هنرمند بازآفرين در لحظات استثنايي حيات خود، همنوايي راز آلودي را با اثر كهن آغاز مي كند و با استفاده كامل از عناصر و ابزارهاي تخيل به خلاقيت دوباره مي پردازد و خواننده را از ديوار هزارلاي خيال عبور مي دهد تا در لابلاي اشارات، نشانه ها و گنگي مطبوع، اثر پيشين را از ياد ببرد و به آفرينش جديد خو كند. ديگر بودن اثر جديد در بازآفريني كاملا مشهود است.
روال تداوم اثر جديد با متن اصلي متفاوت است. اثر بازآفريده شده اثري است مستقل و بديع، هنرمند بازآفرين مختار است از هر زاويه اي كه مايل است به اثر بنگرد و از همان قسمت خلاقيت را شروع نمايد. او مجاز است كه ساختمان اصلي فكر قبلي را در هم ريزد، زيرا او پديده اي به وجود مي آورد كه با اثر قبلي فاصله زيادي دارد، بنابراين براي خلاقيت او نمي توان حدي متصور شد.
كار بازآفريني در ادبيات كودك و نوجوان نه تنها با باز آفريني در عرصه ادبيات به طور عموم تفاوت ندارد بلكه ظريف تر و حساس تر هم هست . |
باز آفريني روشي است كه در ادبيات ايران سابقه اي بسيار طولاني دارد و آثار بزرگان ادب در قلمرو شعر، لبريز از بازآفريني است.
به طور كلي آثار به وجود آمده براي كودكان و نوجوانان به سه شكل ارائه مي گردد :
1) آثار خلق شده
2) آثار ترجمه شده
3) آثار بازنويسي، ساده نويسي ، خلاصه نويسي و گزيده شده .
آثار خلق شده خود به دو گونه تقسيم مي شوند :
الف . آثاري كه توسط هنرمندان و شاعران از متون كهن الهام گرفته مي شود و دوباره خلق مي گردد كه در اصطلاح مي توان به آن " بازآفريني " اطلاق نمود.
ب. آثاري كه هنرمند از رخدادها و مسائل زندگي و جهان هستي به طور مستقيم الهام مي گيرد و فقط آفرينش براي اين آثار مناسب مي باشد.
بازنويسي : بازگويي و بازنوشتن يك اثر با حفظ ويژگي هاي آن بدون كوچكترين دخل و تصرف است.
يكي از اصطلاحات و عناويني كه در كار ترجمه مشكل آفرين شده است، لفظ بازنويسي است "بازنويسي به زبان امروزي عبارت است از دوباره نويسي متون كهن " و با اين تعريف ديگر لفط بازنويسي براي آثار معاصر نبايد كاربردي داشته باشد، زيرا موجب سردرگمي و نابساماني بيشتر مي شود.
در مواردي كه ويراستار ترجمه يك اثر را اصلاح و يا به لحاظ زبان، بيان، شكل و فرم - البته نه در محتواي اصل اثر - در آن دخل و تصرفي مي كند ( به عبارتي آن اثر به گونه اي ويراستاري مي شود كه كشش بيشتري داشته باشد ) ، انتخاب لفظ ترجمه به تنهايي براي آن اثر كافي نيست، بلكه مي توان از اصطلاحات فني ديگري به شكلي مبتكرانه استفاده كرد كه بيانگر ارزش واقعي اثر و جايگزين الفاظ نا به جاي گوناگون كه گاه گنگ و نارساست، باشد. به عنوان پيشنهاد مي توان عناويني چون " بازپرداخت " ، " بازنگري " ، " بازسازي " يا هر اصطلاح متناسب با كار استفاده كرد و به جاي لفظ " بازنويسي" كه تنها كاربرد آن براي دوباره نوشتن متون كهن ادب فارسي به زبان امروزي است.
بازنويسي كار بسيار حساس و دقيقي است كه از قواعد و اصولي ويژه پيروي مي كند. اگر مجموعه اصول اين حوزه خوب شناخته شود و به تعريف آن توجه گردد، اين شيوه جاي تحقيقي خود را در ادربيات كودك و نوجوان باز مي كند و كاربرد دقيق آن مشخص مي شود.
بازنويسي عبارت است از : « به زبان امروزي در آوردن متون كهن ادب پارسي به گونه اي كه كهنگي و دشواري زبان سبك قديم از آنها گرفته شود » . اين روش بر دو پايه اصلي قرار گرفته است : اول : حتما بايد از روي متون كهن پارسي انجام شود ؛ دوم : بايد به زبان امروزي باشد. وقتي بازنويسي بر پايه اين دو ركن اصلي شكل گرفت، رعايت قواعد و مقررات خاص اين شيوه نيز الزامي مي گردد. اين اصول و قواعد عبارتند از :
1- نويسنده بازنويس مجاز نيست هيچ گونه تغيير يا تحريفي در مضمون و محتواي اصلي وارد آورد. اگر نويسنده بازنويس پيام يا محتواي اثر كهن را بر هم زند، وارد مقوله ديگري شده است كه ديگر بازنويسي نيست، بلكه بازآفريني است. كار نويسنده بازنويس كاري است دقيق، ظريف و كاملا فني و تخصصي، زيرا وي ضمن حفظ چارچوب متن كهن، مي بايد از ذوق هنري و توانائي نويسندگي لازم نيز برخوردار باشد و بتواند اثر كهن را به شكل جديدي ارائه دهد و با تغييرات به مقوع و به جا در عناصر متن اصلي، اثري نو و بي نقص به وجود آورد. اجراي چنين شرطي مستلزم توانائي درك نويسنده از اشارات ظريف و نشانه هاي متن اصلي است.
2- نويسنده بازنويس بايد در انتخاب اثر كهن دقت كند و با درك موقعيت نسبي كودك و نوجوان ، شناخت زمان و سليقه مخاطبان و علاقه آنها اثر كهن را برگزيند. بازنويس در جابه جايي حوادث اثر كهن مجاز است، وي مي تواند بنا به ذوق خويش، به تناسب از اثر كهن نيز نشانه هايي بياورد و همچنين شايسته است كه در آغاز يا پايان كار خود نام نويسنده اصلي را ذكر كند و اگر صلاح بداند متن كهن را نيز به طور كامل بياورد كار نويسنده بازنويس جذاب كردن پيام هاي اثركهن است. وي بايد با هوشمندي و شگردي خاص جاني تازه به كالبد خاك گرفته و مهجور آثار كهن بدمد. تغيير زبان به تنهايي سبب جذابيت و جان بخشيدن به اثر نخواهد شد، بلكه سبب بي اعتباري اثر كهن نيز خواهد شد و گاه از ارزش اثر نيز مي كاهد.
بازنويس بايد بداند كه براي ارتباط دادن انسان پر تحرك و كم حوصله امروزي، با فرهنگ گذشته اش چه ابتكاراتي به خرج دهد و چگونه عمل كند و هم چنين عواملي مانند شتاب زمان و تغيير سليقه مخاطبان و سرعت ارتباطات و تنوع رسانه هاي اطلاعاتي را در نظر گيرد. يك اثر خوب بازنويسي شده، بيانگر مهارت نويسنده اي هوشمند و زبردست است كه با ابزار زبان و بيان مناسب بين ميراث كهن و عصر جديد ارتباط برقرار كرده است . بازنويس بايد ابزار كار را صيقل دهد و پيوندي سالم و متنوع بين دو نسل ايجاد نمايد تا ضمن ياري دادن به استحكام شخصيت جوان تا حدي جبران كمبود كتاب در جامعه نيز بشود.
بازنويس بايد بداند كه براي ارتباط دادن انسان پر تحرك و كم حوصله امروزي، با فرهنگ گذشته اش چه ابتكاراتي به خرج دهد و چگونه عمل كند . |
نوع دوم آثار كهن ، آثاري هستند كه شاعران و نويسندگان در گذشته به وجود آورده اند و ادبيات كودك و نوجوان براي غناي خود ناگزير به استفاده از اين متون است.
براي برانگيختن اشتياق جوانان به مطالعه اين آثار بايد آنها را در شكل هاي نويني ارائه داد. توان ذهني و ذوقي " بازنويس " است كه ميزان شوق انگيزي اثر جديد را تعيين مي كند. بازنويسي به اشكال مختلف ارائه مي شود : بازنويسي از نظم به نثر ؛ از نثر به نظم ؛ از نقاشي به متن ؛ از نثر به نثر و يا به گونه هاي ابدعاي ديگر
يكي از مشكلات امر بازنويسي اين است كه ، بعضي از آثار كهن به دليل داشتن زبان و بيان ويژه به گونه هاي معمولي نمي توانند بازنويسي شوند و بايد براي اين نوع آثار راه هاي نويني ابداع كرد. بهتر است اين آثار در حوزه " بازپرداخت " بازسازي شوند و يا به شكل هاي ابتكاري ديگر ارائه شوند مانند آثار سعدي - به خصوص گلستان كه اگر در حوزه بازنويسي جاي گيرند بايد از زبان خاص سعدي جدا شوند و به زبان امروزي در آيند در اين صورت آ«چه به اثر هويت بخشيده است از آن سلب مي گردد و با اين عمل نه تنها بر ارزش كاري وي افزوده نشده ، بلكه ويژگي خاص كار شاعر نيز از آن سلب شده است.
اين نوع آثار با ويژگي خاصي كه در زبان و بيان دارند گاهي ضرب آهنگشان براي نوجوانان شيرين تر و جذاب تر است. بنابراين بايد راه ديگري براي بازنويسي آنها جست تا ضمن قابل پذيرش و جذاب كردن اثر براي پسند امروزي، ارزش كار نويسنده اصلي نيز به هدر نرود. اين مشكل در حوزه بازنويسي بسيار چشمگير است زيرا در بازآفريني، موضع از اصل و بنياد تفاوت مي كند و تنوع و تخيل به نحو بارزي حاكيمت دارد. اين واقعيت را مي توان از نمونه هاي بازنويسي شده آثار سعدي دريافت.
بازنويسي، از روش هاي فني، جذاب و موثري است كه نويسندگان كودك و نوجوان در ارائه متون ادب پارسي به كار مي برند. بازنويسي ضمن حفظ اهميت و جايگاه، از اصول خاصي پيروي مي كند.
در سي سال اخير، ادبيات كودكان و نوجوانان يكي از هدف ها و وظايف خويش را به بازنويسي منابع گذشته فرهنگ ايراني در رده منابع ادب رسمي (آثار ادب و فرهنگ ايراني به زبان هاي باستاني، فارسي دري و عربي) و رده فرهنگ و ادب عامه (فولكلور)، معطوف داشته است. بازنويسي منابع گذشته فرهنگ ايراني وسيله پيوند كودك با پيشينه ادب و فرهنگ ايران است و هسته اوليه آگاهي هاي او را تشكيل مي دهد. راز غناي ميراث ادبي كهن، در بازآفريني و نو ساختن است. چنان كه سيمرغ در آثار بوعلي، فردوسي، ناصرخسرو، غزالي و مولوي هر بار به شكلي نو بازآفريده شده است.
اهداف بازنويسي :
1- ايجاد رابطه كودك و نوجوان با محيط تاريخي و فرهنگيش در تمامي ابعاد، به گونه اي كه بتواند بين فرهنگ ديرين خود و فرهنگ امروزي پيوند برقرار نمايد. ؛
2- تلطيف ذوق ادبي كودكان و نوجوانان و بالا بردن درك كلي آنها از تمامي جنبه هاي فرهنگي ديني، اخلاقي، تاريخي و علوم و فنون از گذشته تاكنون ؛
3- تبحر در زبان و ادب پارسي به گونه اي كه بتوانند در نوجواني و جواني به راحتي آثار رسمي را به خوانند و هر اثر علمي و فني را به زبان پارسي سره باز نويسند ؛
4- دست يافتن به اطلاعات عمومي و پايه اي كه مي تواند زير بناي تخصص هاي علمي آينده آنها قرار گيرد ؛
5- آشنا كردن كودكان با تجارب مختلف زندگي براي رويارويي با مسائل آتي ؛
6- استفاده از جنبه هاي اخلاقي، اجتماعي و فرهنگي متون كهن در راستاي اهداف ادبيات كودكان
شرايط بازنويسي و بازنويس :
1- شرايط بازنويسي
الف - كيفيت محتوا : بازنويس بايد كل محتواي اثر اصلي را در خود حفظ كند و پيام آن را به تمامي منتقل نمايد ( مفهوم و هدف متن اصلي در بازنويسي ديده شود)، در محتواي اثر اصلي تحريف صورت نگيرد و اگر تجديد نظري بايد اعمال شود، تغييرات مفيد انجام گيرد، بازنوشته بايد سبب برانگيختن كنجكاوي خواننده به شناخت متن اصلي شود ؛ كل مضمون بازنويسي شود نه سطر به سطر ؛ مسائل عاطفي، فرهنگي و زباني و ذهني كودكان و نوجوانان مورد توجه قرار گيرد ؛ رعايت امانت و صداقت ممكن در ارائه متن اصلي حفظ شود.
ب - كيفيت پردازش: نبايد در پردازش متن پراكندگي وجود داشته باشد و مطلب بايد به گونه اي باشد كه خواننده را به نتيجه لازم برساند ؛ هما هنگي محتوا و ساخت حفظ شود و با متن اصلي انطباق و هماهنگي داشته باشد.
ج - كيفيت زبان و شيوه نگارش : اصول نگارش زبان و ادب فارسي رعايت شود ؛ زبان فارسي سره به طور روشن و شيوا به كار رود و اصل مهم ساده نويسي به كودكان رعايت شود ؛ ضمن توجه به ظرافت هاي ادبي، متن متناسب با دانش و معلومات گروه سني مخاطب باشد؛ از استخوان بندي و سبك نوشته اصلي عدول نشود.
د - كيفيت ارائه : براي سنين مختلف درجه بندي شود ؛ ارائه كتاب با محتواي آن متناسب باشد؛ جلد ، صحافي، كاغذ و ظاهر كتاب هم شان متن رسمي باشد. اجزاي تكميلي كه شامل : شرح، توضيح، واژه نامه و تصوير مي شود نيز به كار گرفته شود. در حركت از بازنويسي به سوي متن اصلي بايد علاوه بر توضيحات، حواشي و واژه نامه، معرفي كتاب اصلي و نويسنده نيز افزوده گردد. در گزيده هايي كه براي نوجوانان و جوانان تدوين مي شود ، افزودن توضيحات ضروري است ، تصوير ( براي سنيني كه لازم است) بايد حال و هواي زمان ماجراي كتاب را منعكس سازد و الهام گرفته از اثر باشد و صرفا به جنبه تزييني نپردازد. تصوير بايد به فهم مطلب و تاثير در خواننده ياري كند. چهره و شخصيت، لباس و ساير ويژگي هاي تصوير بايد با فرهنگ داستان و يا واقعيت سازگار باشد و تصاوير تجريري نباشد. در مجموع باز نوشته بايد ضمن سادگي و رواني نثر، شيوه بيان شاعر و نويسنده اصلي را نشان دهد. تشبيهات، استعارات، و تعبيرات خاص هر داستان در صورت امكان به تناسب فهم و درك گروه سني آورده شود به شرطي كه از رواني زبان متن نكاهد و در حوصله خواننده باشد. اين حركت نبايد به تكليف منتهي شود و كودك و نوجوان ضمن خواندن داستان با سبك نويسنده و شخصيت و زبان او آشنايي يابد.
2- شرايط بازنويس:
الف - احاطه كافي به زبان و ادب پارسي ( در حوزه ادب كودكان و ادب رسمي ) ؛ داشتن آگاهي هاي لازم در زمينه ادب فارسي و سير تطور زبان و ادب فارسي ؛ آشنايي با سبك شناسي و نقد ادبي ؛ قدرت دركه و ارائه ظرايف و دقايق متون ادب رسمي ؛ شناخت عميق ادبيات كودكان و سير تاريخي و تطور آن ؛ شناخت موقعيت ادبيات كودكان در شرايط كنوني و نياز به آن ؛ آشنايي با تعبيرات و اصطلاحات و اطلاعات جنبي و پايه اي هر سبك كه در آن كار مي شود ؛ مطالعه مقالات و اخبار درباره كودكان و براي كودكان ؛ مطالعه بازنوشته هاي قبلي متن و سبكي كه مي خواهند بازنويسي نمايند.
ب - شناخت همه جانبه گروه سني مخاطب : در صورت محدوديت شناخت، بايد از همكاري متخصصان تعليم و تربيت و روانشناسي كودك و استادان ادبيات كودكان استفاده شود ؛ بازنويس بايد به مسائل ذهني و عاطفي كودكان و نوجوانان و انتظاري كه از اين آثار دارند، پاسخ گويد ؛ شناخت توانمندي هاي گروه سني مخاطب بر زبان و ادبيات فارسي.
ج - دارا بودن ذوق و تخصص و توان و هنر نويسندگي براي كودكان و نوجوانان
3- انواع بازنويسي:
هر اثر ادبي به دليل سبك مختص به خود شيوه و روايتي خاص خويش را طلب مي كند. برخي از كتاب ها ماهيتشان در خلاصه كردن است، برخي ديگر در ساده نوشتن، برخي در بازنويسي نزديك به سبك اصلي، و گروهي نيز در برگردان و بازآفريني، كه بر كل اين حركت نام بازنويسي مي گذاريم.
انواع بازنويسي عبارتند از:
1- بازنويسي متاثر از سبك اصلي نويسنده با اشعاري از متن ؛
2- بازنويسي و ساده نويسي به روايت آزاد ضمن تغيير و تفاوتي اندك نسبت به متن اصلي ؛
3- بازآفريني يك داستان با استفاده از طرح به زبان ساده ؛
4- خلاصه نويسي اثر كه بيان پيام يا پيام هاي اصلي يك متن به كوتاه ترين شكل ممكن با بياني ساده و قابل فهم براي مخاطبان است ؛
5- برگردان و بازنويسي يا بازآفريني، كاري است كه بر آثار اوستايي مانوي و پهلوي انجام مي گيرد.
4- شيوه هاي بازنويسي و باز آفريني:
همان طور كه در آفرينش يك اثر راه هاي متنوعي وجود دارد، بازنويسي و بازآفريني نيز به شيوه هاي گوناگون مي تواند انجام پذيرد:
1- بازنويسي به نثر از متن منظوم ؛
2- بازنويسي به نظم از متن منثور ؛
3- بازنويسي به طريق نمايشنامه ؛
4- بازنويسي به طريق فيلمنامه ؛
5- كار تصويري با ارزش يا فيلم هاي سينمايي، انيشمين (نقاشي متحرك ) ؛
6- ارائه متن بازنويسي بر كتاب و نوار ؛
7- برنامه هاي راديويي و تلويزيوني ؛ و در نهايت، استفاده از تكنولوژي و وسايل كمك آموزشي در راه ارائه ادب رسمي و هنر كهن قصه گويي
تاريخچه بازنويسي ادبيات رسمي براي كودكان :
سال ها آثار با ارزش ادب رسمي نظير گلستان، بوستان، مرزبان نامه، كليله و دمنه، مثنوي، شاهنامه، و خمسه نظامي براي كودكان خوانده مي شد .
بازنويس بايد كل محتواي اثر اصلي را در خود حفظ كند و پيام آن را به تمامي منتقل نمايد . |
الف - بازنويسي نزديك به سبك اصلي نويسنده با اشعاري از متن اصلي مانند كار خانلري و يارشاطر در بازنويسي داستان هاي شاهنامه و ايران باستان ( 1344 هجري شمري )
ب - بازنويسي به روايت آزاد داستان، با تغيرات مختصر در اصل داستان مانند كار آذر يزدي در مجموعه قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب ( از 1336 هجري شمري به بعد )
ج - بازآفريني يك داستان با استفاده از طرح اصلي به زبان ساده مانند كار مهرداد بهار و م. آزاد در جمشيد شاه و بستور (1366 هجري شمري )
از سال 1345 به بعد توجه بازنويسان به بازنويسي و باآفريني از ادب رسمي سير صعودي را پيموده است و تمامي آثار معروف ادب رسمي ايران بارها بدون هيچ ضابطه اي مورد بازنويسي قرار گرفته است، به طوري كه در سالهاي 61 - 65 بازنويسي بالاترين ميزان نشر را نسبت به تمامي سال هاي گذشته به خود اختصاص داده است.
آنچه از ادبيات رسمي قبل از اسلام باز مانده، در مقايسه با ادبيات پس از اسلام اندك و ناچيز است و جز سنگ نبشته هاي گذشته آثاري بر جاي نمانده است.
رواياتي از داستان هاي مشهور دوره هخامنشي به جا مانده است و از دوره پارت ها جز پاره اي متون و چند كتيبه و بنچاق و سكه تقريبا چيزي باقي نمانده است ، اما تمامي افسانه ها و اساطير كهن ، داستان هاي حماسي و پهلواني ايراني ، پيش ازاين دوره ها يا در خلال آنها پيدا شده است و جنبه فرهنگ عامه اين اساطير و افسانه ها و داستان هاي پهلوي ، ما را به اين كه كودكان ايراني از ادبيات بهره مند بوده اند ، رهبري مي كند .
نظر شما