خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: از آنجا که هنر سینما به عنوان یکی از تاثیرگذارترین هنرها امروزه در جهان جایگاه ویژهای یافته و به جرات میتوان گفت کشورهای قدرتمند از این ابزار برای بیان دیدگاههای مختلف خود در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی می پردازند. کشور ایران با داشتن نظامی مبتنی بر اسلام نیز میتواند از این هنر برای تبلیغ و اشاعه دین اسلام و مذهب تشیع استفاده کند.
به همین منظور در میزگردی با حضور حجتالاسلام و المسلمین علی کمساری رییس شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم اشراق و رییس مرکز فرهنگی و هنری دفتر تبلیغات اسلامی قم، فرید فرخندهکیش مدیر امور فرهنگی و تولید سازمان توسعه سینمایی سوره، جواد نوروزبیگی تهیهکننده و مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس به بررسی مفهوم سینمای دینی و نحوه بهره بردن از ظرفیت های این هنر برای بیان مفاهیم عمیق دینی پرداختیم.
در قسمت نخست از نشست بررسی جایگاه دین در سینمای ایران به طرح سئوال درباره چیستی سینمای دینی، جایگاه دین در سینمای غرب و شرق، چگونگی شکلگیری ارتباط مخاطب با مفاهیم دینی در سینما و ... با کارشناسانی حاضر در این میزگرد پرداختیم.
بخش دوم از نشست بررسی جایگاه دین در سینمای ایران با حضور مهدی سجاده چی فیلمنامه نویس در خبرگزاری مهر تکمیل شد. این فیلمنامه نویس که از میانه نشست به جمع کارشناسان پیوست در صحبت های خود سه نوع طرح گفتمان دینی در سینما را مطرح کرد.
با این توضیحات بخش دوم از این نشست را با صحبتهای مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس آغاز میکنیم:
*در غیاب شما هریک از کارشناسان حاضر نقطه نظرهای خود را درباره طرح مفاهیم دینی از طریق سینما بیان کردند. بحث را از تعریف کلی سینمای دینی شروع کردیم. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
سجادهچی: من هم ترجیح میدهم بحث را از همین نقطه آغاز کنم. زمانی که نمایشنامه "در انتظار گودو" نوشته ساموئل بکت برای نخستینبار روی صحنه رفت همزمان دو عکسالعمل در اروپا نسبت به اجرای این نمایشنامه ایجاد شد. واتیکان از این نمایشنامه به عنوان یک نمایش دینی تقدیر کرد و از سوی دیگر در همان زمان روزنامه متعلق به حزب کمونیست فرانسه این نمایش را به عنوان اثری اومانیستی معرفی کرد.
بنابراین مخالفت ها و موافقت ها درباره این مباحث اشکالی ندارد. حال اینکه در جامعه ما هم عده ای هستند که به طرح موضوعات دینی از طریق سینما خوشبین نیستند که حق هم دارند که خوشبین نباشند و از سوی دیگر عده ای هم هستند که می خواهند از این ابزار استفاده بهینه در طرح مسائل دینی داشته باشند که آنها هم حق دارند. در واقع باید حق انتخاب را برای هر دو نگاه قائل بود. به همین دلیل معتقدم هیچ یک از این دو طیف بیهوده سخن نمیگویند.
مثلا کسی که در مخالفت با استفاده از سینما برای طرح مسائل دینی حرف میزند صرفا از روی ستمکاری و یا جهل حرف نمیزند بلکه او به مسائلی اشاره میکند که بنیانهای فلسفی و تاریخی دارد. یکی از کارکردهای سینما عریان و افشا کردن روابط است حال اینکه این کارکرد با محرمیت و حدودی که در اسلام رعایت میکنیم تفاوتهایی دارد.
*به هر حال نمیشود از سینما و کلا هنر تصویری به دلیل این تناقضها و تقابلها صرفنظر کرد.
سجادهچی: پاسخ دادن به شما را با یک سئوال آغاز میکنم. چرا در فیلمها و یا سریال هایی که به خصوص این اواخر ساخته شده است نماز خواندن تاثیر خوبی در تبلیغ عبادت پروردگار ندارد؟ جواب این سئوال این است که دوربین در لحظات عبادت و عرفان یا باید محرم باشد و یا اینکه حضور دوربین به عنوان یک غیر محرم محسوب میشود و ما غالبا به دلیل همین موضوع در چنین صحنههایی دچار تناقض میشویم.
*توضیح میدهید دقیقا منظور از دوربین غیر محرم چیست؟
سجاده چی: صحنه ای را در ذهنتان تداعی کنید که یک نفر با خدای خودش خلوت کرده است و بعد دوربین حفره ای درست کرده و از آن حفره این عبادت را به میلیون ها نفر نشان می دهد. معلوم است وجود چنین صحنههایی به اصل موضوع لطمه می زند.
*این موضوع تنها منحصر به فیلمها و یا سریالهای ایرانی نمیشود. خارجیها هم مساله عبادت را دارند که با سینما پیوند خورده است.
فرخندهکیش: سینمای غرب به موضوعات و پدیده های اطراف از منظر علم نگاه می کند ولی ما این نوع نگاه را اصولا در رفتار و زندگی ایرانی نداریم. در سینمای ایران و برای تصمیمگیری درباره ساخت چنین فیلمها و سریالها و برگزاری جشنوارههای دینی بیشتر به شکل جزیرهای عمل کرده و هر کسی مستقل جلو میرود. حال اینکه وجود جشنواره هایی چون "رویش" و "اشراق" با هدفگذاریهای مناسب میتواند بین مفاهیم دینی و سینما پل بزند و اگر این اتفاق بیافتد می توانیم از نگاه علمی در کنار تجربه استفاده بهینه کنیم.
نورزوبیگی: چندی پیش من در جشنواره مذهب ایتالیا که واتیکان متولی برگزاری آن است فیلمی داشتم. نکته این است که این جشنواره هم از جهت مالی و هم جهت معنوی از همه فیلمسازان حاضر در جشنواره حمایت می کند و هر فیلمسازی برای فیلم خود در هر رده سنی مخاطب دعوت می کند. در واقع کل شهر درگیر فیلم هایی است که در این جشنواره به نمایش در می آید و هیچ فیلمی هم مشکل نمایش نداشت و موضوعات هم عالی و بکر بود.
در این جشنواره فیلمی دیدم که با آن اشک ریختم. موضوع این فیلم به گونه ای بود که قطعا در ایران نمی توان براساس آن فیلم ساخت.
* چرا؟
نوروزبیگی: چون به شعارزدگی متهم میشویم.
* داستان فیلم چه بود؟
نوروزبیگی: داستان درباره یک خانم آمریکایی است که بچهدار می شود و این کودک دچار بیماری گریه کردن است. این بچه 2 سال مدام اشک می ریخت و گریه می کرد. مادر همه تلاش خود را به کار گرفت تا کودک خود را خوب کند اما نشد و هیچ پزشکی جواب قطعی برای خوب شدن این کودک نداد. تا اینکه مادر دچار استیصال شد و از خدا خواست که یا بچه را آرام کند و یا جان فرزندش را بگیرد. در همین حین معجزه الهی سراغ کودک آمد و مادر با الهاماتی که از عالم غیب می گرفت فرزند خود را ساکت کرد. این فیلم با استقبال تماشاگران و منتقدن مواجه شد و جایزه های متعددی هم دریافت کرد.
* دلایلی که معتقد هستید چنین فیلمی نمیتواند در ایران ساخته شود، چیست؟ معجزه و امداد غیبی که در آثار مذهبی و دینی یا حتی دفاع مقدس بسیار به کار گرفته شده است.
نوروزبیگی: قطعا نمیتوان چنین فیلمی ساخت چون با خرافهگرایی و جادوگری اشتباه گرفته میشود. ولی آن فیلم درست ساخته شده بود و روایت داستانی آن هم به گونهای بود که مخاطب را به نتیجه درستی هدایت میکرد. اتفاق هایی از این دست معجزه است و در زندگی روزمره بسیار دیده می شود منتها آنقدر مساله الطاف پروردگار با خرافت و جادو آمیخته کردهاند که واقعا هر فعالیتی که بخواهیم در این زمینه انجام دهیم انگشت اتهام به سویمان گرفته میشود.
سجادهچی: اتفاقا این نکتهای که آقای نوروزبیگی می گویند از همان تفاوت در دیدگاهها نشات می گیرد که خیلی هم این بحثها و تبادل نظرهای برای جامعه خوب و مبارک است.
طبیعتا کسانی که معتقدند سینما میتواند فرصتی برای تجلی دین باشد و کسانی هم که مخالفت دارند و یا به عبارت بهتر موافقتی با این نوع سینما ندارند و فکر می کنند از این سینما برای دینداری عامه مردم آبی گرم نمیشود آنها هم محق هستند و به نوعی نگرانی آنها قابل درک است. ضمن اینکه هر اندازه دین و معنویات از سطح عمق به روی جامعه منتقل شود و یا برعکس هر اندازه که معنویات را صرفا از روبنا به زیربنا هدایت کنیم در هر دو صورت راه به افراط و تفریط رفتهایم.
* آنچه شما به عنوان آمدن معنویات از عمق به سطح رویین جامعه از آن نام میبرید منظورتان توجه به عامه مردم است؟
سجادهچی: بله. صحبت درباره عامه مردم درست اما مشکل در ذات تفکر است. ببینید زمانی که سطح رویین جامعه را از مذهب پر می کنیم با این سئوال مواجه می شویم که آیا در عمق چیزی باقی می ماند یا هرآنچه را داشتیم به رو کشیده ایم؟ چرا زمانی که در غرب فیلم دینی ساخته می شود و هم در غرب و هم در شرق دیده می شود عکس العمل فرامتنی نسبت به آنجه بیان میشود، وجود ندارد ولی در سینمای خودمان وقتی کسی فیلم دینی می سازد اتهامهای فرامتنی که ربطی به فیلم ندارد به او وارد می کنیم اما وقتی همین فیلم مورد اتهام در واتیکان نمایش داده می شود با استقبال مواجه می شود و اتفاقا جایزه هم می گیرد.
کمساری: به طور مطلق نمیتوان گفت فیلمی که در اینجا مورد استقبال قرار نمیگیرد و یا به تعبیر شما گرفتار اتهامهای فرامتنی میشود حتما مورد استقبال غرب و به ویژه واتیکان قرار میگیرد. نه چنین نیست.
کلیسا در غرب از ابتدا در برابر سینما مقاومت کرد و این مقاومت به خصوص بعد از ساخت فیلم هایی درباره حضرت مسیح (ع) در بین سالهای 1904 تا 1906 شدت گرفت و کلیسا سینما را به عنوان یکی از ابزارهای شیطان معرفی کرد اما از 70 سال به این ور همین کلیسا به این جمعبندی رسید که از زبان سینما باید برای ترویج دین استفاده کرد. درست به همین دلیل است که هالیوود و واتیکان امروزه یکدیگر را تایید می کنند.
چند سال پیش سفری به واتیکان داشتم در آن سفر ملاقاتی با رئیس آکادمی هنرهای زیبای واتیکان انجام شد. در آن جلسه این مدیر هنری درباره پیشرفت واتیکان در حوزه هنرهای تجسمی صحبت کرد و اطلاعاتی در این حوزه در ایران خواست و من گفتم که به دلیل مسائل شرعی در این حوزه رشد چندانی نداشتیم و عمده فعالیتها در حوزه تجسمی به سوی هنر خوشنویسی و تذهیب سوق داده شده است.
*در حوزه سینما چه صحبت هایی بین شما رد و بدل شد؟
کمساری: من درباره این موضوع صحبت کردم در ایران روحانیت به حوزه سینما وارد شده است و این نکته برای او خیلی جالب بود. اما در ادامه من این نکته را متذکر شدم که سینمای امروز در غرب جهت گیری معنوی ندارد. اما رئیس آکادمی هنرهای زیبای واتیکان نظری برعکس من داشت و معتقد بود که 95 درصد از محصولات سینمای غرب حول محور دین میچرخد به این معنا که آنها دایره نگاه خود را گسترش دادهاند.
این در حالی است که به دلیل گسترش نیافتن موضوعات دینی در سینمای ایران ناخواسته ذهن ما به سوی مفاهیم شعاری و المان های تکراری میرود.
* اشاره درستی به عدم گسترش موضوعات دینی در سینمای ایران کردید. به اعتقاد من یکی از دلایل عمده این است که دست فیلمنامهنویسان در این حوزه بسته است.
کمساری: در ساخت فیلم های دینی فاکتورهای مهمی چون شخصیتپردازی، لوکیشن، محتوا و اجرا نقش دارد. وقتی با فیلمنامه نویسان صحبت می کردم می گفتند در طرح موضوعات دینی با مشکلات بسیاری مواجه هستند. حالا حرف من این است که اگر غرب در این حوزه به نتایجی رسیده دلیلش این است که سابقه 70 ساله در ساخت فیلم های دینی دارند اما سینمای دینی در ایران در بعد از انقلاب رشد کرد و هنوز هنر - صنعتی جوان در عرصه پرداختن به مسائل دینی است و هنوز بخش عمده ای از متدینها سینما را به عنوان یک رسانه محرم قبول ندارند.
زمانی که می خواستیم جشنواره فیلم اشراق را برگزار کنیم سعی کردیم به آهستگی وارد میدان شویم به همین دلیل یک ماه قبل از آغاز جشنواره به دیدار مراجع و علما رفتیم تا به نوعی حمایت آنها را برای برگزاری جشنواره کسب کنم.
* نگاه علما و مراجع درباره استفاده از سینما به عنوان یک رسانه در خدمت دین چه بود؟
کمساری: این سئوال بسیار مطرح شد که چرا از ابزاری که محصول دنیای غرب است باید برای انتقال پیام دین استفاده کنیم؟ برخی دیگر بدون طرح سئوالی معتقد بودند که اصولا چنین جشنواره و پرداخت مفاهیم دینی از طریق سینما شدنی نیست چون سینما محصول جامعه غرب و حکومت های لیبرال دموکرات است بنابراین نمی توان آموزه های دینی را از طریق آن به درستی منتقل کرد. البته این اعتقاد تنها در حوزه مذهبیون مطرح نیست بلکه در دیدگاه های روشنفکری هم بسیار آن را دیده ام. بنابراین حضور سینمای دینی در ایران اتفاق دیرپایی نیست و بسیار دیر به این قافله پیوستهایم.
فرخنده کیش: بارها گفته شده که سینمای دینی در غرب بهتر عمل کرده است، اما در همه موارد اینگونه نبوده و نیست و استفاده از سینما در حوزه مسایل و مفاهیمی دینی همیشه در مسیر تبلیغی و مثبت نبوده و در برخی موارد سینمای غرب به شکل تخریبی عمل میکند.
سجاده چی: باز هم به همان بحث طرح مباحث دینی در سطح و عمق جامعه برمی گردم. راه درست ایجاد توازن و تعادل در بیان مفاهیم دینی است و اگر اینگونه شود قطعا تولید فیلمهای ناهنجار و ضد دینی به صفر می رسد. اگر توازن بین روبنا و زیربنای جامعه از جهت فرهنگی برقرار شود قطعا این مشکل حل خواهد شد.
نکته دیگر این است که آیا گفتمان دینی در سطح جامعه وجود دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش خیلی از نکات را مشخص میکند.
* پاسخ خودتان به این پرسش چیست؟
سجادهچی: من معمولا رادیو مجلس را گوش می دهم. زمانی که هر یک از نمایندگان مجلس می خواهند شروع به صحبت کنند از وقت 5 دقیقه ای خود 2 دقیقه را به سلام، بیان مناسبت های روز، شادباش ها و تسلیت های راه و بی راه اختصاص میدهند و در نهایت اصل مطلب به درستی ادا نمی شود. حال اینکه من مطمئن هستم و بدون شک این نماینده مجلس وقتی در جمع دوستان و خانواده خود قرار می گیرد به هیچ عنوان اینچنین صحبت نمیکند. این مثال را زدم که بگویم گفتمان دینی در سرزمین ما آنگونه که به نظر می آید و تصور می کنیم تکثیر نشده و یا نامتوازن تکثیر شده است. بنابراین در رسانه ها و یا در مکان هایی که شکل عمومی تری دارند و یا به حکومت و دولت نزدیک است این نوع از گفتمان بیشتر مطرح است.
*منظور شما این است که گفتمان دینی در آثار به درستی مطرح نمیشود و یا متوازن نیست؟
سجادهچی: اگر چند کارگردان به دور از رسانه و در جمعی کاملا خصوصی کنار هم جمع شوند و در آغاز صحبت یکی از آنها با سلام و صلوات حرف خود را آغاز کند همه با تعجب به او می نگرند. در واقع منظورم این است که مسیر تحولات و تغییرات به سمتی سوق پیدا کرده که پرهیز از گفتمان دینی را میبینیم ولی در حضور رسانهها به گونه دیگری رفتار میکنیم. متاسفانه دچار افراط و تفریط شده ایم.
کمساری: آنچه در این بین مطرح است این نکته است که صنعت سینما در ایران سابقه خوبی ندارد و در قبل از انقلاب جز معدود آثار برخی فیلمسازان خاص، به معنای واقعی فیلم خوب نداشتهایم. در واقع هم از جهت محتوا و هم از جهت رعایت موازین اسلامی سینمای خوبی نداشته ایم از همین رو نمی توان انتظار داشت گفتمان دینی در این سینما به درستی تعریف شده باشد.
* یکی از بحث هایی که در بخش نخست این نشست مطرح شد این بود که آیا سینمای تایرخی و مذهبی جزو سینمای دینی هست یا خیر. نظر شما به عنوان یک فیلمنامهنویس چیست؟
سجادهچی: به اعتقاد من این نوع سینما را نمیتوان سینمای دینی تلقی کرد چراکه برخی از سریال ها و فیلم هایی که در این زمینه ساخته میشود بیشتر در جهت نمایش قدرت کارگردان در اجرا است.
*چه نوع قدرت نمایی؟
سجادهچی: سریالی مثل "مختارنامه" جدا از اصل قصه در برخی از صحنه ها به سینمای اکشن و در برخی صحنه های دیگر به ملودرام نزدیک بود و هیچ ربطی به سینمای دینی نداشت و به نظر من در طبقهبندی این نوع سینما قرار نمی گرفت.
* از نگاه شما سینمای دینی در ایران در چند بخش تقسیم بندی می شود؟
سجاده چی: من خودم شخصا سه نوع سینما را می شناسم؛ یک نوع سینمایی است که فیلمساز مومن، معتقد و مسلمان در آن فیلم بسازد. زمانی که چنین شخصی فیلم می سازد مسلما شخصیتپردازیها، پیشرفت داستان و نتیجه ای که از فیلم گرفته میشود همه و همه برگرفته از ذهنیت دینی فیلمساز و بیانکننده حضور مولفی دینی در اثر است.
نوع دوم از تعریف سینمای دینی، سینمایی است که مولف سعی می کند دین را از طریق سینما بازآفرینی و مفاهیم دین را با زبان سینما بیان کند که جای این نوع سینما در عرصه فیلمسازی بسیار خالی است. نوع سوم مربوط به نگاه فیلمسازی است که از اساس نسبت به دین مردد است و شبهه دارد ولی می خواهد از تاریکی نجات پیدا کند. حال این فیلمساز می خواهد مجموع شبهاتی را که از دین دارد در آثار هنری خود نشان دهد.
نکته خیلی مهم این است که در نوع سوم به محض اینکه با چنین آثاری مواجه شدیم موضع گرفته و اجازه بیان اعتقادها را ندادهایم.
ادامه دارد....
نظر شما