به گزارش خبرنگارتئاترمهر در جلسه نمايشنامه خواني كانون نمايشنامه نويسان ، نمايش "بسيارنزديك هراندازه دور" توسط نويسنده آن نصرالله قادري خوانده شد. اين نمايش به موضوع تقابل يك مادرودخترمي پردازد ، دختري كه بعد ازسالها بازگشته تا ارثيه اش را طلب كند ومادري كه درجستجوي فرزند خويش است ودرآخرهمه مي ميرند وفقط دخترمي ماند .
درجلسه پرسش وپاسخ اين نمايشنامه بهزاد فراهاني مجري اين برنامه گفت : قادري ازدرام نويسان خوب سالهاي اخيراست ولي من هرگزاين فرصت را نداشته ام كه با اوبه صحبت بنشينم ونمي دانم مطرح كردن اين سوال ام چه بازتابي خواهد داشت ، به نظرم بازتاب وجه ذهني اين چهارشخصيت ازلحاظ ساختاري فضا وروان شناسي دراين اثركم رنگ است واگرابزارديالوگ را ازشخصيتها بگيريم ساختاربه هم مي خورد ، نويسنده قصه داشته روان شناسي اجتماعي دوسه دهه اخيررامطرح كند وبه نظرم آمد اگربخواهم اين نمايشنامه را كارگرداني كنم چه ميزانسي بايد به آن بدهم .
نصرالله قادري درجواب اين سوالات گفت : اساسا نمايشنامه بعد ازنوشته شدن مي ميرد وبايد آنرا روي صحنه جان داد وبه من نويسنده مربوط نيست كه يك كارگردان چگونه مي خواهد اين كاررا بكند ، اگرخودم بخواهم اين نمايشنامه را اجرا كنم كه مي دانم به آن ميزانس دهم ، اما درباره ايراد ساختاري اثر بايد بگويم . اين نمايشنامه اين نيست كه بخواهد آدمها را تحليل كند واساسا درنمايشنامه هاي تك پرده ايي اين كوتاه اين فرصت وجود ندارد كه بخواهيم تحليل كنيم . دررابطه با ديالوگ ها هم بايد بگويم . نمايشنامه آنتيگون هم پرازديالوگ است پس چگونه است كه سالهاست روي صحنه جان مي گيرد ودردوره معاصرهم كاليگولا كاموربه همين شكل است بايد توجه داشت ديالوگ حرف نيست .
قادري درجواب اين سوال كه چرا درفضاي اين نمايشنامه فقط ازجنس زن استفاده شده ومردها درآن حضورندارند درصورتي كه ظلم مردها مطرح مي شود؟ آيا اين به دليل نبوده كه نمي خواستيد مردها را محكوم كنيد ويا مي خواستيد احساسات را درنمايش برانگيزيد؟ گفت : استادي گفت :" نمايشنامه هاي من را همسرم مي نويسد ولي چون من خيلي مرد سالارهستم . به اسم خودم آنها را چاپ مي كنم ." اما بايد بگويم وقتي شما داريد يك متن مي نويسيد بايد زن ومرد دروجود شما بيدارباشد ، من به عنوان يك مرد بايد زن وجودم بيدارباشد.دراين نمايشنامه مردها محكوم هستند ومن به عمد آنها را حذف كردم تا مردها ببينند آنهايي را كه به اسم ضعيفه مي خوانند كيستند . مخصوصا خواستم كه مردها نباشند براي اينكه اگرمردي به همسرش خيانت كند اورا زرنگ مي دانند ولي اگرزني اين كاررا كند اورا روسپي مي خوانند ، حتي درفرهنگ جامعه ما هم به همين شكل است . مثلا اگرمركزهنرهاي نمايشي بخواهد كه من را ازدورخارج كند مي گردد به دنبال همين مسائل وبد گونه ايي يك مشكل اخلاقي درگروه من پيدا كند تا مرا ازدورخارج كند واين ديه كامل جامعه مرد سالارانه است .
قادري درپاسخ به اين سوال كه چرا دراين نمايشنامه شعار داده مي شود گفت : مي خواهيد هملت را برايتان بخوانم كه سراسرازشعاراست . من به جاي شخصيتهاي نمايش حرف نمي زنم واگراين ديده شده ضعف ازطرف من است .كلام اگربه كاراكترتحميل شود شعاراست . ولي اگراززبان خودش بيرون بيايد ديالوگ است واين اتفاقي است كه افتاده نكته اي كه شما بايد دراين متن توجه كنيد ، موقعيتي است كه در آن ، اين شخصيتها دركنارهم قرارگرفته اند . اصطلاحي درميان معتادان وجود دارد به عنوان سيم كشي كه درنمايشنامه به آن اشاره شد . اين شخصيتها دراين موقعيت به هم رسيده اند .
درپايان اين جلسه بهزاد فراهاني با ابرازخوشحالي ازاينكه اين فرصت بوجود آمده تا درمسلخ ديده شدن قراربگيريم گفت : اميدوارم كه بتوانيم همديگررا بشنويم وهمديگررا به چالش بگيريم ، درآرشيو من پستري موجود است كه به سالهاي 1320 برمي گردد در اسامي دست اندر كاران اين نمايش به اسامي هنرمندان اين پوسترنگاه مي كنيد چهارمذهب مختلف را مي توانيد مشاهده كنيد . اين موضوع بيانگرآن است كه درزماني ، خوب همديگررا تحمل مي كرديم وخوب حرف دوست را مي شنيديم .قادري هم يكي ازهمين افراد است كه دراين ملك شجاعانه حرفه اش را مي زند واميدوارم سرش روي تنش براي هميشه باقي بماند .
نظر شما