به گزارش خبرگزاری مهر، هفتاد و هشتمین جلسه گروه علمی عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع «اخلاق عرفانی (پیشنهادی در باب رویکرد اخلاقی نوین)» با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید یدالله یزدان پناه برگزار شد
در این نشست "یزدان پناه" کل بحث را در چهار مقام تبيين کرد: مقام اول: به عنوان مقدمه است و آن اينکه از رويکردهاي اخلاقي متعددي را در سنت اسلامي ميتوان در تاريخ مشاهده کرد که برخي ناظر به مباحث اخلاق فلسفي است نظير کتاب طهارة الاعراق که به عنوان نشان دهنده رويکرد اخلاقي فلسفي است و يا طب روحاني رازي که ميتوان در آن رويکردهاي اخلاق روان شناختي ناظر به تأثيرات دنيوي را مشاهده کرد. دستهاي از متون ديني را در برخي آثار اسلامي نظير اصول کافي ج 2 ميتوان ديد که روايات با مضامين اخلاق در آن وجود دارد. احياء العلوم غزالي و قوت القلوب از جمله آثاري که برخي از متون ديني را با رويکرد اخلاق عرفاني تحليل کرده است.
خواجه نصير في الجمله نسبت به اين مسئله التفات پيدا کرد به اينکه اوصاف الاشراف را بر اساس اخلاق اهل بينش و شهود به نگارش در آورده چنانچه اخلاق ناصري را با رويکرد فلسفي نوشته است. در واقع ايشان در اوصاف الاشراف در مقابل اخلاق ناصري به تبيين مباحث با رويکرد اخلاقي اهل عرفان ميپردازد.
مقام دوم: اينکه عرفان عملي بسيار رشد پيدا کرده و تحليل شده، سخني نيست وليکن بايد بين علم عرفان عملي و علم اخلاقي عرفاني تمايز قايل شد دليل آن به شرح ذيل است: وقتي به علم اخلاق توجه ميکنيم آنرا اينگونه تعريف ميکنند آن صفات و ملکات نفساني که نسبت براي انجام به کار و رفتار خاص ميشود و در واقع دغدغه فضايل و رذايل دارد. عرفان عملي دغدغه فضايل و رذايل ندارد اگرچه در او در باب مواردي که به فضايل و رذايل هم مسلط است و مطالبي آمده است ولي به عنوان او نگاه نميکنند بلکه بحث سلوک مطرح است و علم سلوک سامان ميگيرد. بنابراين علم اخلاق را از فضاي عرفان عملي جدا ميکنيم.
در اينجا بايد در تعريف بگوييم علم اخلاق عرفان به فضايل و رذايل ميپردازد با رويکرد عرفاني و توحيدي. البته علم اخلاق عرفاني با علم عرفان عملي ربط پيدا ميکند چون در هر دو مباني انسان شناختي، غايت شناختي و هستي شناختي يکسان بکار برده ميشود ولي در عين حال در علم اخلاق عرفان محور بحث فضيلت و رذيلت است ولي عرفان عملي اين دغدغه را ندارد. علم اخلاق عرفان طبيعتاً بحسب مباني و نوع نگاه خود به مقولاتي ميپردازد که در رويکردهاي ديگر مثلاً توبه شايد در برخي از رويکردها جزء اخلاق نيست وليکن در اين بستر و با اين نوع نگاه ميتواند در اخلاق عرفان خود را نشان دهد.
مقام سوم: با اين معيار بايد اخلاق عرفان را به شکل يک دستگاه اخلاق منظم ترسيم کرد و گزارش داد. پس بايد يک دستگاه منسجم درست کنيم و در اينجا منظم تلاش ميشود يک مدل ارائه گردد و قبل از ورود بايد متذکر شويم که آثاري در باب اخلاق عرفان پديد آمده است الرعاية لحقوق الله اثر محاسبي کتابي است که مراحل اوليه اخلاق عرفاني را در آن مشاهده ميکنيم. قوت القلوب نيز در فصل 32 و 33 به مباحث اخلاقي با رويکرد عرفان ميپردازد. احياء العلوم متأثر از قوت القلوب است و يا کتاب محجبة البيضاء که رواياتي از اهل بيت(ع) را بر مباحث احياء العلوم افزوده است و در همين فضا قرار دارد و بوعلي در اشارات آخر نمط نهم همين تحليلهاي عرفاني را براي دستهاي از خلقيات در خود جاي داده است. بحر المعارف هم اينگونه است و حضرت امام (ره) و هم در بحثهايي از چهل حديث حال و هواي عرفان را دارد و کتاب مقالات آقاي شجاعي هم از اين دسته از آثار بر حساب ميآيد.
مقام چهارم: پيشنهاد يک مدل در بحث اخلاق عرفان. مسئله سعادت انسان از پايهها و مباني بسيار مهم اثرگذار در تحليل مقولات اخلاقي است. سعادتي که عرفا براي انسان مطرح ميکنند وصول الي الله است و مباحث کلامي را ميتوان بر حسب اين مدل به سه مرحله تقسيم کرد: 1. اخلاق قبل از وصول 2. اخلاق حين وصول 3. اخلاق بعد از وصول. در قبل از وصول بر حسب اين غايت مسئله رياضت غليظ است که فلسفه رياضت تلطيف سرّ است که موجب ميشود عشق بيايد و عشق زمينه براي وصول است.
در اخلاق قبل از وصول، يک سري از خُلقها را مانع ميدانند و يکي از آن امور نفس اماره است و بايد از نفسانيت دست کشيد لذا تمام صفات نفساني مانند شهوت، حرص، انانيت و غضب مذموم ميشود بلکه حتي اگر کاري بکنيم که اخلاص نباشد مذموم است در واقع هر چيز که خدا را کنار ميگذارد مذموم است. بايد تذکر داد که اخلاق يا فردي است يا اجتماعي است يا اخلاق در ارتباط با خداست.
در مراحل مياني ميگويند اگر کسي بخواهد به خدا برسد بايد خُلق نيکو در خود به وجود بياورد مثلاً فتوت، تواضع و صدق، جود، مهرباني، تواضع، خوشدلي و ... و يا اخلاق شخصي مثل صبر همه را بايد در خود پياده کند چون اينها مايه تلطيف است که ميتواند انسان را به خدا برساند. در ارتباط با خداوند خلقياتي مانند توبه، انابه، تسليم، رضا، توکلي، اعتصام، شکر، اخلاق تقرب ياد کرد؛ پس هر سه نوع اخلاق در اينجا بايد باشد.
تا اينجا اخلاق قبل از وصول بيان شد اين را ميتوان اخلاق بندگي ناميد. از سويي از زاويه عرفا اين فضايل را به عنوان طريقيت قبول دارند وگرنه به عنوان خود موضوعيت ندارد با اين توضيح ميتوان اخلاق عرفاني را اخلاق احراري است و همين سخن در مرحله وصول و بعد از وصول مطرح است.
اما در مرحله وصول اينکه در اين مرحله با وصول و فناء و بقاء بعد الفنا در سفر دوم و سوم تخلق و تحقق به اخلاق الهي مطرح است و در واقع در اين مرحله اخلاق تحققي است که به اسماء حسناي حق تحقق پيدا ميکند. اين اخلاق تشبه به محبوب است. اين اخلاق بندگي است ولي قويتر. اخلاق تقرب در مرحله عالي تر اما در مرحله نهايي مرحله تکميل و سفر چهارم که بيشترين جلوههاي اخلاقي اجتماعي است ولي بالحق است بخلاف مرحله قبل از وصول که خلقيات اجتماعي بالحق نبود و خلقياتي نظير تواضع و رأفت رسول الله(ص) در اين مقطع قابل بررسي است. همه اينها همان اخلاق اجتماعي هستند ولي بالحق هستند يعني جهت حقائي است.
بنابراين از اخلاق عرفاني ميتوان به اخلاق توحيدي، اخلاق بندگي، اخلاق تقرب و اخلاق احراري ياد کرد و به صورت نظام و سير چند پلهاي (مانند قبل از وصول، حين الصول و بعد از وصول) از آن تصوير ارائه نمود.
نظر شما