حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به سؤالات خبرنگار مهر در رابطه با عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره گذشته و نیز ارائه پیشنهاداتی برای دوره جدید پاسخ داد که در ادامه می آید.
*در فعالیتهای گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی را مشاهده می کنید؟
این سؤال مهمی است و در هر مقطعی باید نقاط قوت و ضعف شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شود. مهمترین نقطه قوت شورای عالی انقلاب فرهنگی، وجود خود شورای عالی انقلاب فرهنگی است یعنی همین که چنین نهادی توسط حضرت امام راحل(ره) بنیانگذاری شد و بعد مقام معظم رهبری همان مسیر را ادامه دادند و جایگاه این شورا را تقویت کردند و این ترکیب جامع و فرهیخته از فرهنگیان مسئولیت سیاستگذاری و تصمیم سازی و گاهی تصمیم گیری در عرصه فرهنگ را برعهده دارند.
خود این امر نقطه قوتی است یعنی دستگاه های مختلف فرهنگی احساس می کنند که یک نوع انسجام و تمرکزی در تدابیر فرهنگی کشور وجود دارد و برای فرهنگ کشور این یک نقطه طمأنینه و پشتوانه معنوی و بسیار عمیقی است، البته در طول دهه های گذشته در مورد عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی با رشدی مواجه بودیم، یعنی می بینیم که به خاطر نیاز کشور و ارتقای احساس وظیفه جامعه درباره فرهنگ و اهمیت فرهنگ جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی به تدریج ارتقا پیدا کرد و در مجموع عملکرد مثبتی را از خود نشان داده است ولی در مقایسه با خلأهای فرهنگی و ظرفیتی که این شورا دارد به نظر می رسد نقاط ضعف آشکاری در کار شورا ملاحظه می کنیم.
اولین نقطه ضعف درباره شورا این است که حرکت شورا اساسا بسیار کُند است. درست است که در مقولات فرهنگی، شتابزدگی جایز نیست و باید مراعات کنیم که مسائل پخته شود تا تدابیر به نحو کافی در مورد آن انجام شود ولی شورای عالی انقلاب فرهنگی به خاطر عواملی حرکتش بسیار کند است. مثلا موضع گیری، تصمیم سازی و انعطاف و بعد نظارتی و اثرگذاری در عرصه فرهنگ شورا کم و کند است مثلا بحث مهندسی فرهنگی 10 سال قبل مطرح شد اما نقشه مهندسی فرهنگی کشور اخیرا تصویب شده است. از جهاتی سند خوبی است اما برای اجرا نیاز به نظارت دارد تا اثرگذاری مؤثری در روند فرهنگ کشور داشته باشد.
براساس مصوباتی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد نهادهای فرهنگی در بعضی از زمینه ها باید در فاصله شش ماهه و یکساله گزارشی را به شورای عالی ارائه بدهند تا شورا با سازوکارهایی روند حرکت دستگاه های فرهنگی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و رصد کند. در این زمینه هم با خلأیی مواجه هستیم.
سومین نقطه ضعفی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد این است که هنوز ارتباط شورای عالی با صاحب نظران و فرهیختگان عرصه فرهنگ به ارتباطی عمیق تبدیل نشده است اگرچه افراد زیادی با شورای عالی انقلاب فرهنگی ارتباط دارند و همکاری می کنند ولی معمولا همکاری فرهیختگان دانشگاهی یا حوزوی با شورای عالی انقلاب فرهنگی همکاریهایی است که در مسیر تصمیمات شورا انجام می شود نه اینکه برای شورای عالی انقلاب فرهنگی مسیر سازی کنند. در حقیقت تأثیرگذاری فعال بخشهای فرهنگی جامعه اندک است. این را از کارنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی می توانیم کاملا ببینیم. به هر حال اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی باید بیشتر در محافل دانشگاهی و حوزوی کشور حضور پیدا کنند و نبض فرهنگی جامعه را لمس کنند. متأسفانه این موضوع در حد قابل قبول در شورای عالی انقلاب فرهنگی به چشم نمی خورد.
نکته دیگر ترکیب شوراست که علی القاعده شورای عالی انقلاب فرهنگی باید ترکیب کاملی داشته باشد که علاوه بر اینکه جهت گیریهای تخصصی مختلفی در عرصه های فرهنگی و تعلیم و تربیت را پوشش می دهد، سلیقه های مختلفی که در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی وجود دارد را نیز پوشش دهد، البته تا حد زیادی این ویژگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد ولی هنوز جای کار دارد و می تواند ارتقا پیدا کند. نکاتی که عرض کردم به ساختار اداری و وقت گذاری اعضای شورا بر می گردد. مجلس شورای اسلامی نهاد قانونگذاری برای عرصه اجتماعی، سیاسی و مقولات مختلف کشور است. کسی که نماینده مجلس شورای اسلامی است تمام وقت در اختیار کاری است که در مجلس برعهده دارد اما متأسفانه اعضای حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی که وظایف خاص تخصصی دارند و طبعا از آنها انتظار نمی رود که تمام وقت در اختیار شورا باشند اما اعضای حقیقی باید تقریبا تمام وقت در اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی باشند در حالی که متأسفانه اعضای حقیقی شورا وقت اندکی برای شورا دارند و این نقطه ضعف بزرگی است که منشأ سایر نقاط ضعف می شود.
اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی چهره های موجه و فرهیخته و صاحب نظر در عرصه های مختلف هستند. کار در شورای عالی انقلاب فرهنگی را اگر نه کار اول ولی حداقل باید کار دوم خودشان تلقی کنند. بعضی از این بزرگواران چهره های موجه و صاحب نظر هستند ولی ابوالمشاغل هستند و مشغله های مختلفی دارند و حداکثر زمانی که بعضی از آنها برای شورای عالی انقلاب فرهنگی می گذارند به طور میانگین در هر هفته ای حدود دو یا سه ساعت است که واقعا نقطه ضعفی است، البته مقام معظم رهبری بارها به این افراد یادآوری کردند اما در حقیقت آنچه که مهم است این است که خود این عزیزان به جایگاه خود توجه کنند و وقتگذاری شان به طور مستقیم برای شورا باید بیش از این باشد. اعضایی هم هستند که به نحو مناسبی وقت گذاری می کنند یا در کارگروه ها و کمیسیونهای وابسته به شورای عالی حضور دارند ولی کافی نیست. به نظرم این مقدار وقت گذاری برای شورای عالی کافی نیست. اینکه جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی هر دو هفته یک بار تشکیل می شود و بعضی از موضوعات ماه ها در صف دستورات جلسه قرار می گیرد تا بتواند در جلسه مطرح شود ناشی از همین امر است که وقت گذاری افراد برای شورا مناسب نیست.
به نظر می رسد که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی واقعا در بحث سازوکار، نحوه مواجهه با مسائل فرهنگی را در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد نظر و بازنگری و تأمل مجدد قرار دهند. مدلهای مدیریتی که در دنیا تجربه شده باید مورد بحث قرار گیرد. یک کار تخصصی است خود این مسأله که بتوانند نقاط ضعف شورا را برطرف کنند. چشم امید همه مجموعه های فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی بر می گردد و جا دارد که شورا به طور فخیم و ارزشمندی و به گونه تخصصی و اختصاصی با مقوله فرهنگ مواجه شود و این امر جز با وقت گذاری و همت بیشتر اعضای شورا میسر نخواهد شد تا به نحو جدی از توانمندی های مراکز فرهنگی استفاده کنند. بیان این نقاط ضعف ما را از نقاط قوت و توانمندی های شورای عالی فرهنگی غافل نکند. انصافا به خصوص در دوره اخیر در شورای عالی انقلاب فرهنگی تحرک خوبی وجود داشته است ولی تحرکی که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد بدون اهتمام و وقت گذاری بیشتر اعضای شورای عالی نمی تواند همه اهداف را محقق کند.
*نظر به تغییراتی که با روی کار آمدن دولت جدید در نگاه های فرهنگی به وجود آمده است، به نظر جنابعالی شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ارائه یک مسیر معقول و معتدل در عرصه فرهنگ و جلوگیری از افراط گری عناصر غرب زده چه رسالتی به عهده دارد؟
اساسا جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی، جایگاهی است که فراتر از تحولات اجرایی کشور تصمیم سازی و سیاستگذاری می کند و این نقطه قوت برجسته ای در جایگاه و عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی محسوب می شود. به جهت اینکه ممکن است دولتها به هر حال بستگی به شرایط روز و تحت تأثیر عوامل زودگذر برخی از جهت گیریها را دنبال کنند اما ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی و جایگاه آن اقتضاء می کند که مستقل از این فراز و نشیبها و با نگاه بلندمدت و ژرف نگر نسبت به مقوله فرهنگ را دنبال کند. به همین جهت تغییراتی که در دولتها ایجاد می شود اگرچه در واقعیت امر بی تأثیر بر اولویتهایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح می شود، نیست به جهت اینکه رئیس دولت، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است ولی به خاطر ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی و روندی که این شورا دارد، کمتر مثل عرصه های اجرایی و اقتصادی و سیاسی تحتت تأثیر جهت گیریهای دولتها قرار می گیرد.
در مقابل مسیر درست فرهنگی انقلاب اسلامی و مبانی و ارزشها و اصولی که گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگی اقتضاء می کند همیشه جریانهای فکری متفاوتی بوده اند که در مقابل این اصول و مبانی قرار داشتند که از جمله مهمترین آنها گرایشهای غرب گرا و دیدگاه های سکولاریستی نسبت به فرهنگ است که امر جدیدی نیست. خوشبختانه این دیدگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی جایگاهی ندارد به خاطر اینکه اصول سیاستهایی که بر روند کار شورای عالی انقلاب فرهنگی حاکم است مانع نفوذ صاحبان این دیدگاه ها خواهد بود و افراد شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره های مختلف هم در برابر جریانها ایستادگی می کردند به خصوص امروز که نقشه مهندسی فرهنگی کشور تصویب شده و در بحثهای مبانی و اصول و ارزشهایی که در این سند مطرح شده به صراحت چارچوبهای انقلاب اسلامی مشخص شده است.
به نظرم جایی برای این نگرانی وجود ندارد ولی آن چیزی که مهم است، این است که به هر حال انتظار ما همیشه باید این باشد که دوره های مختلف شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به دوره قبل کارآمدتر و توانمندتر در عرصه فرهنگی حضور پیدا کند. اگرچه نگران نیستیم که در دوره مدیریت دولت یازدهم بر شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس جمهور جدید اتفاق منفی بیافتد ولی این کافی نیست. در واقع انتظار این است که جهشی در روند تأثیرگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی رخ دهد و واقعا سازوکارهای عملی و طرحهای اجرایی که برای تحقق نقشه مهندسی فرهنگی کشور لازم است آماده شود و همه دستگاه های فرهنگی دولتی به خصوص در جهت اجرای این نقشه بسیج شوند و همسو حرکت کنند.
*به نظر شما آیا شورا به بعد نظارتی خود در امور فرهنگی بهای لازم را می دهد و آیا نظارتهای شورا همه ابعاد فرهنگی را در بر می گیرد؟ چه پیشنهادهایی برای تقویت شورا از این حیث دارید؟
جنس نظارت در مقوله های فرهنگی با نظارت بر امور اقتصادی و سیاسی متفاوت است. جنس این نوع نظارت هم باید فرهنگی باشد. به این معنا که عاملان و مدیران و مباشران امر فرهنگ در عرصه های مختلف باید یک نوع همزبانی و هم زیستی و هم فکری با شورای عالی انقلاب فرهنگی پیدا کنند تا نظارت به صورت درست محقق شود. برخورد اداری و بوروکراتیک جوابگو نیست. در حال حاضر به نظر نمی رسد که در این عرصه شورای عالی انقلاب فرهنگی اهتمام و فرصت لازم را داشته باشد. اینکه بخشهایی از این نظارت در قالبهای بوروکراتیک ریخته شود و در دست کارشناسان قرار گیرد و در قالب گزارشهای مکتوبی ارائه شود و آمار و ارقام رد و بدل شود و ... واقعا تأمین کننده غرض شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست.
به نظر می رسد که باید سه ضلع نظارت، هدایت و کمک و هدایت با هم دیده شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی نقش هدایت کننده و کمک کننده برای فرهنگ ایفا می کند یعنی در قبال نواقصی که وجود دارد و نیازهایی که بر عملکرد دستگاه ها به بخشهای مختلف وارد است، شورای عالی انقلاب فرهنگی باید جایگزین ارائه دهد و راهنمایی و گره گشایی کند. همچنین بایستی که در قالب این نظارت، قوی باشد و بر مبنای اصولی و نظری و دیدگاه روشن و منسجم حرکت کند. تاکنون ما از اینکه دیدگاه روشن و منسجمی درباره مدیریت فرهنگی کشور داشته باشیم محروم بودیم ولی امروز به نظر می رسد که سند مهندسی فرهنگی کشور اگر به درستی فهم شود و تبیین عمیق و جامعی از آن صورت گیرد می تواند محور چنین نگاهی باشد.
در حقیقت دیدگاه هایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد سند فرهنگی مورد تأکید قرار گرفته را در مهندسی فرهنگی به معنی مرام نامه و خطوط اصلی دیدگاه های فرهنگ دنبال کنیم. این تازه اول کار است در حقیقت تبیین مبانی نظری و ارزشها و اهدافی که در این سند هست برای بخشهای فرهنگی کشور امر بسیار مهمی است که امیدواریم محقق شود. بعد از آن می توانیم براساس این چارچوب نظری و فکری، هدایت و حمایت و نظارت را با هم دنبال کنیم. تا امروز نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی کم رمق و کم رنگ بوده است البته به هیچ وجه نظارت اداری و آئین نامه ای و صرفا بوروکراتیک در عرصه فرهنگ کافی نیست بلکه نظارت با تأملات فرهنگی و مبتنی بر نظرگاه های درست فرهنگی تعریف شود تا بتواند اثرگذار باشد.
*به نظر شما آیا شورا توانسته است ارتباط نظام مندی را با نخبگان حوزه و دانشگاه که مورد مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است برقرار نماید؟
اشاره کردم در دوره اخیر خوشبختانه این ارتباطات بهتر شده است البته این ارتباط باید با دوسویه باشد. گاهی شورای عالی انقلاب فرهنگی مطالبه ای را با حوزه یا دانشگاه مطرح می کند و زمینه هایی را فراهم می کند ولی از طرف نخبگان دانشگاهی یا حوزوی چندان ورودی به این عرصه نمی شود. واقعا هر دو طرف باید به این مسأله به خوبی توجه کنند و کارهای لازم تعریف شود و طراحی های جدی تر و مؤثرتری انجام شود. در بین نخبگان حوزوی و دانشگاهی کسانی که در مقولات فرهنگی تأملات عمیق و کارشناسی و تخصصی داشته باشند وجود دارند ولی آنها هم مشغله ها و گرفتاریهای خاص خودشان را دارند و زمینه هایی باید فراهم شود که مقوله فرهنگ در حوزه تخصصی در این دوره فکری اشاعه و رشد پیدا کند. ما به توسعه مراکز آموزشی در مقوله فرهنگ نیاز داریم. مطالعات فرهنگ شاخه های مختلفی دارد که باید توسعه پیدا کند. جهت گیری شورای عالی انقلاب فرهنگی که در نقشه مهندسی فرهنگی کشور منعکس است و جهت گیریها و مبانی فکری باید به نحوی در حوزه و دانشگاه تزریق و مطرح شود و در فرآیند آموزشی رشته های فرهنگی حضور پیدا کند تا در آینده این ارتباط محتوایی تر و بهتر فراهم شود.
* به نظر شما اولویتهای حوزه فرهنگ که باید در دستور کار شورا قرار گیرد کدام است؟ (فرهنگ عمومی، سبک زندگی، الگوی مصرف و ...)
فکر می کنم امروزه که نقشه مهندسی فرهنگی کشور پیش روی ماست باید طبق آن عمل کنیم. بعد از سالها بررسی کارشناسی و کارهای مختلفی که انجام شده ما به این نقشه رسیدیم. زمزمه هایی از گوشه و کنار به گوش می رسد که بعضی ها پیشنهاد می کنند که نقشه مهندسی فرهنگی کشور باید مورد بازنگری قرار گیرد که اینها زمزمه های خطرناکی است و باعث می شود اجرای این کاری که انجام شده باز چند سال دیگر به تعویق بیفتد. ضمن اینکه واقعا فرآیند تدوین نقشه مهندسی فرهنگی کشور افراد، افکار، جریانها و حوزه های مختلف تخصصی فرهنگی هر حرفی برای گفتن داشتند حرفهایشان را مطرح کردند و ما باید این فرآیند را بپذیریم نه صرفا به جهت اینکه این یک سند قانونی است که رئیس وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی آنرا امضاء کرده، بلکه به خاطر اینکه فرآیند کار صدها نفر افراد فرهیخته و صاحب نظر در بخشهای مختلف این نقشه کار کردند.
ممکن است افرادی به بخشهایی از آن ایراد وارد کنند اما واقعا چه سند و نقشه ای وجود دارد که هیچ کس نتواند ایرادی به آن وارد کند و اشکالی نداشته باشد. متن بشری چیزی نیست که همه به آن اعتماد داشته باشند ولی در همین فرآیند عقلانی که انجام شد و به نقشه فرهنگی کشور کشید اکنون دیگر نباید زمزمه تجدید نظر و بازنگری در این سند وجود داشته باشد چون اجرای کار را به عقب می اندازد. خوشبختانه مسأله اولویتهای فرهنگی کشور در این نقشه مطرح شده است. مسأله راهبردها به دقت مطرح شده است. اکنون دیگر زمان اجراست. باید عزم راسخی نه فقط در شورای عالی انقلاب فرهنگی بلکه در مجموعه کشور دستگاه های مختلف عمومی و دولتی و حتی بخشهای غیر دولتی که آنها هم مشمول این هدایت فرهنگی قرار دارند به وجود بیاید. همه با هم این مطالبه را مطرح کنند که امروز زمان طراحی و برنامه ریزی برای اجرایی شدن نقشه مهندسی فرهنگی کشور است، البته در کنار اجرا می توان نقدهای علمی در مورد این سند در محافل تخصی و علمی انجام شود و اینها به تدریج گردآوری شود تا در فرصت مناسبی مثلا در دوره پنج ساله یا 10 ساله در تکمیل و ارتقای نقشه مهندسی فرهنگی کشور اعمال شود.
به همین جهت تلقی من این است که از دیدگاه های شخصی درباره اولویتها و راهبردها و اهداف و ارزشها و اصول باید عبور کنیم و این سند را که ممکن است شخص بنده به آن انتقاد داشته باشم ولی به عنوان سند مورد قبول و وثوق رجال و فحول فرهنگی کشور باید به آن احترام بگذاریم و مقید به اجرای آن باشیم.
*آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی به اهداف خود از جمله دینی و انقلابی کردن محیطهای فرهنگی است رسیده است؟
اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی چیزی جز اهداف کل نظام و انقلاب و اسلام نیست. در واقع اهداف انقلاب همه در این مسیر است. تحقق این اهداف هم با عزم و تلاش یک شورا یا حتی یک وزارتخانه محقق نمی شود. آنچه که مهم است این است که شورا توانسته باشد جهت گیری کلی فرهنگی کشور را به آن مسیر مناسب سوق دهد. در زمینه جهت دهی به فرهنگ کشور تا حد زیادی شورای عالی انقلاب فرهنگی موفق بوده اما کارهای ناتمام فراوان است و اقدامات زیادی وجود دارد که هنوز شروع نشده است ولی به صورت کلی جهت گیری مثبت است.
جهت گیری فرهنگی که امروز در نقشه مهندسی فرهنگی کشور مطرح شده، جهت گیری بسیار متعالی و جامع و پاسخگویی است و به عنوان عقربه راهنما به سوی مسیر فرهنگی که نیازهای زمان را دیده و آسیب شناسی هم انجام داده و تجربه های مختلف ملی و جهانی را مورد استفاده قرار داده می تواند کارآمد و اثرگذار باشد. بنابراین با این جهت گیری فرهنگی باید از روی نقشه در عرصه های مختلف فرهنگی و هنری جستجو کنیم و باز هم مهم ترین و اساسی ترین کاری که شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه کارهای قبلی اش باید انجام دهد حول محور نقشه مهندسی فرهنگی کشور تعریف شود و منظومه منسجم از برنامه ها و طرحها و اقداماتی که اولویتهایش در نسبتی که با این نقشه پیدا می کنند رقم بخورد.
ما باید به دنبال این جهت گیری باشیم و امیدواریم شورای عالی انقلاب فرهنگی قدمهای بعدی را که قدمهای بلندتر و بسیار دشوارتری است نسبت به ارائه این نقشه بردارد. چابک سازی شورای عالی انقلاب فرهنگی و توانمندسازی آن از نظر حمل بار عظیمی که بر دوش آن است بسیار مهم است و برای اجرایی شدن نقشه مهندسی فرهنگی کشور باید به این نکته بسیار توجه کرد که امیدواریم هم از طرف خود شورای عالی انقلاب فرهنگی با بازسازی ها و خودسازیهای تشکیلاتی صورت گیرد و هم دستگاه های فرهنگی و نهادهای تأثیرگذار در امر فرهنگ همدلی و همراهی عمیقتری با شورا داشته باشند تا بتوانیم روشن و همدلانه در تحقق آرمانهای فرهنگی انقلاب اسلامی گام برداریم.
نظر شما