مفهوم مدرنیته عموماً به عنوان یک سامان عرفی در صورتبندیهای اجتماعی تلقی میشود. دین در یک فرآیند انتقالی در روند تکوین جامعه، جای خود را به یک فرهنگ عرفی داد. به این معنی دیگر دین نمیتواند سامان دهنده جهان نوین باشد. این دیدگاه فرهنگ مدرن را یک فرهنگ عرفی تلقی میکند. این اعتقاد بر این فرض متکی است که عرفی شدن به عنوان مشخصه مهم مدرنیته معارض با دین است. برخی همانند «شلاشتر» معتقدند که علیرغم آنکه وظایف دین در جامعه مدرن کاهش یافته است نهاد دین واکنشهای خود را به صور احیای جنبشهای دینی به تصویر کشیده است. در این قرائت میان دین و مدرنیته، تنشی دائمی فرض میشود. در حالیکه مدرنیته انسان مداراست و تاریخ جهان را به صورت فرآیندی طبیعی و فرهنگی مفروض میگیرد. دین خدامحور است و تاریخ جهان را فرآیند نجات که از جدل گناه و رستگاری ناشی میشود میداند.
برخلاف این رویکرد دیدگاه دیگر معتقد است که مدرنیته صورتبندیهای خود را از باورها و اعمال مذهبی ایجاد کرده است. "بلا" این صورتبندی جدید را «دین مدنی» میداند.
این رویکرد نشان میدهد که بحرانهای موجود در دل مدرنیته آن را مجدداً به حوزه قدسی سوق خواهد داد. در دهههای اخیر عدهای از متألهان تلاش کردهاند تا برای سازگاری دین و مدرنیته تفسیر جدیدی از رابطه دین و عرفی شدن ارائه دهند، آنان با تفکیک عرفیگرائی، به عنوان ایدئولوژی، از عرفی شدن (سکولاریزاسیون) بیان داشتند که عرفی شدن هیچ تهدیدی برای دین در دنیای جدید نیست. این تلاشها نشان میدهد که در رابطه میان دین و مدرنیته اتفاق نظر وجود ندارد. بسیاری میکوشند به نوعی دین و مدرنیته را با یکدیگر آشتی دهند. براین اساس میتوان به آینده پیوند این دو مقوله خوشبین بود.
اگرچه مدرنیته به عنوان نافی هرگونه آموزههای قدسی مطرح میشود، اما نمیتوان گفت که دین و آموزههای دینی تاکنون در جوامع مدرن در اشکال متفاوت حضور نداشتهاند. منازعه مدرنیته با دین موجب ظهور اشکال جدیدتری از دین در دنیای حاضر شده است. به گونهای که نمیتوان از نقشهای جدید دین در شکلدهی علائق آدمها، زیربنای فرهنگی و حتی جهتدهی گرایشها و علایق سیاسی در عصر مدرن غافل بود.
اینکه روح مدرنیته در تضاد با دین قرار دارد یا نه را در گفتگویی با اسلام شناس معاصر پروفسور لیاقت تکیم در میان گذاشتیم که در ادامه از نظر می گذرد.
پروفسور لیاقت تکیم استاد دانشگاه مکمستر کانادا و دانشگاه دنور آمریکاست. تکیم طی سالهای 1983 تا 1985 در حوزه علمیه قم تحصیل کرده است. وی دکترای تاریخ ادیان خود را در سال 1990 از دانشگاه لندن اخذ کرده است. وی در حوزه مطالعات اسلامی صاحب آثاری است که به زبانهای مختلف ترجمه شده است. مقدمهای بر اسلام، راهنمای زیارت، راهنمای زوار، شیعیان در آمریکا و پرسشهایی از فقه از جمله کتابهای او به شمار میروند. حوزههای تخصصی او عرفان اسلامی، اسلام کلاسیک و معاصر و مطالعات تطبیقی اسلام است.
آیا سکولاریسم نتیجه و مولود اجتناب ناپذیر مدرنیته به شمار می رود؟
سکولاریسم نتیجه اجتناب ناپذیر مدرنیته به شمار نمی رود. سکولاریسم در دوره روشنگری رواج یافت و یکی از علل آن این بود که دین مسیحیت زور و فشار بر زندگی مردم اعمال می کرد.
یعنی به سبب تجربه مسیحیت در حکومت بود که سکولاریسم در عصر روشنگری رایج شد. نوع رویکرد مسیحیت در آن دوره باعث شد تا دین مورد هجمه قرار گیرد.
در مورد رویکرد مسیحیت در آن دوران که منجر به سکولاریسم شد توضیح بیشتری بدهید؟
مسیحیت از یک سو می خواست مردم چشم بسته تسلیم محض باشند و از سوی دیگر نیز با علم مقابله می کرد.
یکی از نمونه معروف مقابله مسیحیت با علم این بحث بود که زمین مرکز عالم است. بر اساس دیدگاه مسیحیت زمین مرکز عالم بود و خورشید به دور آن می گشت.
وقتی علم ثابت کرد که چنین نیست مسیحیت با این دستاورد علمی مقابله کرد. مسیحیت برای حفظ قدرت خود و اینکه این دستاوردهای علمی را در مواجهه با آموزه های خود می دید مقابله جدی با دستاوردهای علمی داشت.
بر این اساس سکولاریسم محصول و مولود چه جریان فکری و تاریخی بود؟
بر این اساس می توان سکولاریسم را محصول و نتیجه روشنگری دانست تا مدرنیته. یعنی اگر به دستاوردهای عصر روشنگری نگاهی بیافکنید متوجه می شوید که در تقابل با دین قرار دارد.
آیا شما با این دیدگاه که مدرنیته و روح مدرن در ضدیت با دین است را قبول دارید؟
من قبول ندارم که مدرنیته ضد دین است. در حال حاضر شاهد هستیم که دین بیش از آنی که در مقابل مدرنیته قرار بگیرد مخالفتی با مدرنیته و دستاوردهای مدرن ندارد.
در واقع آنچه دین در مقابل آن می ایستد سکولاریسم است و نه دستاوردهای مدرن و جدید. دین در حال حاضر مواجهه ای با سکولاریسم دارد و نه با دستاوردهای مدرن و جدید.
............
گفتگو: جواد حیران نیا
نظر شما