پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۸

به روایت علامه طهرانی/

راه بهشت، پافشارى و صبر در ناملايمات است‏/ معنای دنیای مذموم

راه بهشت، پافشارى و صبر در ناملايمات است‏/ معنای دنیای مذموم

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: ما به اختيار خود روى زمين نيامده ‏ايم و زندگى نمي كنيم و به اختيار خود نمى ‏رويم؛ پس اين آمدن و رفتن، دنياى مذموم نيست. تمام اعمالى كه انسان انجام مي دهد بايد بر اساس حقّ باشد، و عمل نمودن طبق حقّ قدرى مشكل است.

مرحوم علامه آیة الله حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی (ره) درباره دنیای مذموم مطالبی بیان کرده که متن سخن در پی می آید:

حضرت امام زين العابدين عليه السّلام فرمودند: چون در روز عاشورا كار بر حسين بن علىّ بن أبى طالب عليهما السّلام بسيار سخت شد، بعضى از افرادى كه با آن حضرت بودند، چون بر آن حضرت نظر كردند ديدند آن حضرت در حالات به خلاف آنهاست؛ چون حال آنها چنين بود كه هر چه امر شدّت مى ‏يافت رنگها از چهره‏ ها متغيّر مى ‏شد و بندها به لرزش در مى ‏آمد و دلها به طپش مى ‏افتاد. وليكن حال و خصيصه سيّد الشّهداء صلوات الله عليه و بعضى از اطرافيان آن حضرت كه با او بودند چنين بود كه رنگ هاى صورت هايشان مى ‏درخشيد و اعضايشان آرام مى ‏گرفت و نفس‏ ها در سينه ‏ها آرامش بيشترى مى ‏يافت. در اين حال بعضى به يكديگر مى ‏گفتند: ببينيد! گوئى اين مرد ابداً باكى از مرگ ندارد!

حضرت سيّد الشّهداء به آنها فرمود: اى فرزندان عزيزان و بزرگواران! قدرى آرام بگيريد، صبر و تحمّل پيشه كنيد! چون مرگ نيست مگر پلى كه عبور مى ‏دهد شما را از گرفتاري ها و شدائد به سوى بهشت‏ هاى وسيع و نعمت ‏هاى جاودانى. كداميك از شما مكروه و ناپسند داريد كه از زندانى به قصر مجلّلى انتقال يابيد؟ آرى، مرگ براى دشمنان شما نيست مگر مانند كسی كه از قصرى به سوى زندان و شكنجه انتقال يابد.

همانا پدرم براى من روايت كرد از رسول خدا صلّى الله عليه و آله كه: حقّاً دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است؛ و مرگ پلى است كه اينها را به سوى بهشت و آنها را به سوى جهنّمشان مى ‏كشاند، من دروغ نمى‏ گويم و به من نيز دروغ گفته نشده است‏.[1]

مرحوم علامه آیةالله سید محمد حسینی حسینی طهرانی (ره) در کتاب نفیس معاد شناسى (ج‏ اول) در بحثی شیوا پیرامون حقیقت دنیا چنین می نویسد: عامّه و خاصّه از رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم روايت كرده ‏اند كه آن حضرت فرمود: الْجَنَّةُ مَحفُوفَةٌ بِالمَكارِهِ و الصَّبرِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى المَكارهِ فى الدُّنيا دَخَلَ الجَنَّةَ؛ و جَهَنَّمُ مَحفوفَةٌ بِاللَذَّاتِ و الشَّهَواتِ، فَمَنْ‏ أَعطَى نَفسَهُ لَذَّتَهَا و شَهوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ.[2]

«راه بهشت مشحون و مملوّ است از ناگواري ها و شكيبائى در برابر آنها، كسى كه در دنيا بر مشكلات راه خدا صبر كند و با نفس خود مجاهده كند و در مقابل ناملايمات شكيبائى ورزد داخل بهشت مى‏ شود؛ ولى راه جهنّم پر است از شهوات و لذّات، كسى كه در مقابل خواسته‏ هاى نفس أمّاره سر تسليم فرود آورد و آنچه نفسش از شهوات از او بخواهد به او بدهد عاقبتش آتش دوزخ خواهد بود.»
از اين حديث شريف مي توان استفاده كرد كه تمام اعمالى كه انسان انجام مي دهد بايد بر اساس حقّ باشد، و عمل نمودن طبق حقّ قدرى مشكل است.

مثلًا انسان مى ‏خواهد به فقرا اطعام كند، از يتيم دستگيرى بنمايد؛ اين محتاج به فعّاليّت است، زحمت است، محتاج صرف مال و آسايش است. می خواهد از مريضى عيادت كند، بايد راهى را بپيمايد و براى او هديّه‏ اى ببرد، لحظاتى در مقابل او بنشيند، مريض را در حال ناراحتى و مرض ببيند و ناله او را بشنود، شكايت او را گوش كند، با بيانى نرم و ملايم او را دلدارى دهد و دعوت به صبر و تحمّل كند. اگر در اثر شدّت يا طولانى شدن دوران مرض، تحمّل مريض كم شده و جمله ناهنجارى بگويد، با كمال آرامش و بزرگوارى‏ اغماض كند. و اصولًا عيادت مريض كند گرچه با او سال هاست كه جدائى و تنافر دارد. البتّه اينها مشكل است و انسان بايد به نيروى عقل و تقوى بر خواسته‏ هاى نفس مسلّط شود تا بتواند كارى بكند.

انسان مى ‏خواهد نماز شب بخواند، شب است، در خواب خوش فرو رفته، نسيم ملايم مى ‏وزد؛ از خواب برخاستن و بستر آرام و راحت را ترك كردن مشكل. در ماه رمضان، در روزهاى گرم و طولانى، روزه گرفتن مشكل است. جهاد كردن در راه خدا و از وطن دور شدن و جان خود را هدف تير و شمشير قرار دادن مشكل است. حجّ كردن و ترك خانمان نمودن و سر و پا برهنه دنبال كعبه واقعى در زمين مكّه حركت كردن مشكل است. طواف كردن، سعى نمودن، به عرفات كوچ كردن و در شب به مشعر آمدن، و مناسك منَى همه مشكل است. با اخلاق نيكو با مردم سر و كار داشتن و عفو و إغماض نمودن و از تعدّى و تجاوزِ آدم جاهل گذشتن مشكل است. رحمت بر زير دست آوردن، و با مهربانى با فقرا و ضعفاء رفتار كردن، و با آنها درآميختن و نشستن و برخاستن و بر سر يك سفره حاضر شدن مشكل است. در مقابل شتم و سبّ و لعن و هرزه گوئى مردم، شكيبا بودن و جام تحمّل و صبر را لبريز نكردن و با جاهلان به مسالمت رفتار نمودن مشكل است‏.

زندگى انسانى و حيوانى؛ حيات دنيا و عليا

خلاصه آنكه اگر انسان بخواهد در دنيا شرافتمندانه زيست كند و كردار خود را بر پايه فضيلت و پاكى قرار دهد، و در مقام عبوديّت و تسليم اوامر حقّ متعال فتور ننموده و سستى نورزد، و در سرّاء و ضرّاء با مردمان خدا شركت كند و با رياضات شرعيّه نفس خود را ادب كند، سراسر زندگى انسان مواجه با ناگواري ها شده و بايد مرد خدا با قدم راستين در اين ميدان مجاهده گام بردارد. چون اينها راه بهشت و رضوان و مقدّمه طهارت و تهذيب نفس است؛ و تا نفس پاك نشود و مهذَّب نگردد، وصول به بهشت امكان پذير نخواهد بود.

ولى جهنّم مملوّ است از شهوات و لذّات بى بند و بار، و دروغ و غيبت، و خيانت و فسق و فجور، و قمار و شُرب خمر، و تعدّى به اموال و نواميس مردم، و تجاوز به حقوق زن و فرزند و همسايه و شريك و رفيق و عالِم و امام و پيامبر.

چشم بى بند و بار باز است، هر چه را بخواهد مى‏ بيند. و از اين روزنه دل هر چه بخواهد تمنّى مى‏ كند و نفسِ آمره انسان براى موافقت خواهش دل بهر زشتى كه ديده ديده و دل خواسته امر مى ‏كند، تا بالاخره نفس خود را از زشتي ها اشباع مى ‏نمايد؛ اينها همه از نتائج جهنّم است. راه دوزخ، راه عنان گسيختگى و راه بى بند و بارى و راه عدم تعهّد و فقدان مسؤوليّت است.

بارى، كسي كه در دنيا روى ميزان صحيح مشى ننمايد و براساس وظائف انسانيّت عمل نكند، و خود را مهمل پنداشته و بى حساب و كتاب فرض كرده، و خود را از اين عالم شگفت انگيز و اين جهان عجيب با اين نظم بديع، جدا ديده و سرسرى رفتار كند، در دستگاه‏ انتظام اين عالَم مسؤول بوده و مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت و به پاداش و كيفر اعمال خود خواهد رسيد. اين است معنى جهنّم‏.

معناى دنياى مذموم‏

در أخبار وارد شده است كه دنيا ملعون خداست. در ضمن وصايائى كه حضرت رسول صلّى الله عليه و آله و سلّم به أبو ذر غفارى مى ‏كنند مى‏ فرمايند: يَا أَبَاذَرٍّ! إنَّ الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ، مَلْعُونٌ مَا فِيهَا. [3] «اى أبوذر! دنيا ملعون است و ملعون است هر چه در دنياست.»

در بسيارى از روايات مذمّت دنيا شده است؛ دورى از دنيا را موجب سعادت و روى آوردن به آن را علّت شقاوت دانسته است.

معناى دنيا همين زندگى كردن بر اساس تخيّلات و شهوات و لذائذ فانيه، و غفلت از برنامه حقيقى انسانى و جهالت و غفلت از خداست. معناى دنيا پيروى از مكتب احساس و عواطف حيوانى و غرائز بهيمى و دور بودن از منطق عقل است.

اين معناى دنياست، يعنى زندگى پست و دَنىّ، در مقابل زندگى عُليا يعنى حيات بلندپايه در سطح فضائل انسانى. و لذا در قرآن مجيد حيات دنيا را مقابل با آخرت شمرده است: يَعْلَمُونَ‏ ظَهِرًا مِّنَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غفِلُونَ. [4]

حيات آخرت كه باطن دنياست، حيات عليا است، حيات انسان عقلانى است؛ ولى حيات دنيا كه حيات منطق احساسات است حيات نفسانى است.

منظور از دنياى مذموم، زندگى كردن روى زمين و از نعمتهاى پروردگار منّان بهره بردارى كردن نيست. روى زمين زندگى كردن و با عمر طولانى با صحّت و سلامت زيست نمودن و در امان و فراغت بال و آرامش دل و اطمينان خاطر در روى زمين به سر بردن گناه نيست.

ما به اختيار خود روى زمين نيامده ‏ايم و زندگى نمي كنيم و به اختيار خود نمى ‏رويم؛ پس اين آمدن و رفتن، دنياى مذموم نيست. زمين كه گناه نكرده است. كوه ها، آب ها، آبشارها، سبزه ها، مناظر عجيب و غريب روى زمين، باد و باران، و پيدايش فصول أربعه، و مناظر عجيب طلوع و غروب خورشيد، و ماه و ستارگان و كهكشان، گناه نكرده ‏اند.

در روى زمين انبياء و ائمّه و اولياى خدا زندگى كرده و مى ‏كنند؛ آنها ملعون نيستند، و زندگى آنها روى زمين موجب منقصت و پستى آنها نخواهد بود. آنها دور از رحمت خدا نبوده و نيستند.

منظور از دنيا زندگى حيوانى است. يعنى انسانى كه بايد با دارا بودن قواى عقلانى به آخرين درجه قوس صعود رسيده و از آخرين‏ ذروه مدارج و معارج انسانيّت بالا آيد، زندگى خود را پائين آورده و بر اساس منطق حيوان زندگى كند؛ و از انديشه ‏مند شدن در اين عالم عجيبِ خلقت، و تفكّر و تأمّل در برنامه و هدف انسانى غفلت ورزيده، همّ و غمّ خود را خوردن و آشاميدن و به روى هم جستن قرار دهد، ايده و آرمان خود را كشتن و غارت كردن و تعدّى به ضعفاء نمودن قرار دهد. بر اساس تخيّلات واهيه و آرزوهاى پوچ كه محالست صورت واقعيّت بخود بگيرد زندگى خود را ترتيب دهد.

زندگى در روى زمين بر اساس تقوى و عدالت زندگى دنيا نيست‏

براى غالب از مردم اين معنى اشتباه شده و معنى زندگى دنيا را زندگى روى زمين و حيات مادّى ادراك كرده‏ اند، و بنابراين چنين مى ‏فهمند كه منظور از مذمّت دنيا مذمّت حيات مادّى و تمتّع از مواهب مشروعه الهيّه در روى زمين است و اين توهّمى است بس غلط. بلكه زندگى روى زمين و تمتّع از آنچه خدا عنايت فرموده است اگر توأم با تقوى و ورع و عدالت و ملكات حسنه و عبوديّت در پيشگاه ذات مقدّس خداوندى باشد بهترين وسيله است براى رسيدن به بهشت و رضوان، و حقيقتش حيات علياست در مقابل حيات دنيا.

اين زمين با آثار و خصوصيّاتش، مهد پرورش پاكدلان و پاك كرداران بوده است؛ آنان كه يكسره به عالم أعلى رهسپار شده و آنى در حيات دنيا وارد نشده ‏اند بلكه پيوسته با وجود تمتّع از مواهب الهيّه روى زمين در حيات عليا مقرّ و مأوى گزيده ‏اند. زندگى روى زمين و حيات مادّى و سلامت بدن و عمر طولانى و فراغت خيال، بهترين اساس آخرت و مايه سعادت و راه تكامل انسان است؛ بلكه تنها وسيله راه كمال و سعادت است.

در روايات بسيار وارد شده است كه انبياء و ائمّه عليهم السّلام كار می كردند، تجارت مى‏ نمودند، زراعت می كردند، گلّه گوسفند داشتند، باغستان و نخلستان ترتيب ميدادند، قنات آب جارى مى ‏نمودند. اگر اينها حيات دنيا بود، اگر مذموم و نكوهيده بود، چرا به چنين كردارى اقدام مى ‏نمودند؟

أميرالمؤمنين عليه السّلام چقدر قنواتى جارى كردند و نخلستان هائى غرس كردند، ولى در حيات عليا، نه حيات دنيا. و منافع آن را بر فقرا و مساكين و ذوى القربى و ضعفاء وقف مى ‏نمودند. روزى أميرالمؤمنين عليه السّلام انبانى بدوش داشته مى‏ رفتند، يكى از دوستان به آن حضرت برخورد نموده گفت چه به دوش حمل مى ‏كنيد؟

حضرت فرمود: يك نخلستان درخت خرما را بدوش می برم. اين انبان پر است از هسته خرما. می برم آنها را در ميان نخلستان بكارم، و خداوند بركت مى ‏دهد و از هر هسته‏ اى يك درخت خرما مى ‏رويد. [5]

******************************
1.    معانى الاخبار،باب معنى الموت، ص 288
2.    مصباح الفلاح، طبع سنگى، تأليف آخوند ملّا محمّد جواد صافى گلپايگانى، ص 30 و 31.
3.    مكارم الاخلاق، شيخ طبرسى، طبع سنگى، ص 258: در ضمن وصيّت مفصّلى كه رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم به أبوذر غفارى مى‏كنند مي فرمايند: يا أباذَرٍّ! إنَّ الدُّنْيَا مَلْعونَةٌ، مَلْعونٌ ما فيها إلّا ما ابْتُغىَ بِهِ وَجْهُ اللَهِ الحديث.
4.    آيه 7، از سوره 30: الرّوم‏.
5.    وسائل الشّيعة، كتاب التّجارة، أبواب مقدّمات، باب 10، حديث 1 و 2.

کد خبر 2198085

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha