خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: ماه محرم فرصتی شد که میزگردی با عظیم موسوی به عنوان یکی از پژوهشگران مطرح تعزیه داشته باشیم و ریشههای این هنر ایرانی را از گذشته تا امروز مورد بررسی قرار دهیم.
وی در بخش نخست این میزگرد به سابقه این هنر پیش و پس از اسلام اشاره کرد و بخش دیگری از صحبتهایش را به ارتباط تعزیه و روضهخوانی، تکنیک در تعزیه، خاستگاه مردمی آن، سابقه ورود معینالبکاها به تعزیه و ریشه این لقب، استفاده از ابزارهای موسیقایی خارجی در تعزیه، ترویج اعتقادات شیعی در تعزیه و ... اختصاص داد.
عظیم موسوی به عنوان پژوهشگر با سابقه تعزیه و مسئول طرح ثبت جهانی این هنر آیینی و سنتی ایران در یونسکو در بخش پایانی سخنان خود درباره چگونگی نوآوری در تعزیه، نیاز تعزیه به یک هنرستان و پژوهشکده برای آموزش و تحقیق در عرصه تعزیه و همچنین نبود حمایتهای لازم مدیران و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداری تهران و سازمان میراث فرهنگی از تعزیه نکاتی را مطرح کرد.
بخش دوم و پایانی این نشست را میخوانید:
* تعزیه با وجود اینکه هنری مردمی است اما به بهترین شکل ممکن نگاه روانشناسانهای به موضوع رنگ و نشانه و موسیقی دارد. شما در پژوهشهایتان به چه نکاتی در این زمینه دست یافتید؟
- در نوع رنگآمیزی تعزیه یک نوع روانشناسی وجود دارد. در روایاتی وجود دارد که لباس امام حسین (ع) به رنگ قرمز بوده است اما در تعزیه شاهد هستیم که اشقیا لباس قرمز به تن میکنند و لباس امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان به رنگ سبز و سفید است. سبز رنگ آرامش است و به همین دلیل به انسان آرامش میدهد و زیبایی خزان پاییز به خاطر این است که رنگ نارنجی در کنتراست با رنگ سبز به چشم میآید.
* بحر طویل مردمی بوده و از دل مردم شکل گرفته است و در دوره صفویه مردم کوچه و بازار بحر طویل میگفتند و تعزیه شامل بحر طویلهای مختلف است. این امر یکی دیگر از دلایل مردمی شکل گرفتن تعزیه است. اما به مرور زمان تعزیه از دل جامعه دور و وارد بخش هنر و قشر هنری که قشر خاص جامعه هستند، شد. به نظر شما آیا این امر باعث این نشد که تعزیه به مرور زمان هویت خود را به عنوان آیینی مردمی از دست دهد و در نتیجه آسیب ببیند؟ آیا این امر باعث نشد تعزیه نتواند همزمان با تغییر و تحولات اجتماعی و مردمی تغییر و تحولاتی را داشته باشد و امروزه چیزی که میبینیم تعزیهای آسیبدیده و رشد نیافته باشد؟
- بعضیها اعتقاد دارند تعزیه میتوانست متکاملتر شود. من معتقدم تکامل تعزیه تا همین جا است زیرا هر هنری یک قابلیتی دارد. اگر زمان ناصرالدین شاه نورپردازی وجود داشت طیبعتا از آن در تعزیه استفاده میکردند. به نظر من تعزیه به لحاظ محتوایی در حال تکامل بود و تعزیههای طنز، سیاسی، زنانه و تعزیههایی که مرتبط به واقعه عاشورا و کربلا نبود و با اعتقادات شخصی مردم برخورد داشت نظیر تعزیه "پسر فروشی زائر امام رضا (ع)" در مسیر تکامل محتوایی تعزیه شکل گرفتند.
اما دلیل نمیشود که تعزیه چون تکامل پیدا کرد کنار گذاشته شود. کاتاکالی و کابوکی نیز به مانند تعزیه هستند و در یک جا ماندهاند ولی برای این هنرها مدرسه و پژوهشگاهی شکل گرفت تا بگویند که این هنرها را داشتهاند. باید برای تعزیه هم چنین کاری انجام دهیم. اگر نوآوری به معنی این باشد که تعزیه را با نورپردازی یا تفنگ کار کنیم، اشتباه است.
* ولی این نگاه نباید ناهمگون و نامتجانس باشد...
- بله. مانند این است که بخشی از سی و سه پل اصفهان نیاز به مرمت داشته باشد و فرد یا افرادی بخواهند با سنگ مرمر آن را بازسازی کنند و اسم این کار خود را نوآوری بگذارند.
آدمهای خلاقی که بارقههایی از علم و دانش دارند و در آینده هم خواهند بود شاید بتوانند اتفاقی جدید در تعزیه رقم بزنند اما متفکران ما از دوره رضا شاه به بعد نتوانستند چنین کاری را بکنند و ادعایی هم نداشتند؛ با وجود اینکه آدمهای بزرگی بودند. این متفکران معتقد بودند که تعزیه را به عنوان هنری مردمی به همینگونه باید حفظ کرد و مکانی را برای آن راهاندازی کرد تا اصل تعزیه نگهداری شود و دیگران مایه خود را از تعزیه بگیرند.
طبیعت یکی است ولی نقاشان مختلف نظیر ونگوگ، گوگن و رامبراند هر کدام از منظر خود طبیعت را میبینند و آن را نقاشی میکنند.
ما میتوانیم از درون تعزیه تکاملی را ایجاد کنیم که در راستای تکامل طی شده خود تعزیه باشد. به عنوان مثال در تعزیه مسلمبن عقیل دستمال در جایی سربند است، در جایی چشمبند، در جایی سفره طعام و در جایی مرهمی بر روی زخم. ما میتوانیم دستمال را روی زمین پهن کنیم و وقتی مسلم روی آن میرود حکم چاه را پیدا کند. یعنی ما میتوانیم در تعزیه نشانهشناسیهای خود را بسط و گسترش دهیم.
میتوانیم در موسیقی تعزیه هم این نگاه را داشته باشیم. سال 59 تا 61 یک کار اپرایی را برگرفته از ملودیهای اقبالآذر کار کردم که نام این نمایش "اهل کوفه نیستیم" بود. در آن زمان مرحوم ثقفی کار را تماشا کرد. وی استاد مرحوم هاشم فیاض بود و تنها باقیمانده نسل تکیه دولت بود. طراحی جنگها و رزمهای نمایش را زندهیاد فیاض انجام داد. در آن زمان خیلیها به تندی کار را نقد کردند و گفتند که کار ما تعزیه را آسیب زده است اما مرحوم ثقفی که نمایش را دید تأکید کرد نمایشی که ما اجرا کردیم خود تعزیه است و اگر تعزیه از تکیه دولت تا آن زمان به صورت مستمر ادامه پیدا میکرد همین چیزی میشد که ما در تالار وحدت اجرا کردیم. در آن کار دیدیم که به لحاظ موسیقی و طراحی لباس چقدر میتوان نوآوری کرد.
در حال حاضر اپرایی دارم که چارچوب اصلی آن تعزیه است و بر مبنای تمام آواهای لرستان است. اگر این اتفاق بیفتد ما نشان خواهیم داد که تعزیه چقدر قابلیت دارد که جهانی شود زیرا 90 درصد کار ما تعزیه است و 10 درصد از اپرای خارجی وام گرفته شده است.
ما یک مشکل اساسی داریم و آن این است که تصمیمگیرندگان فرهنگی و هنری ما سیاسی هستند. 34 سال است که کشور ما کشوری سیاسی است و تا زمانیکه اینگونه هست هنر ما رنگ و بوی هنر به خود نمیگیرد و وقتی سیاست را وارد هنر کنیم، آن هنر رنگ و بوی مردمی خود را از دست میدهد و هنری سیاسی و حکومتی میشود. این اتفاق برای تعزیه افتاد زیرا تعزیه هنری مردمی بود و مردم تمام هزینهها و کارهای تعزیه را انجام میدادند.
وقتی عناصر تعزیه مورد بررسی قرار گیرد مشخص میشود که کجاها نوآوری شده است و در این نوآوریها چه اشتباهات یا اتفاقات مثبتی رخ داده است. این بررسیها تنها در یک پژوهشکده میتواند رخ دهد. به عنوان مثال جایی تعزیهای دیدم که سرپرست گروه میگفت 40 سال است این تعزیه را به همین شکل اجرا میکنند. در آن تعزیه زمانی که حضرت عباس به صحنه نبرد میرفت، بحر به صورت دشتی خوانده میشد در حالیکه به سرپرست گروه گفتم برای صحنه رزم باید چهارگاه خوانده شود نه دشتی.
* به هر حال فضای آموزشی مناسبی وجود ندارد.
- نه متأسفانه وجود ندارد. جایی رفتم تعزیهای دیدم که در بخشی از آن موسیقی اسپانیولی استفاده شده بود. ما میتوانیم آوانگاری و تنظیم موسیقی انجام دهیم اما همه اینها باید وقتی انجام شود که مانند چین و ژاپن که هنر بومی خود را حفظ کردهاند، اصل تعزیه را حفظ کنیم. ما در ثبت جهانی تعزیه در یونسکو مادهای را به نام "هنرستان تعزیه" گنجاندیم. در کنار هنرستان موسیقی، هنرهای تجسمی و تئاتر باید هنرستان تعزیه داشته باشیم.
باید کسانی که تعزیه کار میکنند علمی و درست کار کنند و دستگاههای موسیقی و آواز و بازیگری را بدانند. وقتی قرار است چند بیت اضافه نوشته شود تا تعزیهخوان آن را اجرا کند، ضبط میکنیم تا این ابیات را حفظ کند زیرا اکثر تعزیه خوانهای ما سواد خواندن و نوشتن ندارند.
ما چند تکیه را شناسایی کردیم ولی سازمان میراث فرهنگی آنها را در اختیار ما قرار نمیدهد.
* تکیه تجریش محلی برای سبزی فروشها و میوه فروشها شده است.
- ما مکان و افراد را داریم ولی دغدغه تعزیه را نداریم زیرا مسئولان ما در هوای دیگری نفس میکشند و تعزیه دغدغهشان نیست. وزارت ارشاد ما را به شهرداری و شهرداری ما را به سازمان میراث فرهنگی ارجاع میدهد و هیچکدامشان دغدغه تعزیه ندارند. شهرداری تعزیه میگذارد ولی آماری است.
* ضمن اینکه تعزیه فقط به صورت مناسبتی اجرا میشود و به آن به عنوان یک میراث ملی نگاه نمیکنیم.
- الان حتی به صورت آماری نیز تعزیه اجرا نمیشود. باید راهحل برون رفت از این وضعیت را ارائه دهیم. اول باید درهای مکانهایی که قفل شدهاند باز شوند و در اختیار ما و تعزیه خوانها قرار گیرند. دوم باید هر هفته به عنوان مثال در روز جمعه یک مجلس تعزیه اجرا شود و این هفتهخوانی میشود 52 مجلس در سال در حالیکه ما 360 مجلس تعزیه داریم که اکثر خوانده و اجرا نشدهاند.
وقتی ما در طول سال 360 مجلس تعزیه را به صورت مستمر اجرا کنیم قادر خواهیم بود نوآوری انجام دهیم وگرنه یک استاد دانشگاه که در طول سال فعالیت تعزیه به صورت مستمر انجام نمیدهد چگونه میتواند درباره نوآوری در تعزیه نظری ارائه دهد.
* اصلا ثبت جهانی تعزیه، به جایگاه تعزیه در ایران کمک کرد یا خیر؟
- ای کاش میگذاشتیم ترکیه تعزیه را ثبت جهانی کند زیرا آنها وقتی مولانا را به نام خود ثبت جهانی کردند آن را حفظ کردند. اما ما قدر هنر خود را که نمیدانیم هیچ، خیلی هم جهان سومی فکر میکنیم. اگر تعزیه را دولت به ثبت میرساند خیلی تبلیغ میکرد ولی وقتی من مسئولیت ثبت آن را بر عهده گرفتم نادیده گرفته شد چون نظرشان این بود که نباید به اسم شخص تمام شود در صورتیکه ثبت تعزیه به نام ایران تمام شده است.
در یونسکو و در میراث فرهنگی خودمان هنری به ثبت میرسد که بتوان ثابت کرد این هنر از قدیم تا امروز تداوم دارد. هنر دیگری هم وجود دارد که پشتیبانی نمیشود و به عنوان هنر رو به اضمحلال ثبت میشود. اگر از تعزیه حمایت نکنیم یونسکو تعزیه را به عنوان هنر رو به اضمحلال ثبت خواهد کرد.
پروندهای که برای تعزیه ارائه داده بودیم یک بار از یونسکو برگشت خورد زیرا ما برآورد مالی دقیق برای تکیه و نحوه آموزش تعزیه در سطح دانش آموزی و دانشگاهی ارائه نداده بودیم. وقتی این پرونده را ارائه دادیم تازه متوجه شدیم اگر ما فعالیت مستمر در زمینه تعزیه انجام میدادیم یونسکو هم از ما حمایتهایی میکرد.
همزمان با ثبت تعزیه ما، موسیقی عاشیقهای کشور آذربایجان هم ثبت جهانی شد. در آن کشور رئیس جمهور آذربایجان جشن ملی اعلام کرد ولی در ایران هیچ کسی خبردار نشد که تعزیه ثبت شده است.
* پس اگر فعالیت نکنیم احتمالا در یونسکو تعزیه به عنوان هنر رو به اضمحلال معرفی خواهد شد؟
- نه تنها این اتفاق میافتد بلکه روی ثبت جهانی دیگر هنرهای سنتی ما نظیر خیمه شببازی و تخته حوضی هم تأثیر خواهد گذاشت.
گفتگو از فریبرز دارایی و آروین موذنزاده
نظر شما