اکبر حبیباللهی در گفتوگو با خبرنگار مهر، از آمادهسازی ترجمه اثری از برناردوس سیلوستریس فیلسوف قرن دوازدهم میلادی با عنوان «رساله در باب تبیین عالم» خبر داد و درباره کتابش توضیح داد: این اثر که در مرحله بازبینی و بازنویسی است از زبان لاتین ترجمه شده. برای این ترجمه از ترجمههای انگلیسی و فرانسه نیز استفاده شده است.
وی ادامه داد: «کاسموگرافیا» که آن را به «رساله در باب تبیین عالم» ترجمه کردهام کتابی از برناردوس سیلوستریس فیلسوف قرن دوزادهم و دارای متن لاتین مکلف و دشواری است که آرایههای ادبی زیادی دارد و در واقع یک متن متفاوت با متون معمول و مرسوم کلامی است که جملات آن از ساختار زبانی روشنتر و واضحتر برخوردارند. زبان این کتاب پر است از مجاز و تشبیه و کنایه.
نویسنده کتاب «فلسفه بوناونتورا» یادآروی شد: برناردوس سیلوستریس در رساله خود ابتدا به نحوه آفرینش جهان پرداخته است. او در این بخش همه آنچه که در طبیعت میتوان دید اعم از حیوانات و گیاهان و جانوران مختلف و طبقهبندی که درباره آنها وجود دارد تبیین کرده است. درباره گیاهپزشکی و خواص دارویی گیاهان مختلف نیز در این کتاب بحث شده که از جمله مطالب قابل تأمل است. در بخش دوم رساله برناردوس با بیانی اسطوره ای و رمز آلود نحوه آفرینش انسان را توضیح میدهد.
حبیباللهی این اثر قرن دوزادهمی را نشاندهنده یک گرایش مشخص فکری، علمی و فلسفی به طبیعتشناسی دانست و گفت: گرایش موجود در این کتاب در نوشتههای پیشین قرون گذشته تفکر مسیحی وجود ندارد، گرایشی که نشاندهنده رنسانس جدید قرن دوازدهم میلادی است.
وی در تشریح ویژگیهای تفکر رنسانس جدید قرن دوازدهم گفت: طبیعتشناسی یکی از این ویژگیهاست و دیگری اومانیسم یا انسانمحوری است البته انسانمحوری در یک چارچوب مسیحی لاتینی.
این نویسنده و پژوهشگر درباره رویه فکری سیلوستریس در این کتاب گفت: کاری که او در این کتاب انجام داد، جمع کردن اسطورههای یونانی و رومی با باورها و اعتقادی مسیحی و همچنین فلسفه در یک معنای نوافلاطونی و افلاطونی میانه بود. یعنی این رساله سه جنبه اسطورهای، مسیحی و فلسفی دارد که در جنبه اسطورهای به اسطورههای یونانی و رومی توجه دارد و در جنبه مسیحیت آن انتظاری را که از کلام مسیحی آگوستینوس یا آنسلم میشود داشت دارا نیست، یعنی آن کلام مرسوم با عبارات مشخص در این اثر وجود ندارد. مسیحیت این کتاب به معنای خاصی است و فلسفه آن هم در معنای افلاطونی و نوافلاطونی است.
وی افزود: برناردوس متفکر قرن دوازدهمی فرانسوی و اهل شهر «تور» فرانسه است. چند نکته درباره قرن دوزادهم میلادی قابل تامل است، یکی اینکه ادبیات در این قرن مهم میشود، زیرا مکاتب فلسفی مانند «شارتر» در این قرن وجود داشتند که ادبیات در آنها اهمیت بسزایی داشت. گرایش به ادبیات در تاریخ تفکر غرب بیسابقه نبوده است همانطور که در قرن پنجم میلادی نیز اقبال به ادبیات یونانی و رومی پدید میآید. به این ترتیب که متفکران آن دوران سراغ آثار کلاسیک یونان و ادبیات آن دوره میروند. در قرن دوزادهم نیز همین اتفاق افتاد، در این قرن «بوئتیوس» را داریم که «رساله در باب تسلای فلسفه» او تأثیر زیادی بر تالیف رسایلی در قرن دوزادهم مانند «کاسموگرافیا»ی برناردوس سیلوستریس و «رساله در باب شکایت طبیعت» آلن دولیل داشت. در این قرن متفکران و اندیشمندانی پیدا شدند که ایدهها و آموزههای فلسفی را با زبان ادبی مطرح کردند. سردمدار این متفکران خود افلاطون بود، همانگونه که از وی هم به عنوان فیلسوف و هم به عنوان ادیب یاد میشود. تاثیر بوئتیوس بر این قرن تا آنجا است که برخی از متفکران و مورخین تاریخ فلسفه قرون وسطی این قرن را قرن «بوئتیوس» نامیدهاند. از جمله ویژگی های مهم دیگر این قرن استیلای جهانشناسی تیمائوس افلاطون است.
حبیباللهی به شباهت رساله سیلوستریس و سهروردی اشاره کرد و گفت: یک بحث هم این است که برناردوس سیلوستریس از زبانی در نگارش این رساله استفاده میکند که یک زبان رمزی و اسرارآمیز است. در سنت ما یعنی سنت تفکر اسلامی نیز نمونههایی از این زبان را داریم مانند رسایلی که سهروردی به رشته تحریر درآورد نظیر «آواز پر جبرئیل»، «عقل سرخ»، «لغت موران» و ... .
وی افزود: سهروردی از اسطورههای ایرانی برای بیان افکار و عقاید خودش استفاده میکند. در اینجا مسأله این است که چگونه میتوان از یک زبانی که شاید در ظاهر یک زبان و جهانبینی الحادی و کفرآمیز است برای بیان افکار و عقاید توحیدی استفاده کرد. برای همین هم بود که خود سهروردی نیز به عنوان یک کافر تکفیر و حکم قتل او صادر شد. در واقع استفاده از زبان رمزی، تمثیلی و اسرارآمیز و فهم این جهانبینی که منتج از این نوع زبان و نگاه میشود بسیار پیچیده و مبهم است و چون از زبان معمول و مرسوم تبعیت نمیکند چه بسا در مواجهه نخست به کفر و الحاد آن نویسنده تعبیر شود. اتفاقی که برای سهروردی و برناردوس سیلوستریس افتاد.
این مترجم شیوه نگارش سیلوستریس را در کفرآمیز جلوه دادن اندیشهاش دخیل دانست و گفت: نحوه نگارش و زبانی که او به کار میبرد باعث شد که تفسیرهای متفاوت و در مواقعی متناقض از اثرش یعنی همان «رساله در تبیین عالم» شود یعنی مفسرانی در تاریخ تفکر غرب وجود دارند که در مواجهه با این اثر از آن به عنوان یک نوشته الحادی و کفرآمیز یاد می کنند. نکته بعدی اینکه این رساله منبع الهام رسایل دیگری در غرب شد مانند «کمدی الهی» دانته.
وی مباحث نجوم و نجومشناسی را متاثر از «الرساله فی النجوم» ابومعشر خراسانی دانست و گفت: در این بخش از رساله اطلاعات بسیار جالبی در مورد افلاک، مدارات، سیارهها و کهکشان راه شیری بر اساس هیئت بطلمیوسی ارایه میشود. همچنین در زمینه پزشکی و گیاهشناسی حاوی اطلاعاتی درباره گیاهان، جانوران و خواص دارویی است.
حبیباللهی با بیان اینکه قرن دوزادهم در تاریخ تفکر غرب شبیه به یک جزیره است، گفت: این قرن تشابه چندانی به قرون قبل و بعد از خودش ندارد و به حدی از ویژگیهای منحصربهفرد برخوردار است که به آن لقب رنسانس جدید دادهاند. در قرون مسیحی قبل از قرن دوزادهم یک سری اصول نسبتا مشابه در بحث اعتقادی، جهانشناسی و انسانشناسی وجود داشت اما در قرن دوازدهم مشخصههای قابل تأملی مانند طبیعتشناسی و انسانمحوری ظاهر میشوند.
وی افزود: این در حالی است که در قرن سیزدهم میلادی شاهد استیلای تفکر مدرسی یا همان اسکولاستیک هستیم. این قرن، دوره شکوفایی کلام مسیحی است. پس از سه قرن دیگر یعنی در قرن شانزدهم میلادی رنسانس اصلی شکل میگیرد. بنابراین قرن دوزادهم قرن تکافتادهای است و این رساله به خوبی اهمیت این قرن را در نضج و شکلگیری تفکر غرب نشان میدهد.
این مترجم با تأکید بر اینکه تاکنون کتابی اعم از ترجمه و تألیف در ایران درباره برناردوس سیلوستریس منتشر نشده است، از تالیف کتابی درباره این فیلسوف قرن دوازدهم میلادی نیز خبر داد و گفت: این کتاب درباره جهانشناسی برناردوس سیلوستریس است و به چند مسأله میپردازد، یکی اینکه فهم اسطوره از نظر او چیست، دوم اینکه مسیحیت را چگونه میفهمد و سوم اینکه معنا و مفهوم فلسفه از نظر برناردوس چیست که تمام این مباحث بر اساس رساله کاسموگرافیا تهیه شدهاند.
نظر شما