پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۱۳ آبان ۱۳۹۲، ۱۷:۲۸

نقش فرهنگ در تداوم یک انقلاب/ بقای هر انقلابی به دوام اهداف و آرمانهای آن بستگی دارد

نقش فرهنگ در تداوم یک انقلاب/ بقای هر انقلابی به دوام اهداف و آرمانهای آن بستگی دارد

فرهنگ عامل اصلی تداوم انقلاب ها می باشد و اگر فرهنگ یک انقلاب همچنان ادامه داشته باشد آن انقلاب پابرجا خواهد بود، چرا که آنچه موجب پيدايش انقلاب است فرهنگ خاصي است كه در جامعه رواج پيدا كرده و اكثريت جامعه آن را پذيرفته و براي تحقق آن تلاش كرده اند.

به گزارش خبرگزاری مهر، مقوله فرهنگ مقوله وسيعي است كه در اطراف آن بسيار بحث شده است. كساني كه با مفاهيم جامعه شناسي آشنايي دارند مي دانند كه براي اين واژه بيش از صدها تعريف ذكر شده است. اما به صورت اجمالي مي توان فرهنگ را اين گونه تعريف كرد که فرهنگ عبارت است از مجموعه مايه هايي كه رفتار انسان یا گروهی را از  رفتار انسان یا گروههای دیگر مشخص و ممتاز مي سازد. به طور كلي سه بخش اساسي مي توان براي فرهنگ در نظر گرفت؛ اول، شناختها و باورها؛ دوم، ارزشها و گرايشها و سوم، رفتارها و كردارها.

كساني كه از مباحث جامعه شناسي اطلاع دارند مي دانند كه گاهي تغييرات اجتماعي در اثر تغييرات طبيعي و جبري اتفاق مي افتد.فرض كنيد شرايط اجتماعي و اكولوژيك يك جامعه اي به طور طبيعي دگرگون شود. در نتيجه مردم آن جامه مجبور مي شوند كه از زندگي كشاورزي دست بردارند. حال اگر شرايط فراهم باشد به زندگي صنعتي روي مي آورند و گرنه به تجارت مي پردازند. اين تغيير در اثر يك عامل طبيعي است منطقه حاصلخيز به علت كمبود بارندگي خشك شده و شرايط كشاورزي فراهم نيست. بنابراين مردم مجبور مي شوند كه از لحاظ اقتصادي در جامعه خود تغييري به وجود بياورند و جامعه كشاورزي به جامعه صنعتي يا تجاري تبديل مي شود.

گاهي تغييرات در اثر تحولات صنعتي و تكتولوژيكي است دانشمندان و سايل توليدي جديدي را اختراع مي كنند و در اختيار جامعه قرار مي دهند. با پيدايش ابزار جدد، شيوه توليد تغيير مي كند. وقتي ابزار جديد توليد به آساني در اختيار جامعه قرار گيرد، مردم صنايع دستي و دشوار را رها مي كنند و شيوه توليد را تغيير مي دهند.در نتيجه جامعه اي كه زندگي اقتصادي ساده اي داشت به جامعه صنعتي تبديل مي شود.در اين تحول عموم مردن نقشي نداشته اند.به وسيله فرد يا گروهي با پيشرفت علم و صنعت، ابزارهاي توليد جديدي ساخته شد و در اختيار مردم قرار داده شد. ممكن است آنها حتي براي منافع شخصي خود اين كار را كرده باشند، ولي و قتي اين ابزار توليد در جامعه رواج پيدا مي كند مردم مجبور مي شوند كه از آنها استفاده كنند چرا كه در غير اين صورت رقبا منافع آنها را مي برند و آنها ورشكست مي شوند.

ولي يك نوع ديگر تحول و تغيير ديگري نيز در جامعه هست كه با كمال اختيار،انتخاب و آگاهي انجام مي گيرد كه آن را انقلاب مي گوييم. انقلاب تحول جامعه است كه با مشاركت توده هاي مردم رخ مي دهد، برخلاف كودتا كه به و سيله گروه خاصي انجام مي گيرد. عموم مردم راهي را انتخاب مي كنند كه بر ضرر رژيم حاكم است و قصدشان اين است كه آرمانهايي را تحقق ببخشند. شرايط طبيعي يا تحول ابزار توليد آنها را مجبور به انقلاب نكرده است، بلكه يك تغيير سياسي و اجتماعي است كه مردم با فكر و انديشه خود انتخاب كرده اند و براي تحقق آن تلاش مي كنند و از جان و مال خود مي گذرند تا تحقق پيدا كند.

اين نوع تحول ارتباط مستقيمي با فرهنگ دارد. در ساير تغييرات اجتماعي ممكن است عناصر فرهنگي، با واسطه و از راه دور،كم و بيش تاثير داشته باشد. مثلا فرهنگ موجب مي شود كه سطح توليد شود، پس فرهنگ مي تواند با واسطه در تحول صنعتي تاثير داشته باشد، اما در انقلاب به طور مستقيم، فكر و انديشه مردم اثر دارد. در انقلاب عامل مستقيم و مباشر و بي واسطه فرهنگ است البته ممكن است كه در كنارفرهنگ عوامل ديگري نيز موثر باشد.

ولي عامل اصلي فرهنگ است. اگر تاثير فرهنگ همچنان ادامه داشته باشد انقلاب پابرجا خواهد بود، چون آنچه موجب پيدايش انقلاب است فرهنگ خاصي است كه در جامعه رواج پيدا كرده و اكثريت جامعه آن را پذيرفته و براي تحقق آن تلاش كرده اند. اگر همان افكار و انديشه ها و آرمانها باقي باشد يعني فرهنگ جامعه همان فرهنگ انقلابي باشد انقلاب هم دوام خواهد داشت و اگر فرهنگ مردم تغيير كند خواه ناخواه انقلاب هم آسيب پذير خواهد شد.

عواملي موجب مي شود كه مردم آرمانهاي انقلاب را فراموش كنند. گاهي در اثر عوامل فرهنگي صرف،به تدريج عوامل فرهنگ بيگانه در جامعه اثر مي كند و فرهنگ عمومي مردم را تغيير مي دهد چون يكي از ويژگي هاي انسان فرهنگ پذيري است و هميشه ممكن است به و سيله عوامل گوناگون،گرايشهاي فرهنگي او تغيير كند. پس چنين نيست كه اگر فرهنگي در جامعه حكم فرما شد و رواج پيدا كرد ضمانتي براي بقا داشته باشد.

کد خبر 2169290

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha