چرا زنان بیشتر دچار افسردگی می شوند/ افسردگی فریاد کمک خواستن است

به گزارش خبرگزاری مهر، يكي از اختلالات خلقي شايع كه در دنياي امروز گريبانگير بسياري از افراد جوامع مي باشد افسردگي است، ولي چرا اين بيماري در زنان شايع تر مي باشد، هميشه این امر برای خیلی ها جاي سوال دارد که چرا افسردگي در زنها دو برابر افسردگي در مردهاست و چرا شمار زناني كه به علت افسردگي در بيمارستان رواني بستري مي شوند، دو برابر مردهاست؟

بعضي ها معتقدند دو برابر بودن شمار زنان افسرده به اين دليل است كه زن ها با راحتي بيشتري به ناراحتي خود اذعان مي كنند و بيش از مردان مايلند كه با روان درمانگرها حرف بزنند، اما بررسي هاي تازه به عمل آمده نيز نشان مي دهند كه 8 درصد زنان و 2 درصد مردان با انواع سبب سازهاي استرس مواجه هستند.

چرا و چگونه است كه اين شمار از زنان با افسرده شدن نسبت به استرس خود واكنش نشان مي دهند؟ شايد بتوان گفت كه برخي از زنان براي افسرده بودن برنامه ريزي شده اند. به پسرها معمولا گفته مي شود در برابر ناملايمات بايستند و بجنگند، اما به دخترها راه خويشتنداري را مي آموزند.

به پسرها مي گويند كه بايد راه موفقيت را بپيمايند و به دخترها يادآورمي شوند كه بايد تاييد و تصديق گردند. به پسرها مي گويند شكست خوردن و ناكام ماندن هم بخشي از تلاش است، اما به دخترها مي گويند كه شكست خوردن خجالت دارد. در اين شرايط بسياري از زنها حاضر نمي شوند در برابر استرسهاي زندگي خود بايستند. اين يك احساس درماندگي فراگير شده است.

اما در مورد زن جديد امروزي چه مي توان گفت كه در عرصه كار بيرون ظاهر مي شود و در برابر شدايد مي ايستد؟ زني كه به جاي خانه داري تمام وقت در بيرون از منزل كار مي كند فرصت بيشتري دارد تا با ديگران حرف بزند، بگويد و بشنود و بخندد. اما زني كه در بيرون كار مي كند با استرس هايي از آن دست كه مردان با آن روبه رو مي شوند، مواجه مي گردد اما زني كه بيرون از منزل كار مي كند به احتمال زياد از مردي كه همان كار او را مي كند دستمزد كمتري دريافت مي كند زني كه سالها براي بر پا كردن كار و كاسبي اش تلاش مي كند با مشكل سالمندي مواجه مي گردد.ممكن است خانواده اش به پول او احتياج داشته باشند اما از غيبت او در منزل هم راضي نيستند.در اين شرايط وقتي مشكلان  چيره مي كنند،فشار به حدي مي رسد كه توليد افسردگي مي كند.

با آنكه بعضي اصرار دارند كه زنان به خاطر سوابق يادگيري خود با افسردگي نسبت به استرس واكنش نشان مي دهند،جمعي ديگر معتقدند كه زنان به دليل شرايط بيولوژيایي خود بيشتر در معرض افسردگي قرار مي گيرند.به عبارت ديگر تكانه هاي عصبي زن،كار مركز لذت در مغز كه هيپوتالاموس خوانده مي شود را مختل مي سازد.

هورمون هاي نيرو بخش به نام كاته كولامين ها، دو پامين و نوراپي نفرين را تحت فشار قرار مي دهد و با موانعي بر سر راه توليد سروتونين و هيستامين كه مسئول تنظيم عملكرد مغز هستند قرار مي دهد. يكي از اين نشانه هاي عمده هر يك از اين اتفاقات افسردگي است.

ازآنجا كه افسردگي به انديشه خودكشي همراه مي شود و خود كشي از جمله ده علت اول و اصلي مرگ و مير در جوامع صنعتي است.تمام افسردگي ها بايد جدي گرفته شوند اغلب كساني كه اقدام به خودكشي مي كنند روان پريش نيستند. در زمان افسردگي هم معمولا اقدامي براي خودكشي صورت نمي گيرد. اغلب خودكشي ها سه ماه بعد از، از بين رفتن افسردگي كه شخص انرژي خود را باز مي يابد صورت مي گيرد.

شايد بتوان گفت كه افسردگي فريادي براي دريافت عشق و كمك است. براي كمك به افسرده او را به صحبت تشويق كرد و بعد به دقت به صحبت هايش گوش داد. به احساس ضايعه و فقدان يا احساس عجز و درماندگي او گوش دهيد.

فرد افسرده جنبه هاي منفي را بزرگ مي بيند و به عبارت ديگر شخصي سازي مي كند به جاي جنبه هاي مثبت زندگي به جنبه هاي بد آن توجه مي كند،درشت نمايي مي كند به او كمك كنيد تا بداند اين احساسات نشانه هاي افسردگي ناشي از استرس او هستند بعد به او بفهمانيد كه بايد از متخصصان ذي صلاح كمك بگيرد.