۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۷

مرثیه تازه‌ای از محسن غلامحسینی/

سلامٌ علیکَ الا همسفر

سلامٌ علیکَ الا همسفر

محسن غلامحسینی، شاعر آئینی و برگزیده مسابقات شعر عاشورایی و کنگره نهی از منکر، به مناسبت فرارسیدن ایام اربعین حسینی، غزل مرثیه‌ای جدید با عنوان «سلامٌ علیک الا...» سروده و آن را در اختیار مهر گذاشته است.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: با نزدیک شدن ایام عزاداری پایان ماه صفر و اربعین حسینی، بسیاری از شاعران و مرثیه‌سرایان اهل بیت، اشعار جدیدی سروده‌اند که قرار است از نظر محبان و مداحان اهل بیت (ع) بگذرد.

محسن غلامحسینی، یکی از این شاعران است که طی روزهای ماه صفر امسال، یک غزل مرثیه با زمینه موضوعی اربعین امام حسین (ع) و رسیدن دوباره حضرت زینب (س) به کربلا سروده است. غلامحسینی که از شاگردان استاد علی آهی است، حدود 20 سال است که در زمینه آموزش شعر و مضامین شعری تحت نظر آهی آموزش دیده است. او در انجمن ادبی نغمه‌سرایان مذهبی حضور دارد و همان‌طور که خود می‌گوید، اشعارش را از نظر شاعرانی چون سیدمحمد صالحی کوشا، عباس محمدی (آزرده) و عباس عنقا می‌گذراند تا درباره آنها نظر بدهند.

این شاعر در سال 88 در مسابقات شعر عاشورایی استان تهران جزو 10 نفر برتر بوده و در سال 90 نیز به رتبه دوم کنگره شعر نهی از منکر دست پیدا کرد. غلامحسینی غزل‌مرثیه جدید خود را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که مهر این شعر را منتشر و تقدیم به محبان اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) می‌کند.

در ادامه غزل مرثیه «سلامٌ علیک الا...» را می‌خوانیم:

دوباره من و حال دل، زار شد

و ابر دو چشمم گهربار شد

سلامٌ علیک الا همسفر

ز جا خیز هنگام دیدار شد

هم، آغوش بگشاده‌ام سوی تو

که از دور قبرت پدیدار شد

همین قامت خم شده از غمت

چو حیدر (ع) همآورد کفار شد

ز حلقوم پاکت بگو آفرین!

عقیله برایت علمدار شد

به همراهی راس بر نیزه‌ات

مرا با عدو وقت پیکار شد

ز گفتار و از خطبه‌هایم حسین (ع)

جهان بر سر خصم آوار شد

بگویم، نگویم! تو خود دیده‌ای

به این خاندان ظلم بسیار شد

ز بس می‌زدند یاس‌های تو را

سرا پایشان زخم گلنار شد

شراره کشیدند بر خیمه‌ها

مدینه مرا باز تکرار شد

حسینم! در انظار نامحرمان

همه کاروانت گرفتار شد

بگویم که عباس (ع) هم بشنود

مسیرم سر کوی و بازار شد

اگر بر نمی‌گیرم از رخ نقاب

خجالت ز تو سد این کار شد

ولی از رقیه (س) خبر گویمت

ز هجرانِ روی تو بیمار شد

به یاد آوری مادر و بسترش؟

به مانند او بود و تب‌دار شد

سراغ تو را باز از من گرفت

در آن نیمه شب چو بیدار شد

چگونه بگویم ز دردانه‌ات؟

نگاهش ز سیلی دگر تار شد

نه قوّت به جان داشت پا تا به سر

کمک حال او دست و دیوار شد

امانم گرفتند آن لحظه که

کسی دخترت را خریدار شد

به یاد حسین (ع) و غم عترتش

دو چشمان «محسن» گهربار شد

کد خبر 2199327

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha