گذشته ازتلاقي منافع كشورعراق واستكبار جهاني درتحميل جنگ عظيمي به جمهوري اسلامي ، كشورعراق به تنهايي بدليل اختلافات ديرينه اش باايران اهداف ذيل رادراين جنگ دنبال ميكرد :
1- اصلاح قرارداد الجزاير وبدست آوردن كنترل كامل اروندرود، عراق پس ازعقد قرارداد 1975 همواره معتقد بودكه قرارداد يادشده به نفع ايران وباتحت فشارقرارگرفتن عراق امضاء رسيده است . بنابراين حاكميت براروندروديا شط العرب راحق مسلم خود ميدانست .
موقغيت جغرافيايي عراق به گونهاي است كه دسترسي وتردد اين كشورها به خليج فارس كه امري حياتي براي اقتصاد عراق ميباشد بامشكلات ومحدود يتهايي روبروست ازاين رو داشتن آزادي عمل دررودخانه اروند، به ويژه براي استفاده بنادرمهمي چون بصره حائز اهميت استراتژيك براي كشورعراق بوده وهست .
البته عراق علاوه برادعاي فوق مدعي مالكيت اراضي ديگري ازجمله جزاير تنب بزرگ ، كوچك ، ابوموسي بودكه عمد تاْ بدليل تسلط بيشتربربخشي ازخليج فارس دردستوركارقرارداشت .
2 ـ هدف عمده ديگردرحمله به ايران، عمق بخشيدن به مرزهاي شرقي اين كشوراست اساساْ يكي ازمسائل مهم كه بيشتر رنگ نظامي داشته وهمواره بعنوان يك تهديد جديدي عليه عراق محسوب ميشده ، موقعيت جغرافيايي كشورعراق وبويژه سرزمينهاي شرقي آن است .
قواره وشمايل جغرافيايي عراق به گونه اي است كه عموم مراكز حياتي اش اعم ازبصره بعنوان مركز اقتصادي ، بغداد مركز سياسي وكركوك ازحيث نفت ، درفاصلهاي حداكثر 100 تا150 كيلومترازمرزهاي شرقياش (ايران ) فاصله دارد كه باحركت نظامي ازسوي ايران ميتواند بامخاطره مواجه شود . براين اساس عمق بخشيدن به سرزمينهاي شرقي و ايجاد تامين براي مراكزي چون بصره ، بغداد وكركوك ازاهداف ديرينه عراق بوده است .
3ـ نابودي قدرت جمهوري اسلامي نيزهدف ديگرعراق دراين جنگ بود . ارتش شاهنشاهي ايران باپشتوانه آمريكا بدليل ايفاي نقش ژاندارمي درمنطقه ، ازتوانائيهاي بالايي چه ازجهت كيفي وچه ازلحاظ تجهيزات وامكانات برخوردار بودو همواره بعنوان قدرتمند ترين نيروي موجود درمنطقه محسوب ميشد ، اين توانايي وامكانات پس ازاينكه دراختيار انقلاب قرارگرفت ميتوانست منافع قدرتهارا درمنطقه رابه مخاطره اندازد ازاينرو باتوجه به تحولاتي كه درنتيجه بروز انقلاب اسلامي درارتش ايران بوقوع پيوسته بود موقعيت مناسبي فراهم شده تابابروز جنگي فراگير، قدرت نظامي ايران به حداقل ممكن خود برسد .
4ـ تصرف ياآزادسازي استان خوزستان يكي ديگرازمطامع دولت عراق بود . استان خوزستان ازجهات مختلفي براي عراق حائز اهميت است . نخست آنكه اكثريت مردم استان راعرب زبانان ايراني تشكيل داده وازجهت مذهبي نيزغالباْ اهل تسس ميباشند بدليل همين مشابهت ها ، عراق درنظرداشت باالقاء افكار پان عربيسم ، آنان راجذب ودرنتيجه باجدا ساختن اين مردم موجبات جدايي استان ازكشوررافراهم سازد .
همين تصورموجب شده بود تاطراحان حمله براي همياري وكمك مردم منطقه درمرحله اشغال جايگاه ويژهاي قائل شوند بااين تصورنه تنها مردم مسلح ميتوانستند ارتش عراق رادرمرحله اشغال ياري كنند، بلكه حضورمسلحانه مردم نيزموجب ميشد تااشغال خوزستان رنگ آزادسازي ازسوي مردم گرفتند وحول آن تبليغات صورت گيرد ودر نتيجه ازعواقب منفي آن كاسته شود .
ازسوي ديگرخوزستان بدليل وجود مراكز اقتصادي ونفتي ، همچنين موقعيت جغرافيايي اهميت زيادي داشت عراق ميتوانست باتصرف اين استان ضمن حل بزرگترين مشكل خود دردسترسي به خليج فارس صاحب مخازن ومنابع سرشارنفت شود .
تسلط عراق برخوزستان اين كشوررادرخليج فارس مسلط ساخته وبا يك پيروزي مهم ازحيث جغرافيايي نظامي ، قدرت خود رابه كشورهاي عربي وحاشيه خليج مسلط ميساخت .
همچنين تصرف خوزستان به موازات اهميتي كه براي اشغال كننده داشت ضربات مهلك وسختي رامتوجه نظام جمهوري اسلامي ميكرد ازجهت اقتصادي وسياسي اين جمهوري نوپا رابشدت تضعيف كرده كه خود درواقع ازاهداف مهم اين اقدام به شمارميرود . علل چهارگانه فوق رابايستي درمجموع اهداف نظامي حمله عراق به خاك جمهوري اسلامي محسوب كرد ضمن اينكه دلايل سياسي بيشماري نيزدرتهاجم عراق عليه انقلاب اسلامي مورد نظر كه بطور اختصارازآن ياد ميشود .
5 ـ ممانعت ازصدور انقلاب اسلامي وحفظ يكپارچگي دركشورعراق باتوجه به گرايشات عميق شيعيان اين كشوربه ايران اسلامي
6 ـ بدست آوردن موقعيت مناسب براي رهبري جهان عرب وژاندارمي منطقه
7 ـ تضعيف جمهوري اسلامي كه درنهايت منجربه سقوط اين نظام نوپاي انقلابي گردد .
محورهاي هجوم
دراين عمليات ارتش عراق متناسب بااهداف وبررسي وتحليل عواملي چون موقعيت جغرافيايي نوارمرزي واولويت بندي اهداف ارضي ، مانورگسترده اي راتدارك ديده بود . مرزايران وعراق درطراحي مانوربه بخشهاي مشخصي تقسيم شده بود اين تقسيم بندي عبارت بودند از:
1 ـ جبهه جنوب : خرمشهرتا دهلران
2 ـ جبهه مياني : مهران تاجنوب دربند يخان
3 ـ جبهه شمالي: دربند يخان تااشنويه
جبهه جنوب باتوجه به نكاتي كه ذكر شد ازاهميت خاصي براي عراق برخورداربود وبعنوان تلاش اصلي قواي بعث بشمار ميرفت .در اين جبهه بخش اهداف مهمي چون خرمشهر ،آبادان ،اهواز، دزفول، وانديمشك رادربرگرفت .
جبهه مياني شامل منطقه اي باوسعت استانهاي ايلام وباختران بود . اين جبهه وبه ويژه محورقصرشيرين ، جايگاه خاصي رادرتفكر نظامي كلاسيك داراست ، چراكه همواره بعنوان معبر وصولي درحركت ارتش عراق به سمت كرمانشاه وبالعكس ارتش ايران به سمت بغداد موردمحاسبه بوده است .
براين اساس ، دشمن اهداف مهمي رادراين منطقه دنبال ميكرد . چنانكه احتمال پيشروي ارتش عراق به سمت باختران رابعنوان يك هدف ضعيف منظوركنيم قدرمسلم هدف اصلي دشمن دراين محوردستيابي به خط دفاعي مطمئن جهت حفاظت ازبغداد درقبال واكنش احتمالي مابوده است . بنابراين عراق براي دوهدف مهم ، يكي عمق بخشيدن به نوارمرزي وتسلط برنقاط حساس وديگري حضوري قدرتمند درجهت تامين بغداد ناگزير به صرف بخشي ازتوان ارتش خود درجبهه مياني بوده است .
سومين منطقه جبهه شمالي است . دراين محور دشمن بادومشكل اساسي روبرو بود كه درمجموع آنان راوادار ميساخت تابخشي ديگر، هرچند اندك ، ازنيروهاي خود را مصروف اين جبهه سازند . ضرورت تامين شهر كركوك يكي ازدو معضل مورداشاره است اين شهربدليل موقعيت جغرافيائي وداشتن مراكز، منابع وتاسيسات مهم نفتي حائز اهميت است ، بويژه پيش بيني عواقب ناشي ازآغازجنگ واحتمال ازكارافتادن بنادرمهمي چون بصره ، فاووام القصرو قطع صدورنفت ازطريق جنوب ،اهميت شهر كركوك رابعنوان مجراي اصلي درصدورنفت عراق بيشترميكرد .
مانع دوم وجود اكراد معارضي بودكه بطورطبيعي مشكلاتي رابراي رژيم عراق درمنطقه كردستان فراهم ميكرد . براين اساس ضروري مينمود تابا صرف نيروتعرضات آنان راتحت كنترل قراردهد.
عليرغم مشكلات فوق دشمن بعثي ازنيروهاي كرد ضد انقلابي دراين منطقه نيز استفاده ميكرد و تا حدودي ضعف توان خود را دركنترل معارضين عراقي وممانعت ازتحركات نظامي ايران جبران ميساخت . به هرحال دركناراستفاده ازاكراد ضدانقلاب تحركات نظامي ايران جبران ميساخت . به هرحال دركناراستفاده ازاكراد ضدانقلاب ضروري بود تا بخشي ديگر ازنيروهاي خودراازتوان اصلي جداساخته وضمن كنترل معارضين عراقي ، مانع ازهرگونه عكس العملي ازسوي نيروهاي انقلابي ايران گردد .
طرح مانور
سازماندهي ارتش عراق درحمله سراسري به مرزهاي جمهوري اسلامي مبتني برارزشيابي فوق الذكرازمناطق مورد نظر صورت گرفت وبراين اساس جزئيات مانور براي هريك ازمثالهاي عمل كننده تدوين گرديد . وسپس يگانها باابلاغ مامورينهاي محوله درسراسرمرز صف آرايي كردند .
جبهه جنوب
براساس طرح مانور هدف اصلي عمليات يعني جبهه جنوب برعهده سپاس سوم عراق قرارگرفت . اين سپاه كه لشكرهاي 1و5 مكانيزه همچنين 9 زرهي رادراختيارداشت . براي شروع جنگ ، لشگر3و10 زرهي وهمچنين تيپ 33 نيروي مخصوص ، كه قبلاْ ودرسازمان نيروي دريايي عراق بوده – رانيز تحت امر خود گرفت .
محورهاي پيش بيني شده عمليات ازسوي طراحان جنگ به منظور تهاجم يك ارتش كلاسيك ، برراهها ومعابر وصولي قرارداشت كه به طورطبيعي به دشمن روش خاصي ازتهاجم راديكته ميكرد. ازمشخصات بارز، آن استفاده از جاده به منظور تردد وسايل زرهي وپشتيباني اززنك بود . برهمين اساس ، سپاه سوم عراق نيز متناسب بامعابر موجود درجبهه هاي جنوب وتوان تحت اختيار،مانورخود رابه شرح زيرطراحي كرد :
1 ـ محورتنومه ،شلمچه ،خرمشهر
هدف اصلي دشمن دراين محورضمن محاصره شهرخرمشهر ، عبورازرودخانه كارون ومحاصره واشغال كامل شهر آبادان بود .
2 ـ محورنشوه، جفير ، اهواز
هدف اصلي دراين محورحركت به سمت اهواز بود . اين دومحورابتدا به لشكر5 مكانيزه واگذارشد تاحداكثر با4 تيپ ضمن محاصره خرمشهر، عبورازكارون ومحاصره شهرآبادان وپاكسازي منطقه وسيعي ازجنوب اهواز ، خود رابه اهواز رسانده و با لشكر9 زرهي الحاق نمايد .
3 ـ محورعماره ، جزابه ، بستان ، سوسنگرد
محوريادشده ازمهمترين معابر وصولي به سمت مركز استان خوزستان يعني اهواز به شمارميرفت . بدين لحاظ لشكر 9 زرهي موظف گرديد ضمن تصرف شهرهاي بستان ، سوسنگرد ، حميديه خود را به اهواز رسانده و درآنجا ديگريگانهايي كه ازجنوب وشمال به اين نقطه رسيدند ، الحاق حاصل نمايد .
4 ـ محورفكه ، شوش ، دزفول
پيشروي دراين محوربه دليل گستردگي زمين و عمق اهداف ، به دو لشگر1 مكانيزه و10 زرهي واگذارشدكه هردو بايستي ازمعابر فلكه و اطراف آن وارد شوند .
لشكر1 ماموريت داشت تاپس ازعبورفكه به سمت رودخانه كرخه وشوش تك نموده و ضمن پشت سرگذاشتن رودخانه وقطع جاده اهواز ـ انديمشك ،محاصره اهواز راازطريق شمال ودزفول راازطريق جنوب كامل كند .
لشگر10 نيزماموريت داشت تاپس ازپشت سرگذاشت مرز درمحورپاسگاههاي شرهاني ويجيليه بادوفلش به حركت خود ادامه دهد . بافلش اول به پاكسازي عين خوش ودشت عباس بپردازد وسپس حركت رابه دوسمت پل نادري بر روي رودخانه كرخه ادامه داد وباعبورازآن دزفول رامحاصره نمايدو بافلش دوم دهلران راتسخير كند .
سپاه سوم علاوه بربگان هاي عمل كننده فوق كه هريك قراربود درمراحل اوليه وارد عمل شوند ، لشكر3 زرهي وتيپ 33 نيروي مخصوص رانيزدراختيارخودداشت تادرصورت لزوم وارد عمل سازد .
نظر شما