به گزارش خبرگزاری مهر، زمانی که انسان درباره چگونگي احساسات خود فکر می کند، خود به خود بحث چگونگي به وجود آمدن واكنش هاي هيجاني پيش مي آید، اما بيشتر افراد مايل هستند فكر كنند كه خودشان در بوجود آمدن آنها دخالت چنداني ندارند، از این رو هميشه صحبت از اين مي كنيم كه ديگران ما را عصباني،خوشحال يا غمگين مي كنند. گفتار ما پراست از جملاتي چون؛ با اطمينان پيش خودش فكر مي كرد كه من زير بار مي روم و اين مرا خيلي عصباني كرد؛ عمدا اين كار را مي كند،چون مي داند اين كار مرا عصبي مي كند؛ واقعا خوش حال و سرحال بودم كه يكدفعه وارد شد و با آه و ناله و دلسوزي براي خودش،حالم را گرفت.
همه ما غالبا طوري از هيجانات عاطفي خود حرف مي زنيم كه گويي هيچ تسلطي روي آنها نداريم؛گاهي خوشحال،گاهي غمگين،گاهي هم عصباني مي شويم و اين حالات همين طوري پيش مي آيد،مثل رگباري كه روي سرمان ببارد. بايد قبول كنيم كه هيجان هاي عاطفي به خودي خود پيش نمي آيد، بلكه ما در ايجاد واكنش هاي عاطفي خود نقش فعالي داريم. در اينجا قصد داریم به بررسي واكنش هاي ناخودآگاه بدن در مقابل حوادث تنش زايي كه عواطف ما را دگرگون و آشفته مي كنند، بپردازيم.
ما هنگامي كه به شدت مضطرب هستيم، فيزيولوژي بدن، اختيار را به دست مي گيرد. اين وضعيت موقعي پيش مي آيد كه احساس كنيم به نحوي مورد تهديد قرار گرفته ايم. خواه از نظر جسمي، خواه رواني، بدن در هر حال تمايزي قائل نمي شود. اين واكنش ريشه زيست شناختي دارد و ما هيچ كنترل اساسي بر هيجانات خود نداريم و در اينجا ابتكار در دست بيولوژي بدن است. بدن ما داراي يك سامانه دروني است كه براي پاسخگويي به اضطراب و فشار عصبي بسيج شده است. اين سامانه به هنگام وقوع پيشامدهاي به شدت تنش زا، موجب بروز واكنش هشدار دهنده اوليه مي شود كه اين بخشي از دستگاه عصبي خود مختار ماست.
دستگاه عصبي خودمختار متشكل از عصب هايي است كه وظيفه پيام رساني دو طرفه به غدد و اندام هاي احشايي قلب، معده، روده ها و غيره را به عهده دارند. اين دستگاه سه كاركرد اصلي دارد. اول؛ اعمال حياتي بدن از قبيل ضربان قلب، تنفس، هضم، تعرق و تحريكات جنسي را كنترل مي كند. دوم؛ در تنظيم هيجان هاي عاطفي، يعني همان چيزي كه دغدغه اصلي را در اين مبحث تشكيل مي دهد.نقش مهمي دارد. هيچ گاه از خود پرسيده ايد چرا به هنگام برآشفتگي هاي عاطفي ضربان قلبتان شديد مي شود و دچار تهوع يا سردرد مي شويد؟ به اين دليل كه دستگاه عصبي خود مختار هم كنترل هيجان هاي عاطفي ما را در دست دارد و هم عملكرد اندام هاي داخلي را. وقتي با يك عامل تنش زاي عمده درگير مي شويم، دستگاه عصبي خودمختار از نظام طبيعي خود خارج مي شود و در نتيجه كاركردهاي بدن ما را مختل مي كند. با وجود اين تقريبا به محض اينكه خود را با وضعيت تازه وفق مي دهيم، اين واكنش بيولوژيك به طور طبيعي فروكش مي كند و دستگاههاي بدن كاركرد عادي خود را از سر مي گيرند.
سومين وظيفه دستگاه عصبي خودمختار، كنترل انگيزه هاست. اين كار علت بعضي عوارض يا رفتارهاي ما را به هنگام عصبانيت و برآشفتگي روشن مي كند؛ عوارضي چون پرخوري تسلي بخش يا از دست دادن اشتها، بيش فعالي و بي قراري يا بر عكس، خستگي شديد، رخوت و كسالت به خصوص اگر درگيري ما با فشار رواني، طولاني شود.
تحقيقات نشان داده كه بدن در مقابل تهديدات كم و بيش يكسان عمل مي كند، خواه آن تهديد جسمي باشد مانند يك عفونت يا غده، خواه رواني باشد مانند احساسات ناسالمي كه از يك رنجش و لطمه روحي سرچشمه بگيرد. منشا فشار رواني هر چه باشد بدن با بسيج امكانات دفاعي خود به آن پاسخ مي دهد؛ با احساس خطر به حالت آماده باش در مي آييم و دستگاه عصبي خودمختار به كار مي افتد. ضربان قلب تندتر مي شود، فشار خون بالا مي رود، عرق مي كنيم و غدد بدن هورمون بيشتري وارد جريان خون مي كند كه حاصل آن بالا رفتن قند خون است. حال آماده مقاومت در برابر عامل تنش زا هستيم، يعني همان پاسخ حفاظتي معروف يا جنگ يا گريز و چنانچه مسئله را به نحوي حل نكنيم يا نتوانيم حل كنيم و تنش ادامه پيدا كند.
نظر شما