جنگ در سال اول
شهريور 1359 تا شهريور 1360
مقصود رهبران عراق از تجاوز اين بود كه با شكست نظامي ايران اهداف خود مبني بر لغو قرارداد 1975، تجزيه استان خوزستان و در نهايت براندازي نظام جمهورياسلامي را تأمين نمايد.
مقاومت اندكِ نيروهاي نظامي در برخي خطوط مرزي سبب گرديد نيروهاي دشمن به سهولت با عبور از خطوط مرزي، برخي از شهرهاي ايران را محاصره كنند. اهميت و جايگاه خوزستان در استراتژي تهاجمي عراق، منجر به تمركز توان اصلي ارتش عراق در اين منطقه شد. لشكرهاي 1 مكانيزه و 10 زرهي با پيشروي در منطقه غرب رودخانه كرخه، در عرض چهار روز، فاصله 80 كيلومتري مرز تا رودخانه را پشت سر گذاشتند. در محور بستان ـ سوسنگرد لشكر 9 زرهي در همان خيز اول با اشغال بستان و محاصره سوسنگرد و حميديه، به نزديكي اهواز رسيد كه با شبيخون نيروهاي سپاه و بسيج اهواز به فرماندهي شهيد غيوراصلي، اقدام به عقب نشيني كرد.
در محور جنوب غربي اهواز لشكر 5 مكانيزه عراق بعد از تصرف جفير و پادگان حميد تا منطقه نورد در 15 كيلومتري جنوب اهواز پيشروي كرد و سپس از حركت ايستاد و لشكر 3 زرهي همراه با تيپ 33 نيروي مخصوص براي اشغال آبادان و خرمشهر وارد عمل شدند كه بر اثر مقاومت مردم، بسيج و سپاه در خرمشهر تا چهارم آبادان 59 (به مدت 34 روز) دشمن نتوانست اين شهر را تصرف كند. نيروهاي لشكر 3 در 19 مهر 1359 با عبور از رودخانه كاروان در موقعيتي كه هيچگونه مواضع دفاعي در اين منطقه وجود نداشت، شهر آبادان را به محاصره درآوردند. عراقيها در اين مرحله بيش از 15000 كيلومترمربع از اراضي ايران را به اشغال خود درآوردند.
نواقص و كاستيهاي دفاعي ايران، هنگامي كه فرماندهي كلقوا بر عهده بني صدر بود، نقش زيادي در سهولت پيشروي نيروهاي متجاوز عراقي در عمق مناطق ايران و محاصره و اشغال شهرها داشت.
آرايش دفاعي نيروهاي ايران به صورت سنتي (يعني طبق آئيننامههاي رسمي و بدون در نظر گرفتن وضعيت جديد) صورت گرفتهبود. به عبارت ديگر بررسي دقيق و يا در نظر گرفتن احتمالات گوناگون بود. در آرايش نيروها پوشش مرز در نظر گرفتهشده بود، حال آنكه بايد به صورت متحرك عمل ميشد و نيروهاي ايران با تمركز در شمال حسينيه از جبهه اهواز و خرمشهر دفاع ميكردند. بنابراين گسترش عملياتي و تاكتيكي نظامي ايران دچار نقص بود. معابر مسدود نشده بود و درك روشني از تلاش اصلي عراق وجود نداشت.
" كردزمن " دلائل عدم آمادگي جنگي ايران را در " فقدان قرارگاه فرماندهي " در مناطقي كه جنگ جريان داشت و عدم استقرار توپخانه و هليكوپترهاي تهاجمي و كليه يگانهاي ارتشي در مرز ذكر ميكند و مينويسد :
« ايران هيچگونه آرايش نظامي در مناطق بسيار حساس نزديك خرمشهر و آبادان نداشت. نزديكترين لشكر ايران به منطقه عملياتي در اهواز مستقر بود كه 40 تا 50 كيلومتر تا صحنه جنگ فاصله داشت. »
وي سپس سهولت پيشروي نيروهاي عراقي را به عنوان نشانة عدم آمادگي دفاعي ايران دانسته و مينويسد :
« در واقع حتي اعلاميههاي نظامي عراق نيز نشان ميداد كه ارتش عراق در طول يكي دو روز اول جنگ با مقاومت زيادي روبهرو نشده، بنابراين تمامي شواهد حكايت دارند كه اين عراق بوده است كه با آمادگي كامل و به كارگيري نيروهاي نظامي، تهاجم همهجانبهاي را عليه ايران سازمان داد، در حالي كه ايران حتي از آمادگي دفاعي كامل برخوردار نبود. » (10)
نماينده وقت امام در شوراي عالي دفاع آيتالله خامنه اي در تشريح وضعيت دفاعي ايران و ناتواني در بهره برداري از توان و امكانات موجود اظهار ميدارند :
«... از جمله شهرهايي كه بشدت تهديد ميشد دزفول بود، در حالي كه ما آنجا نيرو كم داشتيم و وقتي به فرماندهان ارتش ميگفتيم، ميگفتند نيرو كم داريم و يا نيرو و تجهيزات هر دو را با هم نداريم، درست هم بود، به اين معنا كه آمادگي لازم را براي خودشان در اين جنگ تهيه نديده بودند. در صورتي كه ابزارهاي زيادي داشتيم ولي از كار افتاده بود و مهمات زيادي داشتيم كه اينها از وجودش خبر نداشتند. افراد زيادي هم داشتيم كه اينها در پادگانها حضور نداشتند و لذا وضعمان خيلي بد بود. »
" مقاومت نيروهاي مردمي و انقلابي " بويژه در شهرها، بسياري از كاستيها و نواقص را جبران كرد و همين امر نقشي بسيار تعيينكننده در ناكامي ارتش عراق داشت. به عنوان مثال پس از آنكه تيپ سوم از لشكر 92 زرهي اهواز تنها سه روز در مرز در برابر لشكر 9 زرهي ارتش عراق پدافند فعال كرد، نيروهاي اين لشكر با عبور از شهرستان بستان، سوسنگرد و حميديه در آستانه ورود به اهواز قرار داشتند كه بر اثر شبيخون نيروهاي مردمي و انقلابي به عقب نشيني مبادرت كردند و سرانجام در پشت ديوارهاي غربي شهر سوسنگرد زمينگير شدند.
ارتش عراق براي پاكسازي و تصرف خرمشهر نيز تيپ 33 نيروي مخصوص را در نظر گرفت ولي به دليل همين مقاومت مردمي، سرانجام پس از 34 روز جنگ و گريز و با اختصاص 2 لشكر موفق به اشغال خرمشهر شد. مقاومتهاي مردمي علاوه بر " ايجاد فاصله ميان يگانهاي عراق و ناهماهنگي در پيشروي، " منجر به " تأخير و كندي در حركت " و سرانجام " تأخير در سقوط خرمشهر و حفظ آبادان " شد.
دلايل ناتواني عراق براي بهره برداري از وضعيت سياسي ـ نظامي ايران و عدم دستيابي به پيروزي " قاطع و روشن " عليرغم توضيحات و نظرياتي كه ناظران و تحليلگران نظامي تاكنون ارائه كردهاند، همچنان مبهم است اما آنچه بيشتر مورد تأكيد است " عدم وجود يك استراتژي نظامي روشن " است كه آن را مركز ثقل ناكامي عراق ميدانند. زيرا رفتار نظامي عراق نشاندهندة اين مسئله است كه نيروهاي عراقي نميدانستند تا چه حد بايد پيشروي كنند و اهداف آنها مشخص نبود.
به همين دليل عراق با دستور توقف به ارتش در حال پيشروي، دچار يك اشتباه نظامي غيرقابل جبران شد. همچنين اطلاعات غلط و نادرست و اشتباه در محاسباتِ اوضاع داخلي ايران، بخش ديگري از توضيح علل ناكامي عراق ميباشد كه تحليل گران نظامي مورد اشاره قرار دادهاند. در واقع آنچه كه پس از تهاجم عراق در داخل ايران روي داد " ظهور جنگ مردمي در شهرها " و " تحكيم موقعيت سياسي ايران " بود. حال آنكه عراقيها چنين تصور ميكردند كه حمله نظامي سراسري در زمين و هوا، به مثابه يك شوك، منجر به سقوط نظام انقلابي ايران خواهد شد !
يكي از نظاميان سابق ارتش عراق بر اين باور است كه رهبري عراق از روح انقلابي مردم كه شاه را ساقط كرده و آماده بودند تا به دفاع از انقلاب برخيزند، غافل بودهاست. وي معتقد است اگر رهبري عراق وضعيت داخلي ايران را به خوبي بررسي كرده بود، حمله خود را به تأخير ميانداخت و راههاي ديگري را در پيش ميگرفت.
بنابر اين توضيح، در واقع رهبري عراق تنها به مشاهده ظواهر و تكيه بر منابع اطلاعاتي آمريكا و غرب و اطلاعات عناصر فراري ضدانقلاب اكتفا كرده است، براي همين " قدرت پنهان ايران " را درك نكرده و از همين نقطه دچارآسيبپذيري شده است.
تنها يك هفته پس از شروع جنگ صدام طي سخناني خطاب به ملت عراق اعلام كرد : « عراق به مقاصد ارضي خود نائل شده و كشورش مايل است خصومتها را كنار گذارد و به مذاكره بپردازد. »
ارائه اين پيشنهاد را برخي از تحليلگران به مثابه شكست عراق ارزيابي كردند. دبيركل سازمان ملل در تاريخ 22 سپتامبر1980 و در شرايطي كه ايران مورد تجاوز قرارگرفته بود به دولت ايران و عراق پيشنهاد كرد مساعي جميله خود را در جهت كمك به حل مسالمتآميز برخورد ميان دو كشور به كار بندند. روز بعد نخستين جلسه شورايامنيت سازمان ملل برگزار شد و اولين موضعگيري خود را در قبال جنگ تحميلي اعلام كرد. حاصل اين جلسه صدور بيانيهاي بود كه در آن شورايامنيت به جانبداري از عراق، در حالي كه اين كشور با اقدام به زور از مرزهاي ايران عبور كرده بود، از طرفين متخاصم ميخواهد « از استفاده بيشتر از زور خود داري كنند و پيشنهاد صحيح ميانجيگري و مصالحه را بپذيرند. »
چنانكه مشخص است شورايامنيت ضمن اجتناب از صدور قطعنامه، تنها بيانيهاي صادر كرد كه در آن هيچگونه اشارهاي به نقض تماميت ارضي ايران نشدهاست.
نظر شما