كودك را به كتابخواني تكليف كنيم بلكه ساعاتي را براي خواند كتاب اختصاص دهيم تا كودك در آن ساعات قصه بخواند و يا حتي قصه بگويد.
وي اضافه كرد: بايد وضعيت معيشتي و فرهنگي به طوري طراحي شود كه اولا خانواده ها قدرت خريد كتاب را داشته باشد و جز نيازهاي دروني هر خانواده باشد. ثانيا كتابخانه هاي عمومي از نظر كمي و كيفي گسترش پيدا كند، كتابخانه هاي امروز بايد كتابهاي روز آمد اعم از تاليف و ترجمه كه نياز مخاطب را پاسخ دهد آكنده باشد و كتابدارهاي حرفه اي كه كتاب را بشناسند در اين كتابخانه ها به فعاليت بپردازند حتي جاي اين كتابداران حرفه اي در مدارس نيز خالي است و يا با تعداد انگشت شماري در اين حرفه مواجه هستيم . به نظر من اگر اين موارد به صورت هماهنگ گسترش پيدا كند مي توان به گسترش كتابخواني اميدوار بود.
اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات كودك و نوجوان در پايان گفت وگو با مهر ياد آور شد: امروزه كتابهاي ترجمه فروش بيشتري نسبت به كتابهاي تاليف دارند، زيرا اكثر نويسنده هاي امروز ما بينش امروزي ندارند وآثار آنان از نظر زيبا شناختي و درونمايه مطابق سليقه و نياز مخاطب كودك و نوجوان امروز نيست ، ما بايد ژانرهاي مختلف اعم از داستانهاي رئاليستي ، علمي و تخيلي نياز كودك و نوجوان را بشناسيم و اگر ما اين نيازها را عرضه نكنيم درنتيجه تاليف ما ضعيف است و مخاطب بيشتر به سوي كتابهاي ترجمه روي مي آورد.
نظر شما