احمدی بیگدلی نویسنده برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: من به نسل جوان نویسندگان ایران بسیار امیدوارم و میدانم که از لابهلای آنها نویسندگان بزرگی بیرون خواهد آمد که چیزی کم از خووان رولفو نخواهند داشت. اما متوجه شدم که امروز مشکل تازهای در ادبیات ما و با حضور این نویسندگان در حال رخ دادن است. این روزها زیاد میشنویم که همه به وزیر ارشاد انتقاد دارند اما من پس از حضورم در تهران و برنامه داستانخوانی برج میلاد به این نتیجه رسیدم که باید کمی هم به او حق داد. اول اینکه جریانهای موجود در نشر کشور به ویژه ماجرای ممیزی؛ را آقای علی جنتی به راه نیانداخته و از دوران آقای میرسلیم بود که این رویدادها رخ داد. آن بذری که آن موقع کاشته شد امروز درخت تناوری شده است. دوم اینکه امروز زیاد میشنوم که نویسندگان میگویند ناشر کتاب را هفت هشت ماه پس از کسب مجوز منتشر میکند؛ یعنی کتاب را نگاه میدارد و بدون اجازه او هم که نمیشود به ناشر دیگری برای چاپ داد. اینها که ربطی به ارشاد ندارد که در برخی اظهار نظرهای امروز میخوانیم.
وی افزود: میدانم که با زدن این حرفها به من میگویند تو جایزه دولتی گرفتهای و داری از دولت حمایت میکنی. ولی من به دنبال این کار نیستم. این را هم که میگویم مشکل تنها من نیست، مشکل خیلی از نویسندگان است. ناشر«لا کتاب» پنج سال به نویسنده التماس میکند که بیا و رمانت را بده من منتشر کنم، وقتی رمان را میدهی و میگویی چرا به این شکل منتشر میکنی میگوید «سیدی» که به من دادی اینطور است. او من و نویسندگان را نویسنده نمیبیند؛ انگار ما برایش کالایی هستیم که باید سبک سنگین کند چقدر میارزیم.
بیگدلی ادامه داد: من حاضم قسم بخورم این دست ناشران هر چند سال باشد که کتاب چاپ کنند، یک رمان نخواندهاند. اعتراض هم که میکنی میگویند برو هر کاری دلت خواست بکن. اگر خوشبخت بودی و کتاب را پس گرفتی، برای انتشارش از ناشر نخست باید رضایتنامه داشته باشی که او هم نمیدهد. بعد تازه رضایت نامه را هم که داد، چه کسی حاضر است این کتابی را که در واقع از بین رفته، منتشر کند؟ حاصل سالها تلاش و تقلای نویسنده به همین راحتی نابود شده است.
این نویسنده و منتقد تاکید کرد: این اتفاق لااقل برای من رخ داده است. کتاب اندکی سایه من در حالی برنده کتاب سال شد که قبل از آن من 38 سال کارنوشتن کرده بودم و این کتاب من تنها سه چاپ خورده؛ آن هم بعد از این همه تبلیغ و حرف زدن در مورد این کتاب. وزین نیست که دوستانم به من بگویند کتاب را نمیتوانند پیدا کنند. در اصفهان من خودم نتوانستم نسخهای از آن پیدا کنم و به دوستی هدیه دهم. دوستانم در خوزستان و فارس و هرمزگان هم یک نسخه را پیدا نکردهاند. من خودم شمال را هم گشتم و پیدا نکردم. چرا باید اینطور باشد؟ این که دیگر گردن وزیر ارشاد نیست؟ اینهاست که نویسنده را بیچاره میکند.
وی ادامه داد: بحث دیگرم این است که بخش زیادی از نویسندگان کشور ما فکر میکنند که نویسنده هستند. رسیدن به متن پخته و زبان آراسته در نوشتن حاصل سالها مرارت است، کار یک روز و دو روز نیست. حالا این را بگذارید در کتاب اینکه خیلی از نویسندگان جوان ما وقتی از کلاس نویسندگی بیرون آمدند سریعا میروند سراغ چاپ کتاب. به جای اینکه بنشینند و فکر کنند که سالهاوقت دارند تا به داستان واقعی برسند همان هفت هشت داستانی که برای افرادی مثل خودشان خواندند و خوششان آمده را چاپ میکنند و بعد اگر از همان نویسنده بپرسی که جز اینها چه داری؟ میگوید هیچ. او داستانهایش را انتخاب نکرده، همانی را که داشته چاپ کرده. این یعنی خامی و خامی در نوشتن خطر دارد.
بیگدلی در پایان افزود: هوشنگ گلشیری میگوید نوشتن رمان صبر ایوب میخواهد و من به آن اضافه میکنم که نوشتن رمان بر اساس منبع صبر و توجهی است که نویسنده باید کسب کرده باشد و لذا یک نویسنده سی ساله یا بیست و چند ساله نباید دنبال نوشتن رمان باشد. او هنوز نمیداند گرسنگی یعنی چه، التماس برای یک جرعه آب یعنی چه و چیزهایی از این دست. آنها هنوز زندگی نکردهاند که درباره زندگی داستان بنویسند.
نظر شما