به گزارش خبرنگار مهر نشست نقد و بررسی رمان «ظلمات» نوشته محمد علی علومی عصر روز چهارشنبه 17 مهر با حضور نویسنده, اصغر نوری، فرزام شیرزادی و محسن فرجی در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست فرزام شیرزادی در سخنانی اظهار داشت: زبان داستانی علومی در این کار زبانی شسته و رفته است و اگر بپذیریم که زبان داستان از ستون های اصلی شکل دهنده آن است باید بگویم که این ستون در آثار علومی بسیار زیبا بنا نهاده شده است تا جایی که حتی می شود حس کرد که این رمان به رغم داستان تو در توی خود حتی می تواندبه فیلم نیز تبدیل شود.
وی همچنین تاکید کرد: داستان این کتاب به نظر من می توانست کمی به روزتر باشد تا مخاطب با آن همذات پنداری بیشتری بکند اما انگار نویسنده تمایلی به این موضوع نداشته است
محمدعلی علومی نویسنده رمان ظلمات نیز در سخنانی در این نشست اظهار داشت: کل ماجرای این رمان بیان یک تراژدی ایرانی است که با تراژدی یونانی متفاوت است. در یونان باستان هراس از مرگ وجود داشت و حس می شد پس از مرگ به سرزمینی به نام هادس وارد می شویم که پر از اشباح و اجنه است اما در ایران چه در دوران قبل از ورود اسلام و چه پس از آن بهشت وعده داده می شده است. من سعی داشتم تراژدی های باستانی را که بر پایه مفاهمی اسطوره ای بنا نهاده شده است به دنیای معاصر بیاورم.
وی ادامه داد: به نظر خودم قلمم توانسته وارد دنیای تازه ای شود اما دوست دارم بدانم «مانی» داستان من اکنون و در جامعه امروز باید چه کند؟ و همین موضوع من را وا می دارد که از حاضران دراین نشست بپرسم که آیا اسطوره ها در دنیای امروز کار کردی دارند یا نه؟
در ادامه این نشست اصغر نوری منتقد و مترجم با اشاره به اینکه رمان «ظلمات» اولین رمانی است که از علومی خوانده گفت: وقتی این رمان را می خواندم حسم این بود که فضای آن در دوران معاصر می گذرد؛ اما در زیر متن مفاهیمی اسطوره ای دیده می شد که حتی اگر آن ها را پیش از این از متون اسطوره ای نخوانده باشیم، هم می توان این رمان را خواند بر این اساس می خواهم بگویم ظلمات رمانی قائم به ذات است، نه قائم به فرد و در عین حال یک اثرایرانی است.
وی ادامه داد: شروع این رمان علومی شروعی سخت است، باید 10 صفحه از آن را بخوانیم تا لحن کار دستمان بیاید؛ اما تکنیک نوشتن رمان بسیار خوب است، گویی نویسنده در حال صحبت کردن با خود است و این موضوع خوب در کتاب نشسته است، حتی اگر کسی روایت های هزار و یک شب را نخوانده باشد، می تواند بفهمد، که نویسنده سعی داشته از تکنیک روایی آن برای نوشتن متن استفاده کند.
نوری تصریح کرد: علومی در ظلمات دو راوی دروغگو دارد که شخصیتهای آن ها از قضا بسیار لایه به لایه است، اما نویسنده هوشمندانه نخواسته آن ها را به مخاطبش بشناساند و سعی می کند، به گونه ای آن ها را مطرح کند تا ما خودمان برای خودمان تفسیری داشته و نتیجه بگیریم.
این مترجم افزود: شاید از نظر مخاطب امروز خیلی از اتفاقات رمان عجیب باشد، اما این اتفاقات در رمان های رئالیستی به سبک علومی چیز عجیبی نیست، ظلمات به عنوان یک داستان اساطیری اثری قابل قبول است، در عین حال اسطوره های به کار رفته در لایه های داستانی آن به گونه ای است که روی مخاطب هیچ تاثیری نمی گذارد و از او نمی خواهد که به شکل خاصی بار بیاید.
نوری همچنین گفت: امروزه در ایران و کشورهای دیگر مکان هایی وجود دارند که در آن انسان ها به شکلی زندگی می کنند که انگار هزار سال قبل است، نویسنده برای نوشتن از چنین جغرافیایی دو انتخاب دارد، یا اینکه از آن گزارشی ارائه کند و یا اینکه بیان کند با آن جغرافیا نسبتی دارد، این یعنی اینکه او باید نسبتش را با آن باور مشخص کند، خیلی از باورهای اسطوره ای را می توان با نگاه امروزی زیر سوال برد، اما به نظر من ظلمات سعی دارد نسبتی میان ما و اسطوره ها برقرار کند.
محسن فرجی دیگر منتقد حاضر در این نشست نیز در سخنانی اظهار داشت: در ادبیات غرب بسیار دیده ایم که کارهای بزرگ ریشه در کتاب مقدس دارند، و یا باورهای اساطیری را دیده ایم که ریشه در قصه های عامیانه و حکایت های شفاهی دارند، به نظر من جای خالی این نوع داستان ها در ادبیات ما خیلی پررنگ است، آثاری که مانند یک درختی ریشه در گدشته ما داشته باشد.
فرجی گفت: علوم در ظلمات به دو چیز تاکید دارد، نخست اسطوره جنگ میان خیر و شر و دیگر افسانه ها و باورهای بومی منتطقه کرمان و بم. و سعی کرده این دو موضوع را در رمانش تلفق کند، اما به نظرم این نقد هم بر این کتاب وارد است که بسیار ذهنی است و تصاویرش همگی در ذهن نویسنده در حال رخ دادن است.
وی تاکید کرد: در ادبیات غرب برای بیان مفاهیم اسطوره ای می توان دید که نویسنده سعی دارد تعادلی میان عینت و ذهنیت ایجاد کند، اما ادبیات ایران ذهنیت گرایی را بیش از عینتی گرایی مورد توجه قرار داده که نمونه اش را می توان در این کتاب دید و شاید به همین خاطر است که نمی توان چندان با آن همراه شد.
نظر شما