به گزارش خبرنگار مهر، بسیاری از خانواده ها دوست دارند که فرزندان آنها خیلی سریع دوره های آموزشی هنری را طی کرده و بتوانند خود را بعنوان یک موسیقیدان، نقاش، خطاط و ... مطرح کنند در حالیکه گاهی اصلا به سلایق، علاقه و استعداد آنها توجه کافی نمی شود و از همه مهمتر در گزینش مراکز و مربیان آنها نیز دقت و تحقیق کافی صورت نمی گیرد که این امر نه تنها کمکی به پرورش ذوق و استعداد کودک نداشته بلکه ممکن است نتایج معکوس نیز بهمراه داشته باشد.
کودکان و نوجوانان برای پرورش توانایی های ذهنی و قدرت آفرینندگی، باید در نظام ها و روابط میان پدیده ها و رویدادهای محیط زندگی خود به جستجو و بررسی پرداخته و برای طی کردن این راه، مورد تشویق نیز قرار گیرند که در این راه قطعاَ نقش خانواده ها در کشف استعداد و سپس حمایت و ارائه راهکارهای مطلوب از جمله استفاده از مربیان و اساتید برجسته و مناسب غیر قابل انکار است.
آنچه مسلم است اینکه سریع ترین دوره رشد ابعاد شخصیتی انسان، دوره کودکی است و از اینرو به نظر می رسد که تاثیرات مفید آموزش های صحیح هنری می تواند در زمینه رشد شخصیت کودکان نقش بسزایی ایفا کند زیرا به خاطر جذابیت های هنرهای بصری و تجسمی نزد کودکان، با این وسیله (شکل و تصویر ) بهتر می توان مسائلی مانند ریاضیات و دیگر علوم به ظاهر سخت را به آنان تفهیم کرد.
مربی باید فنون و شیوه های درست ارتباطی را بشناسد
برهمین اساس مربی یا مدرس هنر باید از فنون و شیوه های درست ارتباطی،ظرفیت های روحی و پذیرشی کودک یا دانش آموز، عناصر کمی و کیفی هنرهای تجسمی و محصولات هنری تاثیرگذار اطلاع کافی داشته باشد .
بر اساس آنچه بدست آمده در برخی از مراکز و آموزشگاه های هنری سطح شهر همدان کمتر به مقوله خلاقیت توجه می شود که این امر شاید در اینده مشکلاتی را به همراه داشته باشد.
در همین راستا یکی از مربیان نقاشی کودک و نوجوانان همدان در گفتگو با مهر با بیان اینکه برقراری ارتباط مناسب بین مربی و کودک بیشترین نقش را در زمینه یادگیری وی دارد، اظهار داشت: در آموزش کودکان مهمترین فاکتور بعد از علاقه و استعداد کودک، برقرار ی ارتباط مناسب با وی و سپس روش تدریس و آموزش هنر به اوست بطوری که ابتدا باید خلاقیت را در ذهن کودکان شکوفا و سپس اقدام به آموزش اصولی هنر کرد.
شهرزاد بیاتی افزود: در برخی مراکز و آموزشگاه های هنری سطح شهر بدلیل عدم اطلاع و آگاهی لازم از شرایط روحی و روانشناسی کودکان و نوجوانان متاسفانه به آنها توجه نشده و بیشتر تدریس ها بصورت کلیشه ای و با کپی کردن آثار دیگران صورت می گیرد.
وی گفت: بعنوان مثال مدرس یک جسم یا تابلو را در معرض دید هنرجویان قرار داده و از آنها می خواهد که همان تصویر را نقاشی کنند در حالیکه در این روش که کاملا منسوخ شده فرصت و مجالی برای ابراز خلاقیت کودک وجود ندارد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بر اصل خلاقیت کودکان استوار است
وی که مربی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز است، گفت: بعنوان مثال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که بر اصل خلاقیت کودکان استوار است ابتدا با کودکان پیرامون موضوع نقاشی صحبت می کنیم تا موضوع کاملا برای آنها شفاف و اطلاعات کامل را کسب کنند.
وی گفت: بعد از این مرحله با توجه به ذهنیت بچه ها اقدام به آموزش نقاشی و ترسیم هرآنچه در ذهنشان دارند می پردازیم که خوشبختانه نتایج بسیار خوبی نیز کسب نموده ایم و گاهی حتی با این روش هنرجویانی که در مدرسه یا خانواده بعنوان کندذهن شناخته می شدند به نقاشان و هنرمندان خوش ذوقی مبدل شده اند.
بیاتی با مهم دانستن نقش خانواده ها در پرورش استعداد فرزندان ادامه داد: بدلیل عدم اطلاع رسانی و تبلیغات لازم اکثر مردم و بخصوص خانواده ها که نقش اساسی را در این زمینه دارند بیش از هر چیزی به نقاش شدن فرزندان خویش توجه می کنند بنابراین نباید انتظار داشته باشند که عزیزان آنها طی چند جلسه فشرده کارائی لازم را داشته باشند بلکه اگر والدین واقعاَ به دنبال کشف استعداد و شکوفائی فرزند خویش هستند باید تحقیقات لازم را پیرامون علایق فرزندان و مکان ها و مراکز مناسب و شایسته آموزش فرزندان خویش داشته باشند.
بیاتی تاکید کرد: مسئله دیگر برخورد مربی در مقام قضاوت و داوری با آثار هنری کودکان است و از آنجا که معمولا دانش آموزان و کودکان مشتاق به دریافت نظر معلمشان در باره آثار خویش هستند در این حوزه مربی یا معلم باید شرایط سنی و روحی آنان را به درستی درک کند.
وی تاکید کرد: یک مربی یا معلم هنر تا حد لزوم باید از روانشناسی کودک اطلاع داشته باشد تا بهتر بتواند در دل مخاطبش راه یافته و وی را به سر منزل مقصود رهنمون سازد.
نظر شما